یکی گفتن ودوتا شنیدن!
گوش، پنجرة دانایی است و شنیدن و گوش سپردن، کلید دانش است و راز بینش.
اگر ورودی های دل و جانمان را بشناسیم و برای هر یک از آنها به اندازة نقش و تأثیری که دارند، سهمی قائل شویم، «استماع» را باید مهم بدانیم و آنچه را از این پنجره به رواق دلمان وارد می شود، هدایت و جهت دهی کنیم.
گاهی «حرف زدن»، انسان را از برکات «گوش دادن»، محروم می کند. کسی که عادت کرده هر جا می نشیند، حرف بزند و «متکلم وحده» باشد، مجالی نمی یابد که از سخن دیگران، بهره ببرد و اصلاً اجازه نمی دهد دیگران هم سخنی بگویند.
بی جهت نیست که برخی از پیشگامان عرفان و سلوک، به رهپویان تازه پای این راه، دستور و برنامة «سکوت» و کم حرفی و کفّ لسان و حفظ زبان می دهند؛ تا هم از عوارض و پیامدهای سخنان بیهوده یا خطا مصون بمانند و هم فرصتی برای شنیدن حکمت و موعظه از دیگران پیدا کنند.
از رهنمودهای امام علی علیه السلام در این مورد، یکی این حدیث است:
«هر گاه در خدمت عالمی نشستی، برای شنیدن، بیش از گفتن حریص باش»!
پرحرفی در محضر دانشمند، او را از گفتن و شخص را از آموختن، باز می دارد؛ زیرا فرد پرحرف، به او فرصت گفتار…
نمی دهد و برای حرّافان پرچانه نیز از دست دادن زمینه ای است که می تواند بهره آور و مغتنم باشد؛ اما آنان زمینة بهره وری را از بین می برند.این که دو گوش داریم و یک زبان، یعنی دو تا بشنویم و یکی بگوییم و بر شنیدن، بیش از گفتن، مشتاق باشیم. این، خود یک حکمت ناب است؛ به ویژه آن گاه که در حضور عالمی فرهیخته و استادی دانا و پرمایه باشیم که لحظه لحظه آن حضور، می تواند پربار و سودمند باشد و اگر به غفلت سپری کنیم، زیان بار و مایة خسارت و حسرت خواهد بود.
در سیرة امام علی علیه السلام آمده است که وی هر گاه به محضر رسول خداصلی الله علیه وآله می رسید، اگر آن پیامبر حکیم و رسول حق صلی الله علیه وآله، آغاز به سخن می فرمود و کلامی می گفت، امام علی علیه السلام گوش بود و شنوا و اگر رسول خاتم سکوت می کرد و حرفی نمی گفت، امام از او می پرسید؛ تا از فیضی که از لبان شیرین پیامبرصلی الله علیه وآله جاری می شد، بهره مند شود و از میوه هایی که از درخت پربار علم نبوی فرو می ریخت، سود جوید.
مجله پرسمان شماره78