نه هرکه آینه سازد ، سکندری داند!!!
«چو دزدی با چراغ آید، گزیده تر برد کالا…».
کالای دانشجو، اخلاص، فروتنی و یقین است؛ با دلی جویا و ذهنی پرسش گر. اگر القائات و شبهه افکنی ها و تردید انگیزی های یک استاد، سبب شود که «گوهر یقین» را از شاگرد برباید و او را در باورها، بینش ها و اعتقاداتش، دچار تردید سازد، این جاست که علم آن استاد، به جای «قاتق نان» بودن، تبدیل به «قاتل جان» شده است و همین تردید، بر تلاش علمی شاگرد، تأثیر منفی می گذارد و آن چه را سال ها ساخته و بنا کرده است، در هم می ریزد و این، صدمه کمی به هویت فکری دانشجو نیست!
«اخلاص»، خمیر مایة علمی است که به «تهذیب نفس» می انجامد و با وجود آن، انگیزه ای قوی و پشتکاری در خور ستایش پدید می آید.
اگر یک مرکز علمی و یا کلاس آموزشی یا استاد و معلمی با وسوسه های دنیاگرایانه و ریاکارانه، روح اخلاص و نیت سالم و هدف متعالی و مقدس را از یک «دانشجو» یا «طلبه» بگیرد، او را دچار آفتی عظیمی ساخته است؛ چون در نقش یک «راهزن»، به غارت دل و دین او پرداخته و انگیزة او را مختل ساخته است.
به این کلام حکیمانة حضرت علی علیه السلام توجه کنید:
«نزد هر دعوت کنندة پرادعایی ننشینید که شما را از «یقین» به «شک» فرا می خواند و از اخلاص به ریا و از فروتنی به تکبر و از خیرخواهی به دشمنی و از پارسایی به رغبت به دنیا…».1
این هشدار و نهی، می رساند که ممکن است در میان سررشته داران دعوت ها و فکر ها و علم ها، کسانی با این خصوصیات و اهداف و روش ها باشند؛ پس باید حواستان جمع باشد که مجذوب و فریفته نشوید.
هوشیاری، شرط کامیابی است.
گاهی ابلیس هایی در سیمای انسان، به اغواگری خلایق مشغولند.
ای بسا ابلیس آدم رو که هست
پس به هر دستی نباید داد دست!
حضور در درس یک استاد، نوعی «بیعت علمی» با اوست. باید دید دست بیعت به که می دهیم و ظرف دل و جان را به که می سپاریم.
حضرت علی علیه السلام از حضور در محضر پرادعاهای خودخواه و مردم فریبی که ایمان و یقین و باور مردم را هدف گرفته اند، برحذر می دارد. همچنین از نشستن در مجلس آنان که از اخلاص به ریا و از تواضع به تکبر فرا می خوانند و به جای کاشتن بذر نصیحت و خیرخواهی در دل ها، تخم بدبینی و کینه ورزی می پاشند و به جای دعوت به زهد و وارستگی از تعلقات دنیوی و خدمت بی ادعا، به دنیازدگی و ریاست طلبی و جاه و مقام می کشانند، نهی کرده است.
هستند کسانی که «اصل عمده» و «هدف اصلی» را همین ها معرفی می کنند و شاگردان هم تحت تأثیر شخصیت استاد از آنان ایده می گیرند و در هدف هایشان، جابه جایی و دگردیسی پدید می آید.
اینان، در راه علم و کمال دانشجویان، به رهزنی و غارت گری کمین کرده اند و باید از ایشان گریخت.
حضرت در ادامة حدیث می افزاید:
«به دانشمندی نزدیک شوید که شما را از تکبر به تواضع دعوت می کند و از ریا به اخلاص و از شک به یقین و از رغبت به زهد و پارسایی و از دشمنی به خیرخواهی و دل سوزی».
اینها همه، آرامش روانی و تعادل روحی ایجاد می کند و به انسان، «امنیت خاطر» می دهد. اینها پایه های استوار آموزش علم و حکمت است.
نباید گذاشت به اسم «گفتمان»، یقین را از ما بگیرند و «ویروس شک» را در دل ها پخش کنند.
نباید گذاشت به نام «بحث آزاد» و به اسم پرجاذبة «نظریه پردازی»، باورهای قطعی و روشن ما را دچار تزلزل سازند.
گاهی چیزهایی را از ما می گیرند؛ ولی هیچ چیز نمی دهند!
اگر در علم آموزی، اخلاص نباشد، ره به جایی نخواهیم برد.
اگر دانش، پلی برای دنیاجویی و جاه طلبی باشد، حق این سرمایة معنوی، ادا نشده است.
پای سخن کدام استاد می نشینیم و با کدام معیار، دل به او و سخنانش می سپاریم؟
جواد محدثی
صفحات: 1· 2