پهلویها اگرچه در سیاست شکست خوردند، اما در عرصه تاریخ پیروز شدند!!!
کتاب «ایران در گذر روزگاران» که با مجوز رسمی وزارت ارشاد کشورمان امکان نشر گسترده و فراگیر یافته است، کلکسیونی در جهت ترویج مشهورات مدرنیستی و ایدئولوژی نئولیبرالیسم و آراء سکولار و مضامین ضد دینی است، که مجموعه ای از تحریف ها و جعلیات و دروغ های تاریخی را نیز چاشنی کرده است تا به تطهیر شخصیت و عملکرد و ماهیت رضاشاه و محمدرضاشاه و محمدعلی فروغی و جمعی دیگر از فراماسون ها و کارگزاران دولت های استعمارگر انگلیس و آمریکا نماید.
«ایران در گذر روزگاران» به منظور پیشبرد اغراض مدرنیستی اش، مجموعه ای از گفتگوها با طیفی از روشنفکران انجام داده است، وجه مشترک این روشنفکران این است که همگی آنها سکولار-مدرنیست هایی اند که در مسیر بستر سازی برای احیاء فرماسیون غرب زده شبه مدرن و حاکمیت نئولیبرالیسم می کوشند.
ایران در گذر روزگاران می کوشد تا با تکیه بر تحلیل های سکولار-مدرنیستی، گزارشی منطبق با مشهورات نئولیبرالی از تاریخ ایران ارائه کند. در ضمن این گزارش و تصویری که از تاریخ ایران ارائه می دهد با تکیه بر انبوهی دروغ و جعلیات و تحریف تاریخی و القاء نوعی تحلیل مدرنیستی، در نهایت و به صورت مستقیم و غیرمستقیم مخاطب را به سوی جهان بینی و حاکمیت نئولیبرالیسم سوق می دهد. جوهر کتاب ایران در گذر روزگاران، آشکارا سکولاریستی است و مضامین بارز ضدانقلابی دارد.
علی میرفطروس در قسمتی از صحبت هایش در کتاب «ایران در گذر روزگاران» در یک اهانت آشکار به انقلاب اسلامی و ملت ایران مدعی می شود که چهره هایی مثل «رضاشاه و محمدرضاشاه اگرچه در سیاست شکست خورده اند، اما در عرصه تاریخ پیروز شدهاند.» عین عبارت ضدانقلابی و توهین آمیز علی میرفطروس را نقل می کنیم:
«هریک از شخصیت های مورد بحث ما، بر صلیب ضعفها و محدودیت های زمان خویش مصلوب شده اند، با این تأکید که برخی از آنان اگرچه در عرصه سیاست شکست خوردند (مانند رضاشاه و محمدرضاشاه و خلیل ملکی و قوام السلطنه) اما سرانجام، در عرصه تاریخ پیروز شده اند» (ایران در گذر روزگاران، ص 227)
به راستی حیرت انگیز و تأسف بار است که وزارتخانه ای که مسئولان آن باید پاسدار و مروّج فرهنگ اسلامی و آرمان های انقلاب باشند و وظیفه اصلی آنها ارشاد اسلامی در افق انقلاب است، برخلاف خواست و اراده تاریخی مردم ایران در مسیری گام می گذارد که به تطهیر دو نفر از خشن ترین دیکتاتورها و کارگزارانِ امپریالیسم جهانی در این کشور بپردازد. این یک واقعیت انکارناپذیر است که وزارت ارشاد اسلامی، شرعاً و قانوناً و اخلاقاً در قبال محتوا و درون مایه و جهت گیری کتب و آثاری که با مجوز آن وزارتخانه منتشر می شود مسئول است. از این رو مسئولان محترم وزارت ارشاد باید در قبال صدور مجوز برای نشر کتابی که آشکارا به ستایش دو نفر از خشن ترین و جنایت کارترین دیکتاتورها و دست نشاندگان استکبار غرب مدرن در ایران پرداخته است، پاسخگو باشند.
