نه هرکه آینه سازد ، سکندری داند!!!
روح زلال «طالب علم»، تشنه است و نقش پذیر.
زانو زدن نزد «استاد» برای آموختن «دانش»، نخستین گام علم آموزی و فراگیری حکمت است و کسی که بخواهد به رتبة استادی برسد، باید متواضعانه، دورة شاگردی را طی کند.
اما… گاهی آموزه های استاد، انحرافی، آسیب زا و مسموم کننده است.
مگر پزشک قلابی و مأمور قلابی، مربی عوضی، تاجر کلاه بردار و دعانویس شیاد نداریم؟ هر چیز ارزشمند و اصیل، نمونه های جعلی و بدلی هم دارد که هوشیاری ما را می طلبد؛ تا در دام و کام «مشابه» ها نیفتیم.
گاهی تعلیمات یک استاد، به جای آن که رشد دهنده باشد، تباه می سازد و به جای آن که ارتقا و اوج بخشد، به سقوط می کشاند و به جای درمان، بر درد می افزاید.
این است که باید در «گزینش استاد» و سپردن «گوش جان» به آموزه های یک معلم، بصیر بود و برای این گزینش، معیار داشت.
صرف این است که کسی استاد است و تخصص و دانش دارد و کارشناس فلان موضوع است، کافی نیست…
صفحات: 1· 2