چگونه يك كتاب مشكل را بخوانيم
هنگام سفر به نقاط مختلف كشور ، افراد بسياري را ديدم كه اشتياق سرشاري براي درك موضوعات دشواري مانند علم ، فلسفه ، مذهب ، اقتصاد و نظريه هاي سياسي داشتند . اما گاه شعله هاي اين اشتياق به خاموشي مي گراييد . افراد در مي يابند كتاب هايي كه آن ها مشتاقانه و به اميد فراگيري مي گشايند، به چيزي فراي فهم آن ها مبدل مي شود . به واقع ، هر كتابي قصد دارد مطلب را به خواننده عادي برساند، و اين ممكن نيست؛ مگر آن كه اگر شما به درستي به آن نزديك شويد راه درست نزديك شدن به آن چيست ؟ پاسخ در يكي از قواعد مهم خواندن نهفته است .
شما بايد كتاب را قبل ازتسلط بر آن، سطحي بخوانيد . ابتدا در پي چيزهايي باشيد كه مي توانيد آن ها را بفهميد و خودتان را در مطالب دشوار گرفتار نكنيد . پاراگراف هاي پيشين، پانويس ها، مباحث و مراجعي را كه از آن ها گريزانيد درست بخوانيد . كتاب حاوي مطالبي است كه شما بي درنگ آن را درك مي كنيد . حتي اگر 50 درصد مطالب يا كمتر را درك كرديد ، شما مي توانيد كتاب مورد مطالعه را تاحدودي بفهميد.
يكي ازروش هاي كتاب خواني سطحي به خواندني اجمالي موسوم است. شما هرگز از طريق سطحي خواني نمي توانيد به آن چيزي كه با خواندن و مطالعه فراچنگتان مي آيد، دست يازيد. در عين حال خواندن اجمالي روش كاربردي است در مواقعي كه شما با انبوهي از كتاب سروكار داريد. با سطحي خواني و اغلب با دقت شگفت آوري، مي توانيد دركي كلي از محتواي كتاب به دست آوريد .
براي سطحي خواني يا خواندن، گام هاي زير روشي مناسب براي شروع و پرداختن به كتاب به صورت اجمالي است .
به عنوان صفحه و مقدمه نگاه كنيد و به ويژه به عناوين فرعي يا ديگر نشانه هايي توجه كنيد كه به هدف و چشم انداز كتاب يا مقصود نويسنده اشاره دارند.
فهرست مطالب را براي كسب دريافتي كلي از ساختار كتاب، بخوانيد. از فهرست همچون نقشه جاده قبل از شروع سفر بهره بگيريد.
فهرست اعلام يا موضوعي را بازبيني كنيد تا با دامنه موضوعات تحت پوشش يا منابع مورد استفاده از مؤلفان آشنا شويد. هرگاه فهرست اصطلاحات در پايان هر فصل، مهم و حساس به نظر رسيد، براي درك بهتر، آن ها را در متن جستجو كنيد، بدين ترتيب شما كليد نزديك شدن به مولف را پيدا مي كنيد.
حالا شما براي خواندن كتاب يا سطحي خواني، هركدام را كه انتخاب كنيد، آماده هستيد اگر به سطحي خواني راي مي دهيد به فصلهايي نگاه كنيد كه حاوي بندهاي اصلي يا عبارات خلاصه شده در شروع يا پايان صفحه يا فصل هستند، سپس صفحاتي را ورق بزنيد، يك يا دو پاراگراف و گاهي هم چند صفحه متوالي را بخوانيد بدين نحو كتاب را ورق زده؛ همواره در جستجوي ضربان اصلي باشيد.
هشدار:
اگر شما از اين روش براي شروع به سطحي خواني كتاب استفاده كنيد، چه بسا در پايان پي ببريد كه به هيچ وجه در حال سطحي خواندن نيستيد، بلكه آن را مي خوانيد، آن را مي فهميد و از آن لذت مي بريد. وقتي كتاب را بر زمين مي گذاريد، در خواهيد يافت كه بعد از اين هيچ موضوعي برايتان دشوار نخواهد بود.
