مردم بر حق، مطرود شده اند
23 شهریور 1393
اى مردم! ما در روزگارى منحرف، و زمانى غرق كفران در آمده ايم. زمانى است كه نيكوكار، بدكار شمرده مى شود و ستم پيشه بر طغيانش مى افزايد. از آنچه می دانيم سودى نمی بريم و از آنچه نمی دانيم، نمی پرسيم. از خطرات ترسى نداريم تا بر سرمان فرود آيد.
مردم بر چهار دسته اند:
گروهى از آنان مانعى از فساد در زمين ندارند؛ مگر پستى نفس، و كندى اسلحه و كمى مال [مانعشان شود].
گروه ديگر اسلحه بركشيده، شرّ خود را آشكار كرده، سواره و پياده اش را دنبال خود راه انداخته، خود را براى فساد آماده نموده است. دين خود را تباه كند؛ براى اندكى از مال دنيا كه به غارت برد، يا سوارانى كه به دنبالش بيفتند، و يا مسندى كه بر آن نشيند. چه تجارت بدى است كه دنيا را ارزش خود دانى و آن را عوض آنچه نزد خدا براى تو تدارک دیده است، قرار دهى!
گروه ديگر آن كه با عمل آخرت، دنيا خواهد و آخرت را به وسيله ی عمل صالحِ دنيوى نجويد. اظهار فروتنى كند، گام ها را كوچك بردارد، دامن جامه كوتاه نمايد، و خود را امين جا زند، و پرده پوشى حق را وسيله ی معصيت قرار دهد!
گروه ديگر را پستى نفس و نداشتن قوم و قبيله از طلب حكومت بر جا نشانده، اين تهيدستى او را محدود كرده، خود را به اسم قناعت آراسته، و خويش را به لباس زهد زينت داده، در حالى كه شب و روز اهل عنوان قناعت و زهد نيست.
باقى ماندند آنان كه ياد قيامت چشمشان را از حرام بسته، و ترس از محشر اشكشان را جارى كرده. گروهى از اينان مطرود مردمند، و بعضى در وحشت شکست خوردن، و دسته اى ساكت و خاموش، و عده ی ديگر با خداوند مناجات مخلصانه دارند، و بعضى از اينان هم ماتم زده و زجر كشيده اند. تقيه، آنان را به گمنامى كشيده است. در خوارى غرق شده، در دريايى از تلخى غوطه ورند. دهانشان از سخن بسته، و قلبشان مجروح است. ملّت را موعظه كردند تا ملول و خسته شدند، مقهور مردم شده تا خوار گشتند، و شهيد شدند تا اندك شدند.
دنيا بايد در چشم شما ناچيزتر از برگهايى باشد كه جز در دبّاغى به كار نيايد، و بى ارزش تر از پشم بز باشد كه موقع چيدن از لبه ی قيچى مى ريزد.
از گذشتگان پند گيريد پيش از آنكه آيندگان از شما پند گيرند، و دنياى نكوهيده را رها كنيد؛ زيرا اين دنيا كسانى را رها كرده كه عاشق تر از شما به آن بودند.
شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغة، ترجمه انصاريان - قم، دار العرفان، چاپ: اول، 1388، ص 29-30، خطبه 32؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور 3/5.
گروهى از آنان مانعى از فساد در زمين ندارند؛ مگر پستى نفس، و كندى اسلحه و كمى مال [مانعشان شود].
گروه ديگر اسلحه بركشيده، شرّ خود را آشكار كرده، سواره و پياده اش را دنبال خود راه انداخته، خود را براى فساد آماده نموده است. دين خود را تباه كند؛ براى اندكى از مال دنيا كه به غارت برد، يا سوارانى كه به دنبالش بيفتند، و يا مسندى كه بر آن نشيند. چه تجارت بدى است كه دنيا را ارزش خود دانى و آن را عوض آنچه نزد خدا براى تو تدارک دیده است، قرار دهى!
گروه ديگر آن كه با عمل آخرت، دنيا خواهد و آخرت را به وسيله ی عمل صالحِ دنيوى نجويد. اظهار فروتنى كند، گام ها را كوچك بردارد، دامن جامه كوتاه نمايد، و خود را امين جا زند، و پرده پوشى حق را وسيله ی معصيت قرار دهد!
گروه ديگر را پستى نفس و نداشتن قوم و قبيله از طلب حكومت بر جا نشانده، اين تهيدستى او را محدود كرده، خود را به اسم قناعت آراسته، و خويش را به لباس زهد زينت داده، در حالى كه شب و روز اهل عنوان قناعت و زهد نيست.
باقى ماندند آنان كه ياد قيامت چشمشان را از حرام بسته، و ترس از محشر اشكشان را جارى كرده. گروهى از اينان مطرود مردمند، و بعضى در وحشت شکست خوردن، و دسته اى ساكت و خاموش، و عده ی ديگر با خداوند مناجات مخلصانه دارند، و بعضى از اينان هم ماتم زده و زجر كشيده اند. تقيه، آنان را به گمنامى كشيده است. در خوارى غرق شده، در دريايى از تلخى غوطه ورند. دهانشان از سخن بسته، و قلبشان مجروح است. ملّت را موعظه كردند تا ملول و خسته شدند، مقهور مردم شده تا خوار گشتند، و شهيد شدند تا اندك شدند.
دنيا بايد در چشم شما ناچيزتر از برگهايى باشد كه جز در دبّاغى به كار نيايد، و بى ارزش تر از پشم بز باشد كه موقع چيدن از لبه ی قيچى مى ريزد.
از گذشتگان پند گيريد پيش از آنكه آيندگان از شما پند گيرند، و دنياى نكوهيده را رها كنيد؛ زيرا اين دنيا كسانى را رها كرده كه عاشق تر از شما به آن بودند.
شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغة، ترجمه انصاريان - قم، دار العرفان، چاپ: اول، 1388، ص 29-30، خطبه 32؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور 3/5.