واقعاً مسئولان محترم وزارت ارشاد برای صدور مجوز برای انتشار مدعاهای سلطنت طلبانه ای از این دست چه توضیحی دارند؟ آیا شخص یا اشخاصی در وزارت ارشاد در مقام تصمیم گیری و تأثیرگذاری حضور دارند که معتقدند رضاشاه و محمدرضاشاه علیرغم شکست در عرصه سیاست، در عرصه تاریخ پیروز شده اند؟ آیا این اشخاص محترم موقعی که مردم ایران در پیش بیش از یک سال مبارزه خونین و مستمر و اهداء نزدیک به صد هزار شهید، موفق به سرنگونی رژیم دست نشانده پهلوی شدند، در خواب به سر می بردند یا امروز خواب احیاء دیکتاتوری پهلوی را می بینند؟ آیا فریاد مرگ بر شاه بیش از سی میلیون نفر مردم ایران در سال 1358 و نسل های بعدی مردم این سرزمین تا امروز، نشانه محکومیت در تاریخ نیست که آقایان دریابند مدعاهای کذب یک روشنفکر مأمور، تحریف تاریخ و توهین به ملت ایران است و آقایان در مصدر امر در آن وزارتخانه مهم قرار نگرفته اند که به دروغ و تحریف و توهین و سکولاریسم و دین ستیزی مجوّز نشر بدهند و سپس از عمل اشتباه خود دفاع کنند.
سخنی با مسئولین محترم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
تأملی در بازار نشر کتاب و نحوه و جهت فعالیت برخی انتشاراتی ها و خبرهایی که از برخی حمایت ها می رسد، حکایت گر آن است که متأسفانه وزارت ارشاد (حداقل در مباحث مربوط به نشر کتاب) گرفتار نوعی غفلت و سهل انگاری نسبت به جریان پیچیده و مکّار و چند وجهی تهاجم فرهنگی دشمن گردیده است.
اگرچه صدور مجوز نشر برای کتاب ضدانقلابی و لیبرال-سکولاریستی «ایران در گذر روزگاران» موردی بود که در این مقال اختصاصاً درباره آن سخن گفتیم و اگرچه این کتاب در میان مجموعه آثاری که توسط معاونت فرهنگی وزارت ارشاد به لحاظ محتوای ضدانقلابی و جوهره سکولاریستی آن وضعیتی خاص دارد، اما نگاهی به بازار نشر کتاب و کم و کیف اکثر آثار منتشره و فعال شدن مجدد برخی ناشران نئولیبرالیست، حکایت از آن دارد که آنچه در اداره کتاب می گذرد فراتر از یک یا دو اشتباه و خطا و سهو است و این امر برای وزارتخانه ای که در خط مقدم مقابله با تهاجم فرهنگی قرار دارد و بیشترین مسئولیت را نسبت به حفظ حریم و حدود و مرزهای فرهنگی و هویتی دینی و انقلابی دارد، اصلاً امر خوبی نیست و استمرار آن طبعاً تبعات خطرناکی برای نظام و انقلاب، در هنگامه جنگ نرم دارد.
بی تردید منتقدانی که نسبت به خطاها و غفلت ها و قصور و تقصیرها تذکر می دهند، نیتی جز اصلاح و به هم فشرده کردن صفوف نیروهای خودی و جلوگیری از رخنه دشمن ندارند. از این رو خوب است که دوستان ما در وزارت ارشاد به این تذکرات توجه نمایند.
یک بار هنگامی که جمعی از نیروهای فرهنگی متعهد، خدمتِ حضرت امام خامنه ای شرفیاب شده بودند، ایشان نکته ای را بیان فرمودند که ما نقل به مضمونِ آن را می آوریم. حضرت امام خامنه ای در بیاناتشان عنوان فرمودند که گاه ممکن است شخصی در سنگر فی المثل خوابش برده باشد یا حواسش پرت شده باشد، باید به او متذکر شد تا بیدار شود یا حواسش را جمع کند و با تمرکز تمام به ایفای نقش خود بپردازد. آنچه ما به دوستانمان در وزارت ارشاد می گوییم از سنخ همین تذکرات است.
ما به راستی نگرانیم زیرا می بینیم که برایند عملکرد برخی مدیریت های وزارت ارشاد نشان دهنده سهوها و کم توجهی های نگران کننده ای است. این حقیقت بزرگ و مهم را از یاد نبریم که ما در متن یک جنگ نرم تمام عیار قرار داریم. نظام و انقلاب اسلامی و ایران و ایرانیان و فراتر از آن، حقیقت قدسی تشیّع مورد حمله و تهاجم فوق گسترده استکبار غرب مدرن قرار دارد و همه مسلمانان این مرز و بوم به ویژه اهل قلم و فعالان عرصه های فرهنگ و هنر و نظر در امر مقابله با این تهاجم مسئولند و باید که با تمام قوا اهتمام و ایستادگی نمایند. مدیران و مجریان صاحب منصب در وزارت ارشاد و دیگر سازمان ها و نهادها، بسیار بیش از دیگران مسئولند و کمترین غفلت و سهو سهل انگاری آنها، ممکن است که نیروهای خودی و کلّیت نظام و انقلاب را متحمّل خسارات سنگین و گاه جبران ناپذیری نماید.
