روح الله...
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
عینیتِ آرزوی هزار ساله شیعه، روح اللهی بود که با عصا و ید بیضای موسوی و بیان و فرقان مصطفوی به نجات مظلومان کمر بست و دیده مستضعفان را به نور امید روشن ساخت. او که اندیشه اش چونان نسیم جان بخش سحرگاهی ارمغان پیروزی به همراه داشت، خاطره بخشندگی ابرها و درختان را تکرار می کرد.
آن دم که فجر در برابر نور او رنگ باخت، سروها در برابرش قیام کردند و عشق به زهدش شهادت داد و ایمان در تشهد به او سلام کرد.
او به همه جهانیان فهمانید که تکامل و زیستن چون علی (علیه السلام) و شهادت در قالب مرگ طبیعی، افسانه نیست. او معنی حقیقی شجاعت و عزت را در صفحات تاریخ حک کرد.
این ذخیره الهی شیعه با رفتنش دنیایی را داغدار خود کرد و الفاظ را نیز به سوگ نشانید. اینک طوفان کلمات، ساحلی می طلبد تا فقدان سپه سالار لشکر حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و مردی از تبار پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در کنار واژه صبر تسکین دهد.
کجاست او که با رهبریش جهانی را لرزاند و با عطوفت پدرانه اش هزاران مرد را چون کودکان به گریه در آورد؟
او که بود که مسلمانان بار دیگر یتیم شدند و پرچم عزا برافراشته شد؟
کجاست آن روزنه امید صدها میلیون مسلمان و میلیاردها انسان تحت ستم در سراسر جهان؟ در کجای تاریخ باید به دنبال او گشت ؟
.