عرفان امام...
آنچه در آثار ادبى و عرفانى امام خمينى “قدس سره” در سالهاى آخر عمر پر بركتش ديده مىشود - چه به صورت اشعار، چه نامهها و مكتوبات عرفانى - نشان از نوعى “شوريدگى” و “دلدادگى” و “عشق” مىدهد.
ابراز حالات ويژه روحى و بىتابىهاى معنوى در راه وصل به جانان و اينكه همه چيز را فداى “او” كردن و همه مراحل را براى رسيدن به عشق و معشوق پيمودن و در اين راه، از هيچ چيز پروا نداشتن و. . . همه از نشانهها و آثار چنين عشق و مرتبه والاى از خود بريدن و به محبوب رسيدن است.
آنچه انسان را به محبوب و معبود مىرساند، عبارت است از:
- عبادت - علم - عرفان - و. . . عشق هر يك از مراحل سه گانه اول، گاهى هم به جاى “رساندن"، مانع مىشود و به جاى “خدايى شدن” به “خودى بودن” مىانجامد و به جاى ايجاد نورانيت، “حجاب” مىآورد.
اينكه انسان در محدوده “عبادت ظاهرى” نماند، و به اصطلاحات علمى و قيل و قال مدرسه، دل خوش نكند، و مباحث عرفانى براى او دكان نشود، بلكه به كنه و جوهره ناب بندگى و آزادگى برسد، موهبتى است كه خاص ويژگان است. در متون دينى هم (چه در آيات، چه روايات، و چه حتى در سيره معصومين و بزرگان دين) به رگههايى از اشارات و تصريحاتى بر مىخوريم كه از اين قشرىگرى و جمود برظواهر، يا از ژرفايى و رسيدن به باطن و جوهر ناب بندگى ياد كرده است.
آنچه در آثار امام راحل “قدس سره” بخصوص در اشعارش مشهود است، اشاره به اين منازل و مراحل و واديهاى سلوك و رسيدن به مرحله چهارم و “عشق ناب به خدا” است. شوريدگيهاى سالهاى آخر عمر حضرت امام نيز گوياى اين حال متعالى و مقدس است.
آنچه در اين نوشته، در پى آنيم، مرورى بر “ديوان امام” و رديابى اين مراحل و منازل اربعه در سرودههاى حضرت اوست.
اگر در اشعار امام مىبينيم كه از معبد و مسجد و طاعت و عبادت ريايى و ماذنه و دير راهب و سجاده و صومعه و محراب و. . . نقد مىشود و از بىحاصلى اينها ياد مىشود، ناظر به رواياتى است كه از “عبادت بىعلم” و “طول ركوع و سجود بدون تفكر” و ” پرسشهاى ريايى “و. . . نكوهش شده است.
و اگر حمله تند و تيز امام را به كتاب و مدرسه و قيل و قال درس و بحث و شفا و اسفار و فيلسوف و فتوحات و مصباح و اوراق و دكه علم و صحبتشيخ و عقال عقل و برهان و. . . مىبينيم، باز ناظر به آنجاست كه علم و اصطلاحات علمى، حجاب گردد و علم، تنها در دانستنيهاى درس و بحث و تعليم و تعلم خلاصه شود، نه آن نور امنيتى كه دلها را روشن و با صفا مىسازد. به فرموده امام صادق"ع":
“ليس العلم بالتعلم، انما هو نور يقع فى قلب من يريد الله تبارك و تعالى ان يهديه”
و اگر مىبينيم كه با قلم و تعبيرى تند، از عرفان و خانقاه و صوفى و درويش و خرقه ملوث و قلندران و مسند و. . . انتقاد مىكند و اينها را همه هيچ مىشمارد، آنجاست كه عرفان بازى و دستگاه سازى و مريد پرورى و انزواگزينى و بىخيالى، محصول اينگونه صوفيگرىهاى بىخاصيتباشد.
. . . بالاخره اگر از مىو ساغر و ميكده و خم و جرعه و سبو و جام و باده و جرگه عشاق و عاكف ميخانه شدن و. سخن مىگويد، رسيدن به نهايت “عشق راستين” و دريدن همه حجابها و ظواهر و چشيدن طعم خوش"عبوديت عاشقانه” و “نورانيت علم” و “عرفان ناب” را در نظر دارد…
جواد محدثی