جنگ نرم، جنگ عقیده و اندیشه و فرهنگ است. در جنگ نرم به جای تانک و توپ و خمپاره و موشک، تئوری و ایدئولوژی تولید می شود و از طریق کتاب و فیلم و روزنامه و نشریه و نمایش عرضه می شود تا جان و روحِ مخاطبان را تحت تأثیر قرار داده و تسخیر نماید و در نهایت، جامعه و مردم و نظام و انقلاب ما را دچار بحران نموده و به نفع فرهنگ سکولار-نئولیبرالی هویت زدایی نماید. برای دفاع از کیان اسلام و تشیّع و عهد و آرمان های انقلاب و استقلال و عزت ملی باید در مقابل جنگ نرم ایستاد، و برای ایستادگی در مقابل جنگ نرم باید در رویارویی با تولیدات و محصولات فرهنگی و هنری و نظری و مظاهر مختلف ایدئولوژی های اومانیستی، استقامت و غیرت و هوشمندی نشان داد و بدون رودربایستی و بدون سستی و تردید با تهاجم فرهنگی دشمن مقابله کرد. همه ما مسئولیم که در قبال سستی ها و سهوها و خطاها و غفلت ها تذکر دهیم و نسبت به نفوذی هایی که احیاناً با استفاده از خوش بینی مسئولان خودی به دنبال پیشبرد اغراض خویشند، روشنگری نمود. زیرا عرصه، عرصه بسیار حساسی است و نبودی سرنوشت ساز در جریان است و هر خطا و سهو و غفلت ممکن است خسران هولناکی به بار آورد. فاعتبروا یا اولی الالباب
شهریار زرشناس
علت اختلاف كشورهاي اسلامي در رويت ابتداي ماههاي قمري
استهلال تلاش برای رؤیت هلال ماه را گویند. این عمل دارای ارزش نجومی است، زیرا ماه قمری ممکن است ۲۹ یا ۳۰ روز باشد و مشاهده ماه نو گاه کاری دشوار و نیازمند محاسبات نجومی است. از نظر اسلام نیز این کار مهم و مستحب محسوب میشود. زیرا مناسبتهای دین اسلام بر مبنای گاهشمار قمری تنظیم شده است.پيرامون همين موضع اختلافات علمي و فقهي در جهان اسلام وجود دارد كه«پارس» در گفتگويي كوتاه با حجتالاسلام والمسلمين محمدحسين فلاحزاده، رييس مرکز موضوع شناسي احکام فقهي حوزه علميه قم ومسوول ستاد ترويج احکام، اين موضوع را مورد بررسي قرار داده است در عين حال كه قدري در مورد زكات فطريه نيز با وي سخن گفته شده است.
حجتالاسلام والمسلمين محمدحسين فلاحزاده، رييس مرکز موضوع شناسي احکام فقهي حوزه علميه قم و مسوول ستاد ترويج احکام در گفتگو با پايگاه خبري تحليلي «پارس»، در مورد علت اختلاف كشورهاي اسلامي در رويت ابتداي ماههاي قمري گفت: اين موضوع به دليل اختلاف در افق است. بالاخره تفاوت هايي از نظر افق وجود دارد که در برخي نقاط هلال زودتر رويت ميشود. در منطقه ديگري ممکن است اصلا رويت نشود.
وي افزود: البته اين تنها دليل اختلاف نيست. گاهي اختلاف به فتاواي مراجع محترم و ملاکهايي که براي اين موضوع دارند بر ميگردد که گاهي برخي از مراجع، اتحاد افق را شرط ميدانند واظهار مي دارند اگر در يک منطقهاي ماه رويت شد، نقاطي که داراي افق متحد با آن منطقه است براي آنجا هم کافي است ليكن براي نقاط ديگر کافي نيست.
