10 برابر !!!
مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافًا کَثیرَةً وَ اللّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْسطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (بقره/245)
در ایامی که تحصیل می کردم، یک روز پنج ریال بیشتر پول نداشتم و در خیابان راه می رفتم که یکی از طلاب به من رسید و گفت : پنج ریال داری به من قرض بدهی؟ فکر کردم که اگر این پول را به او بدهم ، خودم بی پول می مانم؛ ولی با خود گفتم که کار این بنده خدا را راه می اندازم؛ خداوند کریم است ، پول را به او دادم. چند قدمی که رفتم یکی از همشهریهای من از اهالی مشکین شهر به من رسید، با هم مصافحه کردیم. موقع خداحافظی پولی در دست من گذاشت و رفت. چون نگاه کردم، دیدم پنج تومان (پنجاه ریال ) است .
بار دیگر، یکی از طلاب به من رسید و از من پنج تومان قرض خواست. این دفعه نیز با خود گفتم خدا کریم است. اکنون که این آقا معطل است، کار او را راه می اندازم. پول را به او دادم .چون مقداری جلوتر رفتم، یکی دیگر از همشهریهای خود را دیدم. پس از مصافحه و احوال پرسی موقع خداحافظی پولی در دست من گذاشت و رفت. چند قدم جلوتر رفتم. نگاه کردم دیدم پنجاه تومان (پانصد ریال) است .
ناگاه به یاد آیه شریف افتادم که« مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها …» أنعام/160؛ یعنی:« هر کس عملی نیک انجام دهد، ده برابر به او پاداش می دهیم » .دیدم بار اول پنج ریال داشتم چون به یک نیازمندی قرض دادم، خدای کریم پنجاه ریال رساند و چون پنجاه ریال را قرض دادم، خداوند کریم در عوض پنجاه تومان یعنی درست ده برابر رسانید . هر چه منتظر شدم و دعا کردم که کسی پیدا شود و این پنجاه تومان را قرض بگیرد، بلکه پانصد تومان (پنج هزار ریال) شود، دعایم مستجاب نشد .
حضرت آیت الله میرزاعلی مشکینی (مده)
قرآن وحقایق علمی قطعی...
ـ عدم خلل در آسمانها و زیور بودن ستارگان برای آن
﴿أفلم ینظروا الی السّماء فوقهم کیف بنیناها و زیناها و مالها من فروج﴾ (سوره ق،آیه6)؛«مگر به آسمان بالای سرشان ننگریسته اند که چگونه آن را ساخته و زینتش داده ایم و برای آن هیچ گونه شکافتگی نیست».
ـ خلقت آسمان،بدون ستون
﴿خلق السموات بغیر عمد ترونها…﴾(سوره لقمان،آیه10)
«آسمانها را بی هیچ ستونی که آن را بینید خلق کرد…»
ـ گرانش و نظم حرکت ماه و خورشید
﴿وسخّر لکم الشمس و القمر دائبین و سخر لکم اللیل و النّهار﴾(سوره ابراهیم،آیه33) و﴿… سخّر الشمس و القمر کلّ یجری لاجل مسمّی…﴾(سوره زمر،آیه 5)
ـ وجود مدار مخصوصی برای خورشید ماه
﴿لا الشمس ینبغی لها ان تدرک القمر ولا اللیل سابق النّهار و کلّ فی فلک یسبحون﴾(سوره یس، آیه40)؛« نه خورشید را سزد که به ماه رسد،و نه شب بر روز پیشی جوید،و هر کدام در سپهری شناورند.»
ـ تکامل جهان و حرکت کل منظومه شمسی
﴿والشمس تجری لمستقرّ لها ذلک تقدیر العزیز العلیم﴾(سوره یس،آیه 38)؛«و خورشید به [سوی] قرارگاه ویژه خود روان است.تقدیر آن عزیز دانا این است».
ـ انبساط جهان
﴿والسماء بنیناها بأیدٍ و انّا لموسعون﴾(سوره ذاریات،آیه 47)؛ «آسمان را به قدرت خود برافراشتیم،و بی گمان،ما [آسمان] گستردیم».
ـ تعدد جهان ها
﴿تبارک الذّی جعل فی السماء بروجاً و جعل فیها سراجاً و قمراً منیراً﴾(سوره فرقان،آیه61)؛« [فرخنده و] بزرگوار است آن کسی که در آسمان بر جهانی نهاد،و در آن،چراغ و ماه نور بخشی قرار داد».
ـ حرکت زمین و بستر زندگی
﴿الذّی جعل لکم الارض مهداً و سلک لکم فیها سبلا و انزل من السماء ماءً فاخرجنا به ازواجاً من نبات شتّی﴾(سوره طه،آیه 53)؛«همان کسی که زمین را برایتان گهواره ای ساخت،و برای شما در آن،راهها ترسیم کرد و از آسمان آبی فرود آورد،پس به وسیله آن رستنیهای گوناگون،جفت جفت بیرون آوردیم».
