روح با صفا
02 مهر 1393
يک روز که خيلي گرمم شده بود، کنار رود کرخه رفتم تا آب تني کنم. از قضا ناهار به من نرسيد. گرسنگي بدجوري به من فشار مي آورد. اما چيزي نمي گفتم.
آقاي خائف در حالي که ظرفي در دست داشت، به طرفم آمد و تعارف کرد. خجالت مي کشيدم از غذايش بخورم. اما او لقمه اي از غذا گرفت و گفت: « اگر تو هم با من نخوري، من هم ذره اي از آن بر نمي دارم. »
من هم از خدا خواسته قبول کردم و ميهمان صفاي روح و ظرف غذايش شدم.
شهید کاظم خائف
منبع: افلاکیان ، ص 213
1 نظر
مردم بر حق، مطرود شده اند
23 شهریور 1393
اى مردم! ما در روزگارى منحرف، و زمانى غرق كفران در آمده ايم. زمانى است كه نيكوكار، بدكار شمرده مى شود و ستم پيشه بر طغيانش مى افزايد. از آنچه می دانيم سودى نمی بريم و از آنچه نمی دانيم، نمی پرسيم. از خطرات ترسى نداريم تا بر سرمان فرود آيد.
مردم بر چهار دسته اند:
گروهى از آنان مانعى از فساد در زمين ندارند؛ مگر پستى نفس، و كندى اسلحه و كمى مال [مانعشان شود].
گروه ديگر اسلحه بركشيده، شرّ خود را آشكار كرده، سواره و پياده اش را دنبال خود راه انداخته، خود را براى فساد آماده نموده است. دين خود را تباه كند؛ براى اندكى از مال دنيا كه به غارت برد، يا سوارانى كه به دنبالش بيفتند، و يا مسندى كه بر آن نشيند. چه تجارت بدى است كه دنيا را ارزش خود دانى و آن را عوض آنچه نزد خدا براى تو تدارک دیده است، قرار دهى!
گروه ديگر آن كه با عمل آخرت، دنيا خواهد و آخرت را به وسيله ی عمل صالحِ دنيوى نجويد. اظهار فروتنى كند، گام ها را كوچك بردارد، دامن جامه كوتاه نمايد، و خود را امين جا زند، و پرده پوشى حق را وسيله ی معصيت قرار دهد!
گروه ديگر را پستى نفس و نداشتن قوم و قبيله از طلب حكومت بر جا نشانده، اين تهيدستى او را محدود كرده، خود را به اسم قناعت آراسته، و خويش را به لباس زهد زينت داده، در حالى كه شب و روز اهل عنوان قناعت و زهد نيست.
باقى ماندند آنان كه ياد قيامت چشمشان را از حرام بسته، و ترس از محشر اشكشان را جارى كرده. گروهى از اينان مطرود مردمند، و بعضى در وحشت شکست خوردن، و دسته اى ساكت و خاموش، و عده ی ديگر با خداوند مناجات مخلصانه دارند، و بعضى از اينان هم ماتم زده و زجر كشيده اند. تقيه، آنان را به گمنامى كشيده است. در خوارى غرق شده، در دريايى از تلخى غوطه ورند. دهانشان از سخن بسته، و قلبشان مجروح است. ملّت را موعظه كردند تا ملول و خسته شدند، مقهور مردم شده تا خوار گشتند، و شهيد شدند تا اندك شدند.
دنيا بايد در چشم شما ناچيزتر از برگهايى باشد كه جز در دبّاغى به كار نيايد، و بى ارزش تر از پشم بز باشد كه موقع چيدن از لبه ی قيچى مى ريزد.
از گذشتگان پند گيريد پيش از آنكه آيندگان از شما پند گيرند، و دنياى نكوهيده را رها كنيد؛ زيرا اين دنيا كسانى را رها كرده كه عاشق تر از شما به آن بودند.
شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغة، ترجمه انصاريان - قم، دار العرفان، چاپ: اول، 1388، ص 29-30، خطبه 32؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور 3/5.
