فتح سه قله با خنده...
خط شکني رمز موفقيت است. در تبليغ چه کسي گفته است ما تنها بگريانيم، مگر ما گاز اشک آوريم؟! خنده جزو فرهنگ ماست و ما از آن غافليم. بنده سه قله را با خنده فتح کردم که خدمتتان عرض خواهم کرد:
1. فتح (حوزه) قم:
15سالم بود كه طلبه شدم. خدمت حضرت آيت الله گلپايگاني(ره) رفتم و گفتم: آقا آمدم قم يک اتاق به بنده بدهيد، ميخواهم درس بخوانم. آقا گفت چي ميخواني؟ گفتم: جامع المقدمات خواندم، ميخواهم سيوطي بخوانم. آقا يک نگاه کرد گفت: ما نميتوانيم به شما اتاق بدهيم! گفتم چرا؟ گفت: شرط طلبه اين است که ريش و عمامه داشته باشد و لمعه خوانده باشد، يا در حال خواندن لمعه باشد. برگرد کاشان درس بخوان بعد بيا! به آقا گفتم اجازه ميدهيد يک مَثَل براي شما بزنم گفت: بزن! گفتم يک نفر در کاشان کثيف بود رفت حمام. لخت كه شد برود داخل حمام، چون خيلي کثيف بود همه گفتند اَه، اَه، اه… . قهر کرد نرفت تو حمام، گفتند چرا قهر کردي؟ گفت: ميروم حمام بعد ميآيم حمام!! شما هم ميگويي برو کاشان درس بخوان بعد بيا قم! ايشان خنديد و گفت: بيا اينجا؛ من به شما اتاق ميدهم. بنابراين شرط عمامه، ريش و لمعه رفت هوا.
2. فتح تلويزيون:
روزي شهيد مطهري(ره) به ما زنگ زد گفت پاشو برو صدا و سيما! تا وارد شديم آقاي قطبزاده به ما گفت اينجا جاي سخنراني نيست؛ پاشو برو! اينجا دو تا آخوند را بيشتر راه نميدهيم، يكي امام خميني و آقاي طالقاني! گفتم: ميخواهيد اينجا روضه بخوانم که نتوانند لبشان رو جمع کنند؟ تلفن کردند هنرمندان آمدند، 2 ساعت اينها را خنداندم. بعد به هم نگاه کردند گفتند تو تلويزيوني هستي! بيش از 30 سال در صدا و سيما ماندم، آن هم با خنده.
3. فتح ستاد اقامه نماز :
خدمت مقام معظم رهبري رسيدم گفتم: پادگانها که آخوند (عقيدتي سياسي) دارند، دانشگاهها هم نهاد رهبري دارند، سازمان تبليغات هم همين طور. ما ميخواهيم براي بچه مدرسهايها ستاد نماز درست کنيم. آقا گفت: خيلي خوبه وفّقَکُمالله. گفتم: يک مقداري پول ميخواهيم. گفت: حرف پول را نزنيد، برويد براي خدا اين کار را بکنيد! گفتم: اباالفضل هم براي خدا جنگيد، اما اسبش كه جو ميخواست! ميشود به اسبش بگويي قصد قربت کن! ايشان خنديد و گفت چقدر ميخواهي؟ گفتم: ده ميليون. گفتند به بنده بدهند. فرق آخوند و غير آخوند مردم ميگويند: کدخدا را ببين ده را بچاپ، آخوند بايد خدا را ببيند و دل را بچاپد! دلها دست خداست؛ قرآن ميفرمايد: “مَحَبَّةً مِنِّي"و"فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ"و “وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً"
سياست آخوند، بر وزن “ورامين"!