منبع:وزارت علوم و تحقيقات و فن آوري
زندان فاصله ها
هروقت دلشان کمی امید خواسته به روشنایی پشت دیوارها فکر می کنند.
گوششان به اخبار نیم روزی و شبانگاهی ست تا مگر لایحه و مصوبه ای به نفعشان صادر شود و برای آزادی شان تصمیم تازه ای گرفته شود.
روزی چندبار از خودشان می پرسند: «چه شد که سر از این جا درآوردم؟»؛ بعد، آینده را هی ورق می زنند و به کارهای خوبی که بعد از رهایی می توانند انجام دهند، فکر می کنند.
می گوید: دنیایی که بدون اماممان برای خودمان ساخته ایم، کمتر از این زندان است؟ ببین چطور زندانی گناهانمان شده ایم! هرکداممان یک میله را هم که علم کرده باشیم، چه فاصله تنگ و تاریکی بین خودمان و اماممان انداخته ایم!
صاحبمان آن قدر این دوشنبه ها و پنج شنبه ها کارنامه هایمان را زیر و رو کرده و لا به لای آن همه خط خطی دنبال کمی توبه و برگشت بوده که شماره پرونده همه مان را از حفظ شده.
چقدر بعد از هر نماز منتظر کمی زمزمه «الهی عظم البلاء» و «اللهم کن لولیک الفرج» و دیدن شور و شوق ما مانده است که دست آخر خودش دست هایش را بالا برده و سلامتی شیعه اش را ذکر گفته.
آن قدر نقشه ی ظهور و تمدّن الهی را مرور کرده است و همه ی مهندس ها و معلم ها و نقاشان و نویسندگان این تمدّن را با نامشان دعا کرده که بهتر از هرکسی می داند بعد از این همه وقت، برای ساختن دنیایی تازه، روی کدام شیعه اش حساب باز کند. شهرسازی اش را به که واگذار کند، قلمی که قرار است دنیا را رنگ تازه ای بزند به دست کدام نقاش بدهد، خبرنگاری که قرار است روز ظهور را ثبت و ضبط کند از کدام گروه بیرون بیاید؟
می گوید: این میله های گناه را این قدر محکم در زمین فرو نکن. بگذار دل صاحبمان خوش باشد که چند ساعت بعد پشیمان می شوی و میله ها را با دست خودت بیرون می آوری.
فرصت اوج گرفتن و نفس کشیدن در حال و هوای ظهور را سهم آزادی های خودت کن!
آیا راه بهشت از اینترنت هم میگذرد؟
همانگونه که انسان میتواند توسط اینترنت به گناه افتد، میتواند با استفاده از سایتهای مفید که مطالب علمی، تازههای خبری و معارف دینی را منتشر میکنند به علم که مایه حیات دلهاست دست یابد.
امروزه فضای کسب دانش و آگاهی از طریق کتاب و مجلات به فضای مجازی سرایت کرده است، به طبع آن رویکرد تبلیغ دینی هم از حضور فیزیکی و تبلیغ چهره به چهره به فضای اینترنت منتقل شده است و طلاب و روحانیون برای انتشار آموزههای وحیانی و روایی و گسترش بسترهای تربیت اسلامی به تولید وبلاگ و وبگاههایی با رویکرد معارف الهی روی آوردهاند.
گروه اینترنتی «جنبش نت» که یک سالی از فعالیت آن میگذرد از جمله این وبگاههاست که در قسمتهای مختلف به سؤالات کاربران پاسخ میدهد.
* آیا از اینترنت هم میشود به بهشت رسید؟!
برخی خیال میکنند اینترنت یعنی فیلمهای مبتذل، جایی برای پیدا کردن دوست دختر یا دوست پسر، جایی برای بازی کردن با احساسات دیگران، به خاطر همین بیشتر وقتشان را صرف پیدا کردن سایتهای مبتذل و عبور از فیلتر هستند، در حالی که انسان میتواند به وسیله اینترنت به بهشت و رضوان الهی برسد.
