امن یجیب...
مالک بن دینار،می گوید:به قصد حج مسافرت می کردم،در بیابان کلاغی را دیدم که در منقارش تکه نانی بود.»با خودم گفتم: یعنی چه؟ حتماً حادثه ای پیش آمده که تکه نانی در منقار کلاغ است.دنبال کلاغ را گرفتم.دیدم کلاغ وارد غاری شد.وارد غار شدم. دیدم دست و پای مردی را بسته اند و به پشت انداخته اند.کلاغ برای او نان آورده و لقمه لقمه می کند و به او می دهد.به محض ورود به من کلاغ رفت و دیگر برنگشت.به آن مرد گفتم:تو کی هستی و از کجا می آیی؟گفت: من به قصد انجام حج بیرون آمدم و در این بیابان دزدها مرا گرفتند و تمام اموالم را تصاحب کردند.دست و پایم را محکم بستند و مرا به این مکان انداختند.پنج روز گرسنگی را تحمّل کردم تا اینکه در مقام دعا عرض کردم: ای خدایی که در قرآن می فرمایی: ﴿أمن یجیب المضطر اذا دعاه﴾ (سوره نمل،آیه62) ای کسانی که دعای مضطر را اجابت می کند و گرفتاری را برطرف می سازد،من مضطر و بیچاره ام.به من رحم کن. تا اینکه خداوند این کلاغ را به من رساند و هر روز مرا از غذا و آب سیراب می کند.
(الدین فی قصص/ ج3، ص49)
تواضع عالمانه...
خواجه نصیرالدین طوسی(ره) وقتی که در بغداد حالش دگرگون شد و فهمید نزدیک است که از این دنیا به جوار الهی رحلت کند،وصیت کرد:
مرا از کنار امام هفتم(ع) باب الحوائج الی الله نبرید و در عتبة.(عتبة:آرامگاه هر یک از امامان شیعه می گویند) به خاک بسپارید وروی قبرم در پیشگاه امام هفتم(ع) مثلاً نوشته نشود:»آیت الله« یا »علامه«؛چون آن بزرگوار قرآن ناطق وامام ملک و ملکوت است.بلکه روی قبر من بنویسید: ﴿وکلبهم باسط ذراعیه بالوصید﴾ (سوره کهف،آیه 18)؛ و سگ آنها [اصحاب کهف] دست های خود را بر دهانه غار گشوده بود (و نگهبانی می کرد).
پای درس حاج آقا تهرانی...
نشانه های مومن:
روی عن علی بن الحسین (علیهماالسلام) قال:
«عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ: الْوَرَعُ فِی الْخَلْوَةِ وَ الصَّدَقَةُ فِی الْقِلَّةِ وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ.» روایتی از امام زین العابدین(صلواتاللهعلیه) منقول است که حضرت فرمودند: مؤمن پنج نشانه دارد. اوّل؛ «الْوَرَعُ فِی الْخَلْوَةِ»، مؤمن حالت کنارهگیری از گناه دارد، آن هم در موقعی که غیر از خدا حاضر و ناظری نیست. اگر کسی در عَلَن معصیتی را ترک کند، مثلاً شرب خمر نکند یا با نامحرم روابط نامشروع برقرار نکند، خوب است، امّا این ترک گناه در عَلَن، گویای این نیست که این فرد به اصطلاح ایمان قوی داشته باشد.
اگر در جایی که جز خدا کسی نبود، گناه را ترک کرد، آنجا معلوم میشود که ایمان در قلب او رسوخ کرده است و به تعبیر اهلش اعتقاد، از واردات قلبیّه او شده است، چون جز خدا هیچکس را حاضر و ناظر نمیبیند و خودش را در محضر الهی میبیند؛ لذا این ترک گناه خیلی ارزشمند است.
دوم؛ «وَ الصَّدَقَةُ فِی الْقِلَّةِ»؛ وقتی مؤمن تنگدست است، به مقدار توانش در راه خدا انفاق میکند و صدقه میدهد. این مورد نیز گویای این است که وابستگی مؤمن به خدا از نظر درونی قوی است. چون …
صفحات: 1· 2