اصولاً آخوندِ خوب آخوندي است که سياستش بر وزن “ورامين” باشد! ورامين اگر همهاش بود، ورامين و يک شهر است. اگر واوش قطع شد ميشود “رامين” و اسم يک انسان است. “راء” آن قطع شد ميشود “امين” كه يک صفت پسنديده است. اگر “الف"ش قيچي شد، ميشود “مين” که يک وسيله جنگي است. اگر “ميم"اش هم قطع شود، ميشود “ين” كه واحد پول است. و در نهايت اگر “ي"اش نيز قطع شود، ميشود “نون” که ميخوريمش؛ يعني هيچ وقت نابود نميشود. عوام فهم، خواص پسند در سخنراني دو شرط مهم داريم: 1. عوام بفهمد 2. خواص بپسندد. چرا كه برخي حرفها را عوام ميفهمد، اما خواص به آن اشكال ميكنند و بر عكس برخي حرفها را خواص ميپسندد ولي عوام متوجه نميشود. چيزي بگوييد که مردم بفهمند. قرآن ميگويد: “قَوْلا مَعْرُوفًا"4. به طور مثال: آيت الله خامنهاي وقتي به بازديد ميروند، ميگويند: “زنده باشيد!” اگر بگويند “ابقاءکم الله"، طرف نميفهمد. بنابراين مطالب شما بايد با فهم مخاطب تناسب داشته باشد. زمانبندي در سخنراني سخنراني بايد زماني باشد كه مستمعين با نشاط باشند. بايد توجه داشت، مستمعين در 20 دقيقه اول، دل ميدهند؛ در 20 دقيقه دوم دل نميدهند، گوش ميدهند و در 20 دقيقه سوم، نه دل ميدهند نه گوش، فقط نگاه ميکنند! نكتهاي كه بايد توجه نمود اينكه ببينيد سخنران چندم هستيد. سخنران اول يک بار مردم را بخنداند کافي است؛ اما سخنران دوم بايد دوبار و سخنران سوم، سه بار بايستي مردم را بخنداند. ضرورت مخاطبشناسي برخي از سنتها و قالبها را بايد شكست؛ جز قالبهايي كه پشتوانة عقلي يا وحيي داشته باشند. در سخنراني نگوييد اين حرف علامه يا شيخ مرتضي انصاري يا شيخ مفيد است و بس! خيلي وقتها برخي مطالب مختص گروهي خاص نوشته يا گفته شده كه بايستي رعايت نمود؛ مثلاً امام خميني(ره) اسرار الصلوة را براي امثال علامه حسنزاده آملي نوشته نه براي عوام يا دانشجو. بيمطالعه حرف زدن خيانت است! در مشهد به آيت الله فلسفي(ره) (برادر مرحوم استاد فلسفي خطيب مشهور) گفتند: بفرماييد برويد منبر. ايشان گفت: امروز مطالعه نكردم! باز گفتند: هر كه ميخواهد آقا بروند منبر صلوات بلند ختم كند. دوباره ايشان گفت: امروز مطالعه نكردم! سه بار كه صلوات فرستادند، ايشان رفت منبر و گفت: “بيمطالعه حرف زدن خيانت است، من هم امروز مطالعه نكردم"؛ و از منبر پايين آمد. لذا عنايت داشته باشيد اثر اين يك دقيقه صحبت از صد منبر بيشتر است. شما پنجاه درصد مسلمانيد! روزي رفتم مسجد آيت الله مرواريد(ره). آنجا مرگ بر آمريکا نميگفتند: گفتم: چرا؟ گفتند: اينها مقدسين مشهد هستند و خيلي سياسي نيستند! آيت الله مرواريد به من خيلي لطف داشتند. من به ايشان گفتم ميخواهم يک دقيقه صحبت کنم. و ايشان اجازه دادند. به مردم گفتم با اينکه شما پشت سر آيت الله مرواريد نماز ميخوانيد و اهل نماز شب هم هستيد، ولي به نظر من 50% مسلمانيد!! ميخواهيد بگويم چرا؟ نميخواهيد، نگويم! گفتند بگو! گفتم: اگر قرآن را قبول داريد، اول ميگويد: “أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ” بعد ميگويد “رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ” سپس ميگويد “تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا". در مسجد شما “رُكَّعًا سُجَّدًا” هست اما “أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ” نيست. بنابراين شما 50% مسلمانيد چون به نصف اين آيه عمل نميکنيد. بعد خطاب به آيت الله مرواريد گفتم درست است؟ ايشان هم فرمودند: بله. عرض كردم: پس يک مرگ بر آمريکا بگوييد که مظهر “أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ” است و يک دعا در حق سيدحسن نصرالله يا مردم فلسطين کنيد که مظهر “رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ” است! بعد مردم گفتند مرگ بر آمريکا. بنابراين جلسه مقدسين را با غير از قرآن نميشود اصلاح کرد. يعني کد آن کد قرآني است.
(نشریه معارف)حجت الاسلام قرائتی