پند های لقمان :
خانه آخرت به تو نزدیک است
«من از زمانی که چشم به دنیا گشودم، به آن پشت کردم و به آخرت روی آوردم. پس منزلی که تو به سوی آن در حرکت هستی، به تو نزدیک تر از منزلی است که به آن پشت کرده ای و در حال دور شدن از آن هستی».
این کارها را بکن تا به بهشت بروی!
«فرزندم! من هفت هزار حکمت یاد گرفتم و تو چهار حکمت از آنها را حفظ کن تا همراه من به بهشت آیی: کشتی خودت را محکم ساز که دریای تو بسیار عمیق است؛ بار خودت را سبک ساز که گردنه سختی در پیش رو داری؛ توشه بسیاری همراه خود داشته باش؛ زیرا مسافرت دور و درازی در پیش داری و عمل خود را خالص گردان؛ زیرا آن که اعمالت را می سنجد، به همه چیز آگاه و بیناست».
مرگ مانند خواب است
«فرزندم! همان گونه که می خوابی، می میری و همچنان که از خواب برمی خیزی، روز قیامت زنده خواهی شد».
اگر در مرگ و معاد شک داری
«فرزندم! اگر در مرگ شک داری، پس خواب را از خود دور گردان، درحالی که بر چنین کاری قادر نیستی و اگر در معاد و رستاخیز شک داری، مانع بیداری خود از خواب شو، درحالی که هرگز به چنین کاری توان نداری و اگر درباره این مسائل بیندیشی، خواهی دانست که جان تو به دست دیگری است و همانا خواب تو به منزله مرگ و بیداری پس از خواب، به مثابه زنده شدن پس از مرگ است».
از آخرت غافل مشو!
«فرزندم! در این دنیا مانند گوسفندی مباش که در میان مزرعه ای سبز و پرآب و علف رها شده است و چنان با حرص و ولع می خورد تا فربه شود، غافل از آنکه مرگش به هنگام فربهی اوست، بلکه دنیا را مانند پلی بدان که بر روی نهری قرار دارد و از آن می گذری و آن را وامی گذاری و تا پایان روزگار به سویش برنمی گردی. پس آن را ویران کن و آبادش مساز که به ساختنش مأمور نیستی».
در قیامت از تو سؤال می شود
«دلبندم! بدان که چون فردای قیامت در برابر خدای عزوجل بایستی، از چهار چیز از تو می پرسند:
یک جوانی ات را در چه راهی فرسودی؟ دو عمرت را در چه راهی نابود ساختی؟ سه دارایی ات را از کجا فراهم آوردی؟ چهار دارایی ات را در چه راهی صرف کردی؟»
پیش از مرگ، توشه سفر برگیر
«فرزندم! به سوی عمل بشتاب، پیش از آنکه مرگت فرا رسد و پیش از آنکه کوه ها به حرکت درآید و خورشید و ماه جمع گردد».
بحار الانوار ج13ص411
درسی به یاد ماندنی...
سال اول حوزه بودم وتازه کلاس ها شروع شده بود یک روز صبح که حوزه میرفتم حسابی گرسنه ام شده بود واز اونجا که مامانم به یاد دوران دبیرستان برام لقمه نان و پنیرگذاشته بود وخیابون ها هم تا حدودی خلوت بود ، لقمه را به دندان گرفتم که به خیال خودم با یک تیر چند نشون زده باشم …تازه مزه نان وپنیر رو حس کرده بودم که چشمتون روزبد نبینه دیدم یکی از اساتید دروس اصلی از روبرو میاد لقمه را قورت داده ونداده با خجالت سلام کردم ووارد حوزه شدم …
اتفاقا ساعت اول با ایشون درس داشتیم استاد میون درس ، بدون اشاره به جریان صبح این نکته رو یاد آور شدند که؛
بسیاری از اموری که برای دیگران مباح است استفاده اش برای یک طلبه و روحانی خوب نیست مگر نشنیدید :
«حسنات الابرار سیئات المقربین»
از اون روز تاحالا خیلی مواظبم که کاری که در شان طلبه نیست ، انجام ندهم حتی اگر اون کار، عادی وجزو کارهای مباح باشه …هرچند کار سختیه ، امّا…
عشق دعوی می کنی، بارِ بلا بر دوش نِه
نقدِ خود بر سنگ زن، بنگر عیارِ خویش را.
فقط خدا...
امام حسن مجتبی علیه السلام:
آن که کار خود به خدا واگذارد هرگز وضعی غیر از آن که خدا برایش
انتخاب کرده، نخواهد.
(تحف العقول، ص 234)