یکی از استفادههای بسیار خوبی که میشود از اینترنت کرد، انتشار احادیث اهل بیت(ع) است، نشر احادیث اهل بیت عصمت و طهارت یکی از اعمال بسیار خوب و با فضیلت است که شاید هیچ عملی به پای آن نرسد. همانگونه که معاویة بن عمار میگوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: شخصی روایات و سخنان شما را بین مردم منتشر میکند و دلهای شیعیان شما را به وسیله آن محکم و استوار میسازد، شخص دیگری در عبادت گاه خود روز و شب مشغول عبادت است و از شما روایتی نقل نمیکند؛ کدام یک از این دو نفر افضل هستند؟ امام فرمودند: «آن کسی که روایت حدیث ما میکند و دلهای شیعیان ما را با آن محکم میکند بهتر از هزار عابد است».(1)
اگر کمی به سخن حضرت توجه کنیم میبینم که انسان میتواند با انتشار سخنان اهل بیت(ع) هزاران عابد درست کند و چون شخص نقل کننده حدیث در عابد شدن افراد دخیل بوده است به تعداد کسانی که به راه بندگی علاقهمند شدهاند ثواب دریافت میکند.
با توجه به اینکه اینترنت در سراسر جهان در دسترس است و همه مردم از نقاط مختلف جهان با این شبکه سروکار دارند، چه بسا انتشار روایتی در اینترنت باعث هدایت افراد بسیار زیادی بشود و نشر کننده آن به ثوابی برسد که با هیچ ترازویی قابل وزن کردن نیست، همانگونه که رسول خدا(ص) خطاب به امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «ای علی! اگر یک نفر به دست تو هدایت شود، برای تو بهتر از آن چیزی است که خورشید برآن میتابد، در حالی که ولایت تو را پذیرفته باشد».(2)
اینترنت همان کاغذ جادویی است که با نوشتن 40 حدیث و انتشار آن در فضاهای مختلف این شبکه میشود به مقام بسیار رفیع و معنوی فقها و علمای دین رسید، همان گونه که از پیامبر خدا(ص) نقل شده است که حضرت فرمودند: «کسى که بر امت من چهل حدیث از آنچه مورد نیاز آنان در دینشان است حفظ کرده و فرا خواند، خداوند او را روز قیامت فقیه و عالم دین مبعوث مىفرماید».(3)
دومین استفاده با ارزشی که میشود از اینترنت کرد؛ تحصیل علم و بالا بردن معلومات است، اینترنت به همان اندازه که میتواند خطرناک و گمراه کننده باشد، به همان اندازه هم میتواند باعث بالا بردن معلومات و علم و دانش انسان بشود، اگر انسان در اینترنت به دنبال کسب معارف دین باشد، قطعاً با این وسیله میتواند به ریشه همه خوبیها دست پیدا کند، همان گونه که از امام علی(ع) نقل شده است که حضرت فرمودند: «دانایى، ریشه همه خوبىها و نادانى ریشه همه بدىهاست».(4)
باز حضرت در روایت دیگری میفرماید: «به راستى که دانش، مایه حیات دلها، روشن کننده دیدگان کور و نیروبخش بدنهاى ناتوان است».(5)
همانگونه که انسان میتواند به وسیله اینترنت با نامحرم چت کند یا از سایتهای مبتذل و گمراه کننده استفاده کند، میتواند با استفاده کردن از سایتهای خوب و مفیدی که روایات اهل بیت و معارف دین را نقل میکنند به علم که مایه حیات دلها است دست پیدا بکند.
یکی دیگر از استفاده های صحیح از اینترنت رفع شبهات و سؤالاتی است که بعضاً در ذهن انسان به وجود میآید؛ گاهی انسان با دیدن یک فیلم و یا خواندن یک مطلب با هزاران سؤال مواجه میشود که پرسیدن آنها نشان از عقل و فهم انسان است، چرا که انسان عاقل و فهمیده کسی است که هر چه را نمیداند، سؤال می کند، سؤال کردن است که باعث میشود درهای علم باز شود؛ همانگونه که روایات زیادی در باب سؤال کردن و رفع شبهات داریم.