بیان اکوسیستم آب رسانی در دنیا
﴿ونزّلنا من السّماء ماءً مبارکاً فانبتنا به جنات و حبّ الحصید﴾(سوره ق،آیه 9)؛ «و از آسمان،آبی پر برکت فرود آوردیم،پس بدان [وسیله] باغها و دانه های درو کردنی رویانیدیم.»
﴿رزقاً للعباد و احیینا به بلدةً میتاً کذلک الخروج﴾(سوره ق،آیه 11)،»(اینها همه) برای روزی بندگان (من) است،و با آن [آب] سرزمین مرده ای را زنده گردانیدیم؛رستاخیز [نیز] چنین است».
بادها،عامل باروری ابرها
﴿والله الّذی ارسل الریاح فتثیر سحاباً فسقناه الی بلد میت فاحیینا به الارض بعد موتها کذلک النّشور﴾(سوره فاطر،آیه 9)؛ «و خدا همان کسی است که بادها را روانه می کند، پس [بادها] ابری را بر می انگیزند، و[ما] آن را به سوی سرزمینی مرده راندیم.و آن زمین بدان [وسیله] پس از مرگش زندگی بخشیدیم،رستاخیز [نیز] چنین است».
ـ اثر ارتفاع بر تنفس
﴿… ومن یرد ان یضلّه یجعل صدره ضیقاً حرجاً کانّما یصّعّد فی السماء…﴾(سوره انعام،آیه 125)؛ «هر که را بخواهد گمراه کند،دلش را سخت تنگ می گرداند؛چنان که گویی به زحمت در آسمان بالا می رود…»
ـ الکتریسیته جوّی
﴿هو الّذی یریکم البرق خوفاً و طمعاً و ینشیء السّحاب الثقال﴾ (سوره رعد،آیه12)،«اوست کسی که برق را برای بیم و امید به شما می نمایاند،و ابرهای گرانبار را پدیدار می کند».
﴿و یسبّح الرعد بحمده و الملائکة من خیفته و یرسل الصّواعق فیصیب بها من یشاء…﴾ (سوره رعد،آیه 13)؛«رعد،به حمد او،و فرشتگان [جملگی] از بیمش تسبیح می گویند،و صاعقه ها را فرو می فرستد و با آنها هر که را بخواهد، مورد اصابت قرار میدهد…»و (سوره نور،آیه 43)
ـ پیدایش جهان
﴿…انّ السماوات و الارض کانتا رتقاً ففتقناهما…﴾(سوره انبیاء،آیه 3)؛«آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند.و ما آن دو را از هم جدا ساختیم».
ـ اتمسفر (فضای محافظ زمین)
﴿وجعلنا السّماء سقفاً محفوظاً…﴾ (سوره انبیاء،آیه 32)؛«و آسمان را سقفی محفوظ قرار دادیم …» .
مجله بشارت شماره 75
قرآن مهر کردن...
در گذشته های نه چندان دور در ایران قدیم،آیین ها و رسومات بسیاری بر محور تمسک به قرآن کریم شکل یافت.مردم قرآن دوست ایران، تلاش می کردند تا قرآن کریم را فصل الخطاب و راه گشای همه دوراهی های زندگی خود قرار دهند.
یکی از مواردی که مردم به قرآن نیازمند می شدند زمانی بود که مردم نیاز به داوری،امان دادن و امان گرفتن،سوگند گرفتن یا پیمان بستن بر سر موارد مهم یا مانند اینها داشتند.یکی از رسم های قرآنی قدیمی در ایران قرآن مهر کردن نام دارد.این کار که نشانگر اعتماد عمیق و اعتقاد وثیق مردم به قرآن کریم بود، نقش بسزایی در پایان دادن اختلافات،دعواها و ناآرامی های امنیتی و اجتماعی ایفا می کرد.
چرا که هنگامی گروهی اقدام به مهر کردن قرآن می کردند یا آن را به گروه مقابل اختلاف پیشنهاد می دادند که هیچ گونه راه چاره یا زمینه اعتمادی باقی نمی ماند و تنها راه برون شدن از مشکل به وجود آمده قسم یاد کردن یا میانجی قرار دادن قرآن کریم بود.
مهر کردن قرآن خود دارای اقسامی بوده و در موارد مختلفی کاربرد پیدا می کرد.یکی از اقسام قراردادهایی که در داخل جلد قرآن کریم یا صفحات سفید آغازین یا پایانی قرآن نوشته می شد،قسم نامه ها بود.بدین صورت که شخص یا گروهی مضمون سوگند خود را در صفحه ای از قرآن نوشته و پای این نوشته ها را مهر می کردند.در فرهنگ بزرگ سخن درباره این گونه قسم نامه ها آمده است: نوشته ای متضمن قسم که شخص با خواندن یا نوشتن آن انجام دادن یا انجام ندادن عملی را به عهده می گیرد.گاهی این نوشته را در قرآن می نوشتند.(فرهنگ سخن، ج6، ص5536) بنابراین یکی از موارد مهر کردن قرآن،زمانی بود که عده ای بر انجام کاری هم قسم می شوند و به صورت جمعی سوگند یاد می کردند که در انجام آن کار هماهنگ و موافق باشند.
