فکر بکر...!!!
13 تیر 1391
شوهرش سالها بود که در یک اداره راننده ماشین سنگین بود تازه ازدواج کرده بودند وهزارتا قرض وقوله …
آقای خونه تازه گی ها فکرهای بکری می کرد ! تصمیم گرفته بود عصر ها با ماشین اداره کار کنه وهمین فکرش رو هم کم کم عملی کرد. 20هزار تومن پول در روززیاد نبود ولی خوب ، برای شروع بد ک نبود…
همون روزرعد وبرق زد وتلویزیونشون سوخت ، تعمیر کار گفته بود 20 هزارتومن هزینه تعمیرش می شود…