وي اضافه كرد: بعضي ديگر از بزرگوراران، اتحاد در شب را کافي ميدانند يعني بلاد، کشورها و شهرهايي که شبشان با يکديگر مشترک است ولو چند ساعتي با هم مشترک باشد. يعني فرضا اگر اينجا شب است، در آن مناطق هم شب باشد. ولو اين که چند ساعت اختلاف داشته باشند براساس اين ديدگاه در يک جا اگر ماه رويت شد براي تمام مناطقي که اتحاد در شب داشته باشند، کفايت ميکند و اين امر تقريبا يک نيمکره را در برميگيرد.
حجتالاسلام والمسلمين فلاحزاده به نظر برخي ديگر از فقها اشاره كرد و گفت: گروهي ديگر از فقها بر اين باورند كه اگر در يک کشور از کشورهاي اسلامي، ماه، رويت شد براي بسياري ديگر کافي است؛ در حالي که به فتواي مرجع ديگر کفايت نميکند و عمل مکلف بايد براساس اجتهاد خود در صورتي که خودش مجتهد است و يا فتواي مجتهد باشد که اگر اين اختلاف در فتوا بود، اختلاف در عمل هم پيش ميآيد و در نتيجه ممکن است افراد دو روز متفاوت را بر اين اساس عيد بدانند.
رييس مرکز موضوع شناسي احکام فقهي حوزه علميه قم، ديدگاه ديگر فقها را رويت حسي ذكر كرد و گفت: در اين نگاه، رويت با چشم عادي يا چشم مسلح، مورد نظر است که در اينباره هم تفاوت نظر فتواي فقهي وجود دارد که برخي فقها ديدن با چشم مسلح را کافي ميدانند اما عده ديگر کافي نميدانند. بر اين اساس اگر مرجع تقليدي برايش ثابت شد که ماه با چشم مسلح مانند تلسکوپ و دوربين رويت شده است، اعلام ميکند که روز بعد اول ماه جديد است اما براي مجتهد ديگر يا مقلد آن مجتهد يا مرجع که رويت با چشم مسلح را کافي نميداند، اول ماه ثابت نشده و آن روز را بايد آخر ماه قبل بداند.
حجتالاسلام والمسلمين فلاحزاده تاكيد كرد: اگر شخصي مقلد مرجعي است که فرضا رويت با چشم مسلح را کافي نميداند و شخص بداند که حاکم براساس رويت با چشم مسلح حکم کرده است؛ اينجا نميتواند تبعيت کند اما مخالفت هم نميتواند بکند و اگر آن مخالفت نباشد اختلافي پيش نخواهد آمد.
ويژگي هاي عيد اسلامي درنوشتاري از آيت الله صافي
ماه مبارك رمضان، ماه مبارزه با نفس و مدرسه تعديل و اصلاح غرايز و خواستهها و نمايش قوّت اراده و توان روان، سپري شده و اينك فرصت برگزاري مراسم عيدي بزرگ و پرفضيلت است.
اين عيد، عيد اسلامي «فطر» است كه عيد همگان و عيد عموم طبقات و افراد است؛ اَسئَلُكَ بِحَقِّ هذَا اليَومِ الَّذِي جَعَلتَهُ لِلْمُسلِمينَ عيِداً، عيدي كه خدا آن را براي همه مسلمانان قرار داده و همه را در آن شريك فرموده است.
عيدي كه در آن مساجد و مجامع اسلامي و در گستره جهان اسلام، شكوه عبادت و بندگي خدا ديده ميشود. مراسم اين عيد اختصاص به توانگران، كارفرمايان، رجال و زمامداران و طبقات به اصطلاح ممتاز ندارد.
تشريفات مادّي، تقديم هدايا و تحفههاي گرانبها ـ چنان چه پيش از اسلام در اعياد رسم بود ـ در اين عيد مرسوم نيست. زيردستان موظّف به ديدار زمامداران نيستند و كارگر و كارفرما، افسر و سرباز، فقير و غني، شاه و گدا و همه اقشار و طبقات بايد در صف بندگي خدا و دعا و عبادت برادرانه بايستند.
در روز «عيد فطر» همه مسلمانان در سراسر جهان، غرق احساس افتخار بوده و سربلند و سرافرازند كه ماه مبارك رمضان را با توفيق به پايان رسانده و از بركات معنوي و تربيتي آن مستفيض شدهاند.