مانند متن زیر:
دیشب بعد از شنیدن خبر در منزل حاج شیخ باقر،شرح مفصلی به حاجی محمد شفیع و حاجی محمد نوشته بودم.آخر الأمر هر سه هم قسم شدند و قرآن مهر کردند تا جان دارند در این کار کوشیده باشند و نظرشان به دیگران نباشد و متحد باشند. (خاطرات ظهیر الدوله،ص 63)
یکی دیگر از انواع نوشته هایی که در قرآن کریم نگاشته می شد،امان نامه بود.در درگیری ها و نزاع هایی که در گذشته میان اقوام و گروه ها به وقوع پیوست.گاه گروه های غالب و قوی تر به فرد و یا گروهی امان می دادند و از آنها می خواستند که با تسلیم خود با ضمانت حفظ جان،به جنگ درگیری پایان دهند.
برای اعتماد امان گیرندگان به امان دهندگان برخی از این امان نامه ها در قرآن کریم (داخل جلد یا صفحات آغازین و پایانی) نوشته می شد و امان دهندگان آن را مهر می کردند.
بنابراین یکی از موارد و مصادیق قرآن مهر کردن،امان دادن به افراد بود.برای نمونه در زندگی مبارزه دکتر حشمت آمده است:پس از مدتها که دکتر ابراهیم حشمت الأطباء به همراه نهضت جنگل مشغول مبارزه بود،از جانب مقامات نظامی دولت به تسلیم دعوت شد و برای دکتر امان نامه پشت جلد قرآن نوشتند و برای او ارسال کردند.(روزشمار شمسی،ص 61)
همچنین در خاطرات مهدیقلی هدایت آمده است:اسماعیل آقا پسر جعفر آقاست که نظام السلطنه قرآن برای او فرستاد او را تامین داد.به تبریز آمد و به خدعه کشته شد و در آن سوء تدبیر هفت نفر از عملجات حکومتی به دست کسان جعفرآقا هلاک شدند.قرآن را نزد عبد الحمید بردند و در نتیجه فتنه شیخ عبدالله پیش آمد.(خاطرات و خطرات،ص323)
یکی از آسیب هایی که رسم قرآنی مهر کردن قرآن با آن مواجه بوده است.سوء استفاده کسانی است که به قرآن و حقایق دینی معتقد نیستند.تاریخ حکایت گر حوادثی است که در آن افراد بی دین و خداناترس از آیین ها و گزاره های مذهبی سوءاستفاده کرده و افراد معتقد و دیندار را فریفته اند و از اعتماد ایشان به خدا و قرآن بهره نابجا برده اند. مواردی که افرادی به دیگران تأمین داده اند و قرآن را به عنوان امان و وسط قرار داده و قرآن را مهر کرده اما پس از رسیدن به نتیجه و دستیابی به فرد مورد نظر،به پیمان خود و قرآن مهر شد،خیانت کرده و خلاف عهد و پیمان عمل می کردند مانند: شاهزاده و هئیت دولت آن وقتی صلاح دیدند که حقوقی به عنوان مستحفظ راه به او داده و مطیعش بکنند.با قول و قرار و مهر کردن قرآن،ماشاءالله خان با سوارهای خودم به تهران آمده چندی در پایتخت اقامت کرد ولی در قول و قرار خود به قرآن پایدار نبودند. (شرح زندگانی من، ج2، ص 433) همچنین در خاطرات مخبرالسلطنه آمده است: یدالله خان پسر غلامرضاخان سردار پشت کوه،امان خواست بعرض رساندم و به نظرم غریب می آمد.چه سپهبد قرآن مهر کرده بود تامین داده بود،سران الوار نزد او آمده بودند و همه را به دار زدند به هر حال دستخطی صادر شد.17شهریور 1308 دستخط را با قرآنی به مهر خودم بتوسط سید حسین کلیددار که رافع بود به بغداد فرستادم که غلامرضاخان و فرزندش به تهران بیایند.خوب شد نیامدند والا من پیش وجدان خود شرمنده می شدم.(خاطرات و خطرات،ص386)
رسم نوشتن پیمان نامه ها و امان نامه در قرآن کریم و آنگاه مهر کردن آن که به صورت خلاصه قرآن مهر کردن نام می نهند،کم کم با تغییراتی روبرو شد. در برخی از متون و نوشته ها آمده است که این رسم قرآنی را خلاصه کرده و دیگر متن امان نامه یا عهد و پیمان را نمی نوشتند بلکه همین که قرآنی به مهر کسی ممهور می شد و برای طرف مقابل فرستاده می شد برای بیان مقصور کافی بود.لذا در برخی از قرآن مهر کردنها،شاهد متنی مبنی بر بیان مقصود نیستیم و فقط مهر شخصی در آن وجود دارد.
بعدها قرآن مهر کردن در گفتگو و به مجاز به هر گونه قسم موکد یاد کردن و پیمان موکد بستن هم گفته می شده است. (فرهنگ سخن،ج6،ص5506)
مجله بشارت شماره75