گروهى از آنان مانعى از فساد در زمين ندارند؛ مگر پستى نفس، و كندى اسلحه و كمى مال [مانعشان شود].
گروه ديگر اسلحه بركشيده، شرّ خود را آشكار كرده، سواره و پياده اش را دنبال خود راه انداخته، خود را براى فساد آماده نموده است. دين خود را تباه كند؛ براى اندكى از مال دنيا كه به غارت برد، يا سوارانى كه به دنبالش بيفتند، و يا مسندى كه بر آن نشيند. چه تجارت بدى است كه دنيا را ارزش خود دانى و آن را عوض آنچه نزد خدا براى تو تدارک دیده است، قرار دهى!
گروه ديگر آن كه با عمل آخرت، دنيا خواهد و آخرت را به وسيله ی عمل صالحِ دنيوى نجويد. اظهار فروتنى كند، گام ها را كوچك بردارد، دامن جامه كوتاه نمايد، و خود را امين جا زند، و پرده پوشى حق را وسيله ی معصيت قرار دهد!
گروه ديگر را پستى نفس و نداشتن قوم و قبيله از طلب حكومت بر جا نشانده، اين تهيدستى او را محدود كرده، خود را به اسم قناعت آراسته، و خويش را به لباس زهد زينت داده، در حالى كه شب و روز اهل عنوان قناعت و زهد نيست.
باقى ماندند آنان كه ياد قيامت چشمشان را از حرام بسته، و ترس از محشر اشكشان را جارى كرده. گروهى از اينان مطرود مردمند، و بعضى در وحشت شکست خوردن، و دسته اى ساكت و خاموش، و عده ی ديگر با خداوند مناجات مخلصانه دارند، و بعضى از اينان هم ماتم زده و زجر كشيده اند. تقيه، آنان را به گمنامى كشيده است. در خوارى غرق شده، در دريايى از تلخى غوطه ورند. دهانشان از سخن بسته، و قلبشان مجروح است. ملّت را موعظه كردند تا ملول و خسته شدند، مقهور مردم شده تا خوار گشتند، و شهيد شدند تا اندك شدند.
دنيا بايد در چشم شما ناچيزتر از برگهايى باشد كه جز در دبّاغى به كار نيايد، و بى ارزش تر از پشم بز باشد كه موقع چيدن از لبه ی قيچى مى ريزد.
از گذشتگان پند گيريد پيش از آنكه آيندگان از شما پند گيرند، و دنياى نكوهيده را رها كنيد؛ زيرا اين دنيا كسانى را رها كرده كه عاشق تر از شما به آن بودند.
شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغة، ترجمه انصاريان - قم، دار العرفان، چاپ: اول، 1388، ص 29-30، خطبه 32؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور 3/5.
بزرگ آفریده ضعیف!
20 شهریور 1393
سلام انسان.
سلام آفريده عجيب و غريب خدا !
سلام موجودي كه از اولين عجايب خلقتي !
سلام چيزي كه وقتي خلق شدي به خاطر عظمت و كرامتت ملائك به دستور خدا به تو سجده كردند.
سلام مخلوقي كه خدا از روح خودش زندهات كرد.
و سلام بر تو كه اشرف مخلوقاتي.
اشرفي كه اِشرافيت داري بر آنچه قبل از تو آفريده شده.
ميدوني چيه؟ خيلي بزرگي، خيلي عزيزي، خيلي با صفايي، خودموني بگم، آخرشي!
عقل داري، فهم داري، فكر داري، شعور داري، قدرت تشخيص داري، اراده داري و اختیار انتخاب در عمل.
خلاصه بگم يك موجود كامل و بي عيب و نقصي!
…
با اين حرفها نفسِمون كيف كرد، مگه نه !
خيلي لذت بردیم از اين همه استعدادهاي كوچك و بزرگ !
سلام آفريده عجيب و غريب خدا !
سلام موجودي كه از اولين عجايب خلقتي !
سلام چيزي كه وقتي خلق شدي به خاطر عظمت و كرامتت ملائك به دستور خدا به تو سجده كردند.
سلام مخلوقي كه خدا از روح خودش زندهات كرد.
