اوصاف دنیا در نهج البلاغه
جواب حضرت علی علیه السلام به کسی که دنیا را مورد نکوهش قرار می داد. اي نکوهنده دنيا که به نيرنگ او فريفته شده اي و به ناراستي هايش گول مي خوري! آيا به دنيا فريفته شده اي و آن را نکوهش مي نمايي، تو بر آن جرم و گناه مي نهي يا دنيا بر تو جرم مي نهد؟ از کجا و چه وقت دنيا تو را سرگردان نمود، يا کي فريبت داد؟ آيا به جاهاي بر خاک افتادن پدرانت و پوسيده شدن آنها يا به خوابگاه هاي مادرانت زير خاک؟ چه بسيار با دست هاي خود (به تنهايي براي بهبود درد بيمارانت) ياري نمودي و چه بسيار با دست هايت (بيماران را) پرستاري کردي؟ براي آنان بهبودي طلبيدي و از اطبا فايده دارو پرسيدي و با مواد داروي تو ايشان را بي نياز نمي کرد و گريه تو بر آنان سود نداشت و ترس تو هيچ يک از آنها را فايده نبخشيد و درباره او به خواست خود نرسيدي و به توانايي خويش بيماري و مرگ را از او دور ساختي! و دنيا او را براي تو سرمشق قرار داد و هلاک شدن او را هلاک شدن تو (تا بداني با تو آن خواهد کرد که با او نمود) به یقین دنيا سراي صداقت است براي کسي که آن را باور دارد و سراي ايمني از عذاب الهي است براي کسي که فهميد و آنچه را که خبر داد دريافت و سراي توانگري است براي کسي که از آن توشه بردارد و سراي پنداست براي کسي که از آن پند گيرد، جاي عبادت و بندگي دوستان خدا و جاي نمازگزاردن فرشتگان خدا، و جاي فرودآمدن وحي (پيغام) خدا و جاي بازرگاني دوستداران خدا است که در آن رحمت و فضل (او را) به دست آورده و سودشان بهشت بود گروهي از مردم (بدکاران)دنیا را نکوهش مي نمايند و عده ای دیگر (نيکوکاران) روز قيامت را بستايند که دنيا (آخرت را) يادآوريشان کرد و آنان هم (آخرت)را به ياد آوردند و آنها را خبر داد و ايشان هم تصديق نمودند و آنان را پند داد و آنها هم پذيرفتند (و به سعادت جاويد رسيدند) دنيا سراي گذشتن است نه سراي ماندن و مردم در آن به دو دسته اند: دسته اي خود را در آن به خواهش هاي خويش بفروشد پس خويش را هلا ک گرداند، و دسته اي خود را به طاعت و بندگي بخرد پس خود را از عذاب رستاخيز برهاند.