چگونگی مرگ
داشتم فکر میکردم که چرا ما از مرگ می ترسیم ؟خیلی با خودم کلنجار رفتم دیگه از دست خودم هم خسته شده بودم ناگهان به فکرم رسید برم سراغ روایت ، ببینم ائمه علیهم السلام برای این پرسش چه جوابی دارن.خیلی اطمینان داشتم که دست خالی بر نمی گردم آخه شما هم خوب می دونین اینها معدن علم و دانش بشری هستند.
تو بعضی از روایات غوطه ور شدم .جالب بود مطالب دسته اولی رو پیدا کردم تازه این رو هم فهمیدم که وقتی ما می گوییم فلانی فوت کرده، جمله غلطیه بوده زیرا فوت به معنای نابود شدن هست. درستش این بود که بگیم فلانی وفات کرده . خیلی فرق می کند .وفات به معنای رسیدن به کل حقیقت و تمام حقیقت هست . فوت به معنای نابود شدن.ماکه تو این دنیا واقعیت رو فقط با گوشه چشممان می بینیم از کل حقیقت عالم و دنیا فقط خوردن ، خوابیدن و لذت گذرای دنیوی را می چشیم . وقتی این مطالب را دیدم تازه برایم روشن شد که قبلا از بزرگان و روحانیون شنیده بودیم که شخصی که در حال مردن و احتضارهست و لحظات آخر عمرش را سپری می کنه اگر گنهکار باشه و بخواهد توبه کند توبش پذیرفته نیست دلیلش هم همون بوده که شخص تو لحظه آخرعمر چشم واقعی رو بدست می یاره و تماموم حقیقت عالم رو مشاهده می کند و حقایق عالَم جلوی چشم او ظاهر میشه. تازه به عمق مطالعه رسیده بودم . اصلا از حال و هوای اطرافم خبر نداشتم از بس غرق مطالعه بودم اصلا بعضی وقتها خودم را مرده می دیدم . رسیدم به این مطلب که مردم به یکی ازسه صورت وفات خواهند کرد.
خیلی لذت بخش می شود برایم و با عجله کتاب را ورق می زنم تا بیشتر بدانم وفات من به چه صورت خواهد شد.
مرگ مقربین و نزدیکان خداوند اولین صورتی هست که بیان شده . نزدیکان خداوند کسانی هستند که در اعمال عبادی به یکدیگر سبقت می گیرند و هرگز عجب و ریایی در عبادتشان رخنه نمی کند.
وقتی اینها می خواهند از دنیا بروند ملائکه خداوند با مهربانی و عطوفت جلو می آیند و می گویند: سلام علیکم ادخلو الجنه بما کنتم تعملون سوره نحل آیه 32 سلام و تحیت بر شما وارد بهشت شوید. بخاطر اینکه شما عمل به فرامین الهی داشتید.
لذت غیر قابل درکی هست. اما دیدنی و انتظار کشیدنی . کسی به اینها این مقام و منزلت را نداده بلکه بما کنتم تعملون هستند یعنی خودشان این مقام بندگی را به دست آورده اند.
یک عبارت جالبی را در بین روایات اهل البیت علیهم السلام می بینم و خیلی جای شگفت دارد. چه مضمون زیبایی . ائمه علیهم السلام وفات نزدیکان خداوند را مانند نوشیدن آب سرد و دلچسب در گرمای شدید تابستان می دانند. وفات اینان را به بوییدن گل خوشبو تشبیه می کنند.
صورت دوم مرگ ، مرگ مومنین گنهکارمی باشد. کسانی که به خداوند، پیامبر،امامان، و قیامت ایمان آورده اند و اعمال صالح انجام می دهند. اما در بعضی موارد شیاطین انسی و جنی بر اینان غلبه نموده و آنها رو از مسیر عبادت و تضرع دور ساخته . یک تعبیر بسیار زیبایی از امام باقر (ع) هست.
امام هادی (ع) به عیادت یکی از اصحابش که مریض بود تشریف برد در حالتی که اورا از ترس مرگ گریان وبی تاب مشاهده نمود . امام فرمود: ای بنده خدا تو از مرگ از آن جهت می ترسی که آن را نمی شناسی ، بگو ببینم آیا تو اگر به کثافات آلوده باشی و از هر طرف دمل ها و عوارض پوستی بر بدنت احاطه کرده باشند و شدیدا تورا بیازارند و بدانی که تنها راه خلاصی از این شداید وارد شدن به حمام است و جز این راهی نیست در این صورت دوست داری که به حمام رفته و خود را شست و شو دهی یا خیر؟ و یا می خواهی اعراض کرده و از چرک و دمل بنالی ؟ گفت: دلم می خواهد داخل حمام رفته و خود را شست و شو دهم . امام فرمود : حالت این مرگ همان حالت حمام است . این وسیله ای است که تیرگی های گناهان را از تو رفع می کند .
ببینید امام با چه بیان زیبایی هم به این مریض آرامش می دهد و هم ما را آگاه می سازد.امام در این کلام نورانی مرگ را به مثابه یک پالایشگاه می داند که شرارت های نفس را می زداید و صفای باطن به او می دهد.
سومین صورت مرگ که بدترین نوع مرگ نیز به حساب می آید ، مرگ کافران می باشد . اینان نیز مانند گروه اول مورد استقبال ملائک و فرشتگان قرار می گیرند با این تفاوت که فرشتگان در مقابل اینان قرار گرفته و می گویند: فادخلوا ابواب الجهنم …فلبئس مثوی الکافرین. از درهای جهنم وارد شوید …چه جای بدی هست جایگاه متکبران. امام صادق علیه السلام مرگ کافران را مانند گزیده شدن انسان توسط مار می داند که چه لحظه دردناکی خواهد بود.