پای درس حاج آقا قرائتی...
توفيق تبليغ
"ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ؛با حكمت و اندرز نيكو، به سوی پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشي كه نيكوتر است، مجادله کن!” یکی از وسایل مورد نياز جهان امروز، ابزار تبلیغ است. ميتوان با استفاده از ابزارهای مدرن تبلیغی، ناممکنها را ممکن ساخت و فرهنگ خویش را به جان و جهان انسانها تزریق نمود. لذا لازم است با به کارگیری شیوههای نوین تبلیغی و استفاده از قابلیتهای این بخش، نورانیت اسلام و قرآن را به همگان نشان داد. استاد قرائتی در میان مبلغان معاصر از جمله چهرههاي موفقي است که توانسته است با ابتكار و تجربههاي منحصر به فرد در شیوه دعوت، در طول بيش از سه دهه تلاش خستگیناپذیر، مبانی روشنگرانه اسلام ناب محمدی(ص) را با محوریت قرآنکریم به مخاطبان عرضه نماید.
واینک شیوه های تبلیغی این بزرگوار…
1. دامنه تبلیغی خود را گسترش دهیم تبلیغ محدود به زمان و مکان خاصی نیست و مرز و بوم ندارد. رسولاکرم(ص) به سران کشورهای یمن، حبشه، روم، ایران دعوتنامه ارسال نمودند. حضرت امام(ره) نیز به رهبر بزرگترین قدرتهای مارکسیستی نامة دعوت نوشتند. با هجرت یک عالم قزوینی به کشور چین، اسلام به چین وارد شد؛ و مردم شمال کشور چاد از طریق چند زن مسلمان با اسلام آشنا شدند.
2. ما مردم را دعوت کنیم؛ قبل از آنکه …
آنها دعوت نمایند امیرمؤمنان حضرت علی(ع) در توصیف پیامبر اسلام(ص) میفرمایند: “طَبیبٌ دَوّارٌ بِطبِّه"او طبیبی است که برای بیماران مرهم شفا بخش میآورد و با داروی خود در پی یافتن بیماران است. و همین است که بعد از نزول آیه “وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الأقْرَبِينَ"حضرت از بستگان خود دعوت کرد و پس از پذیرايی از آنها، پیام دعوت به توحید را بیان نمودند. در جایی دیگر خداوند به پیامبر(ص) میفرماید: “قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ"یعنی ابتکار عمل در دست تو باشد و با توجه به مشترکات خود با اهل کتاب، آنها را دعوت کن. و همینطور در مورد حضرت موسی(ع) میفرماید: “اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى".3. به دنبال گرفتن دستمزد از مردم نباشیم باید توجه داشت که در قرآن کریم آمده “قلْ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا” یعنی درخواست نکنید “لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلا شُكُورًا"یعنی در دل هم، توقع نداشته باشید؛ ولی نداریم که “لا نأخذ"! پس برای پول نروید و توقع هم نداشته باشید، ولی اگر دادند بگیرید. مثل اینکه سایه باید دنبال ما باشد، نخ در پی سوزن باشد و کفش برای پا باشد؛ نه برعکس.
4. برنامهریزی تبلیغی به صورت ریشهای باشد با خودم فکر کردم که ما پزشک اطفال داریم اما آخوند اطفال نداریم. در روایت هم آمده است که “عَلَیکُم بِالاِحداث". در حکمت این تاکید حضرت علی(ع) ضمن توصیههای خود به فرزند گرامیشان اما حسن مجتبی (ع) میفرماید: “وَ إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْأَرْضِ الْخَالِيَةِ مَا أُلْقِيَ فِيهَا مِنْ شَيْءٍ قَبِلَتْه"ُ زیرا قلب نوجوان مانند زمین خالی و کاشته نشده است و آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود.
5. مدیریت زمان با توجه به حال مخاطب در روایت داریم که رسول اعظم(ص) نماز جماعت میخواندند، صدای گریه طفلی بلند شد، حضرت نماز را سریعتر تمام کردند. وقتی برای نماز جماعت با وجود این همه عظمت و اهمیت توصیه شده است که مراعات حال اضعف مامومین شود، چرا سخنرانیهای ما این گونه نباشد؟! بارها شده که تفسیر یک دقیقهای هم گفتهام.
6. ضرورت روان و صمیمی بودن گفتار و کلام کسانی که پای منبر نشستهاند چه گناهی دارند که داد و فریاد بشنوند.؟! با مردم ساده حرف بزنیم تا بفهمند. در درسی اشکال کردم، استاد گفت: اشکال به ناقل، یا منقول، یا منقول به، یا منقول فیه، یا منقول علیه است؟! گفتم اصلاً اشکال یادم رفت! در روایت هم داریم که رسول اكرم(ص) فرمودند: “اَنا آکِلٌ کَما یَاکُل العَبد وَ اجلس کَما یَجلس العَبد” در قرآن هم میخوانم که “قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ".
7. به جای گریه سراغ خنده برویم با ایجاد فضای شاد، مخاطب سرحال، با انگیزه و همراه بحث میماند و خداوند هم میفرماید: “وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى” و این اوست که میخنداند و میگریاند. خنده مثل تکان دادن گونی است که جا باز میکند. با خنده مخاطب شما احساس خستگی نمیکند.
8. هدف انجام وظیفه باشد نه رفع تکلیف “لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَ عَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ".مگر یادمان رفته که انبیاء و اولیاي الهی را نه تنها استقبال نمیکردند، بلکه با انواع و اقسام تهمتها و افتراها و آزار و اذیتها مانع فعالیت آنها میشدند.
9. تبليغ در همة سال، نه انحصار در زمان خاص در قرآنکریم میخوانیم که: “إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ” اگر اقتصاد مردم تعطیلبردار نیست، چرا اعتقاد آنها موسمی و فصلی باشد؟! هرچند نقش زمان و آثار آن نباید نادیده گرفته شود، ولی فقط به آنها هم اکتفا نشود.
10. بازخوردگیری از مباحث و مثلها و تلاش در اصلاح آنها مدتی برای مثال زدن افرادی که کمتر میفهمند یا نمیفهمند از واژه دهاتی استفاده میکردم! دهاتیها اعتراض کردند که چرا ما را مثال میزنی مگر ما اینگونه هستیم؟! بعداً آن را به پشت کوهی تبدیل کردیم! باز نامه آمد مگر ما چه تقصیری داریم؟! معلوم شد که نام روستای آنها پشت کوه بوده و این برایشان حساسیت ایجاد کرده است! در زمان طاغوت منبریای در شهری از وضع نامناسب دینی انتقاد میکرد که چرا باید در فلان نقطه شهر در فلان مرکز دختر و پسر باهم اجتماع کنند و فساد و فحشا باشد. دو جوانی که این قضیه را شنیده بودند گفتند دنبال آدرس میگشتیم که آقا دادند.
نشریه معارف شماره 3