از امام علی(ع) نقل شده است که حضرت فرمودند: «قلبها بسته شده و کلید آن سؤال است».(6)
یا در روایت دیگری حضرت میفرماید: «علم خزینهاى است که کلید آن سؤال است».(7)
و امام صادق(ع) در این خصوص میفرماید: «حکایت و بدبختى مردم براى این است که نمىپرسند».(8)
افراد زیادی هستند که عمرى غسل کردن بلد نیستند و یا نمازشان غلط است ولى حاضر نمیشوند سؤال کنند و راه درست را یاد بگیرند، این اشخاص مانند مریضی هستند که روز به روز بیماریشان عمیقتر میشود، ولی حاضر نیست آن را با یک پزشک در میان بگذارد. با توجه به اینکه بعضی از افراد از پرسیدن سؤالشان خجالت میکشند یا میترسند که طرف مقابل آنها را تحقیر کند، بهترین راه رفع اشکالات و سؤالات پرسیدن از طلابی است که در فضای مجازی فعالیت دارند، چرا که در اینجا، انسان از کسی خجالت نمیکشد و به راحتی میتواند سؤالش را بپرسد.
باتوجه به مطالبی که تا اینجا گفته شد میتوان به این نتیجه رسید که اینترنت هم میتواند انسان را منحرف کند، هم میتواند راه و رسم زندگی درست را به انسان بیاموزد، انسان میتواند از طریق اینترنت به بهترین مقامات معنوی برسد و از این راه میتواند شبهات و سؤالات خود را بپرسد و همچنین میتواند از نشردهندگان سخنان ناب اهل بیت(ع) باشد.
*پینوشتها:
1- عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِاللَّهِ رَجُلٌ رَاوِیَةٌ لِحَدِیثِکُمْ یَبُثُّ ذَلِکَ إِلَى النَّاسِ وَ یُشَدِّدُهُ فِی قُلُوبِ شِیعَتِکُمْ وَ لَعَلَّ عَابِداً مِنْ شِیعَتِکُمْ لَیْسَتْ لَهُ هَذِهِ الرِّوَایَةُ أَیُّهُمَا أَفْضَلُ قَالَ رَاوِیَةٌ لِحَدِیثِنَا یَبُثُّ فِی النَّاسِ وَ یُشَدِّدُ فِی قُلُوبِ شِیعَتِنَا أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ عَابِد». (بحار الانوار ج 2 ص 145)
2- قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ بَعَثَنِی رَسُولُ اللَّهِ إِلَى الْیَمَنِ فَقَالَ یَا عَلِیُّ لَا تُقَاتِلَنَّ أَحَداً حَتَّى تَدْعُوَهُ إِلَى الْإِسْلَامِ- وَ ایْمُ اللَّهِ لَأَنْ یَهْدِیَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى یَدَیْکَ رَجُلًا خَیْرٌ لَکَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ وَ لَکَ وَلَاؤُهُ یَا عَلِی».(وسائل الشیعه ج 15 ص 43)
3-عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: «مَنْ حَفِظَ عَلَى أُمَّتِی أَرْبَعِینَ حَدِیثاً یَنْتَفِعُونَ بِهَا بَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَقِیهاً عَالِماً».(بحار الانوار ج 2 ص 156)
4-اَلْعِلْمُ اَصْلُ کُلِّ خَیْرٍ، اَلْجَهْلُ اَصْلُ کُلِّ شَرٍّ؛».(غررالحکم، ص48)
5-اِنَّ العِلمَ حَیاةُ القُلوبِ وَ نورُ البصارِ مِنَ العَمى وَ قُوَّةُ البدانِ مِنَ الضَّعفِ. (تحف العقول، ص 28)
6-القلوب أقفال و مفاتحها السؤال».(غررالحکم، ص60)
7-العلم خزائن و مفتاحها السؤال». (کنزالفوائد، ج2، ص107)
8-إِنَّمَا یَهْلِکُ النَّاسُ لِأَنَّهُمْ لَا یَسْأَلُونَ».(کافى، ج1، ص40)