و سلام بر تو كه اشرف مخلوقاتي.
اشرفي كه اِشرافيت داري بر آنچه قبل از تو آفريده شده.
ميدوني چيه؟ خيلي بزرگي، خيلي عزيزي، خيلي با صفايي، خودموني بگم، آخرشي!
عقل داري، فهم داري، فكر داري، شعور داري، قدرت تشخيص داري، اراده داري و اختیار انتخاب در عمل.
خلاصه بگم يك موجود كامل و بي عيب و نقصي!
…
با اين حرفها نفسِمون كيف كرد، مگه نه !
خيلي لذت بردیم از اين همه استعدادهاي كوچك و بزرگ !
ولي بياييد از يك زاويه ديگه به قضيه نگاه كنيم:
حتماً تا حالا شده كه توي خواب، يك پشه 5 ميليمتري خيلي آرام آرام بياد كنار گوشت و با وز وز روح خراشش! اعصابت را نرمش بده! و هرچي هم كه از خودت دورش كني فايدهاي نداشته باشه و تازه وقتي راه و چاه رو پيدا كرد يك نيش جانانه به دست و صورت و… بزنه و مجبور بشي تا صبح از اين طرف به آن طرف بچرخي!
وقتي يك ويروس ميكروسكپي سرماخوردگي چنان حالت رو ميگيره و راهي بيمارستانت ميكنه و باعث ميشه تا انواع و اقسام داروهاي تلخ و تند و آمپولهاي ريز و درشت را نوش جان كني! به این فکر کردیم که از یک ویروس چند میکرونی من انسان چند ده کیلویی را چطوری زمینگیر می کنه.
حتماً تا حالا شده كه توي خواب، يك پشه 5 ميليمتري خيلي آرام آرام بياد كنار گوشت و با وز وز روح خراشش! اعصابت را نرمش بده! و هرچي هم كه از خودت دورش كني فايدهاي نداشته باشه و تازه وقتي راه و چاه رو پيدا كرد يك نيش جانانه به دست و صورت و… بزنه و مجبور بشي تا صبح از اين طرف به آن طرف بچرخي!
وقتي يك ويروس ميكروسكپي سرماخوردگي چنان حالت رو ميگيره و راهي بيمارستانت ميكنه و باعث ميشه تا انواع و اقسام داروهاي تلخ و تند و آمپولهاي ريز و درشت را نوش جان كني! به این فکر کردیم که از یک ویروس چند میکرونی من انسان چند ده کیلویی را چطوری زمینگیر می کنه.
توي آن حالت پريشان، به عظمتمان فكر كردهايم؟
اینها نمونههایی خیلی ابتدایی از مثالهایی بود که من انسان بفهمم خیلی ضعیفم و ناتوان و این قدرت تفکر و تعقلی که خدا به انسان امانت داده باعث رشد و شکوفاییش شده وگر نه نسل انسان تا به امروز هزار باره منقرض شده بود!
پس یادمان باشد که در برابر عظمت خدا خیلی حقیریم، ولی میتونیم بهترین باشیم.
انسانها گاهی به عرش اعلی میروند و گاهی به مقام حیوانی نزول میکنند، که البته در هر دو مورد خودمان باعث هستیم.
پس یادمان باشد که در برابر عظمت خدا خیلی حقیریم، ولی میتونیم بهترین باشیم.
انسانها گاهی به عرش اعلی میروند و گاهی به مقام حیوانی نزول میکنند، که البته در هر دو مورد خودمان باعث هستیم.
از خدا بخواهیم که کبر و غرور و خودخواهی و خودپسندی را از ما دور کنه چون در غیر این صورت:
” أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا “ سوره فرقان – آیه 24
آيا گمان ميبري اكثر آنها[کسانی که مطیع هوای نفس خود شدهاند] ميشنوند يا ميفهمند؟ آنها فقط همچون چهارپايانند بلكه گمراه تر!
آيا گمان ميبري اكثر آنها[کسانی که مطیع هوای نفس خود شدهاند] ميشنوند يا ميفهمند؟ آنها فقط همچون چهارپايانند بلكه گمراه تر!