خدا را شكر مينمايند كه يكي از بزرگترين كلاسهاي تربيتي اسلام را در طي يك ماه گذرانده و از درسهايي كه در آنها داده شده، به اندازه استعداد و آمادگي خود استفاده كرده و با روح و جان خود آميزش داده و بر الواح دلها و ضماير خود ثبت كردهاند.
در اين روز، مسلمانان از يك جهاد حسّاس و خطرناك ـ كه پهلوانان، قهرمانان و شيرافكنان جهان در آن ميدان به خاك هلاكت افتاده و مغلوب شدهاند ـ فاتحانه و پيروزمندانه باز ميگردند.
اين جهاد، جهاد با نفس، جهاد با اميال و غرايز حيواني و لذايذ نفساني است. بازداشتن نفس از كامگيريهاي شهواني، نگهداري نفس از خوردن غذاهاي لذيذ و نوشيدنيهاي شيرين و خوشگوار، خودداري از چشم چراني و هوسهاي شيطاني، از دروغ، غيبت، خشم و غضب، بدخويي و ترشرويي، تكبّر و جاهطلبي و دوري از هر معصيت و گناه ديگر در اين ميدان جهاد، فتح و پيروزي است.
همه اينها جهاد است و همان «جهاد اكبر»ي است كه پيامبر بزرگ اسلام به گروهي از صحابه كه به جهاد رفته بودند و با دشمن با شمشير و اسلحه دست و پنجه نرم كرده و زور بازو نشان داده بودند، فرمود: مَرحَباً بِقَومٍ قَضُوا الجِهادَ الاَصغَر وَ بَقِي عَلَيهِمُ الجِهادُ الاَكبرَ؛ آفرين به قومي كه جهاد اصغر را انجام دادند و بر آنها جهاد اكبر باقي ماند.
«جهاد اكبر»ي كه جز افراد با ايمان و مردان و زنان تربيت شده در دامان اسلام، هيچ شخص ديگري نميتواند در صحنه آن عرض اندام كند و در ميدان رزم آن، افتخاري كسب نمايد.
ميداني كه در آن پيلتنهاي قوي پنجه و عشّاق مال و مقام دنيا، شهوتپرستان، جلّادان خونخوار، فاتحان جاهطلب كشورها، جوانان مغرور، خشم گينان پلنگ آسا، ستمگران بيرحم، آدمكشان و قصّابان تاريخ، زنان هوسباز دوشيزگان ناپاك و پرستندگان مظاهر مادّي به خاك هلاكت افتاده و از اين كه بتوانند افتخاري كسب و در مسابقات آن شركت نمايند عاجز و ناتوانند.
ميداني كه مردان و بانوان با ايمان، خداپرست، فروتن، پاكدل، پرهيزكار، شكيبا و بياعتنا به زر و زيور دنيا در آن لباس رزم پوشيده، با اراده محكم و همّت بلند حريف را شكست ميدهند و در مسابقه با افتخار به پيروزي دست مييابند.
آري! نبرد با هواي نفس در عين آساني، دشوار است. آسان است، براي اين كه وجدان پاك و فطرت آدمي و عقل و خرد، مصلحت و لزوم آن را درك مينمايد و اگر انسان در اين ميدان قدم نهاد، هر چه پيش رود موفّقتر ميشود؛ تا سرانجام نفس سركش و جنود اهريمني را مغلوب و ذليل خود كند و قواي ملكوتي و عقلاني و وجداني را در كشور بدن، حاكم و كارفرما سازد.
از سوي ديگر اين كار دشوار است؛ براي اين كه جهاد با نفس، ايستادگي در برابر غرايز گوناگون و تلاش و كوشش براي كنترل و انضباط آنها است و شناخت دامهاي شيطان و هواهاي پنهاني كار هر شخصي نيست و رام كردن نفس امّاره و چشمپوشي از لذايذ و كامگيريهاي نفساني و خواستههاي هزارگونه نفسِ وسيع و سركش، به اين زوديها ميسّر نخواهد بود و اين دشمن خانگي با غرايزي كه انسان را در دفع دشمن خارجي يارو ياور و محرّك و مشوّق هستند، آشنايي و ارتباط برقرار ميكند و از آنها كمك و ياري ميگيرد.
از اين جهات، مبارزه با نفس كاري بس دشوار است و رستگار، كسي است كه بتواند نفس را تعديل كرده و به نظم و ترتيب صحيح وادار سازد.
صفحات: 1· 2