نماز نمی خونه!!
دل پاک باشد کافی است؟
1. ادعای «دل باید پاک باشد!» سخنی زیبا اما بیمحتوا برای فرار از مسئولیتپذیری و عمل به تکالیف و وظایف الهی و انسانی است. ما دل پاک را دلی میدانیم که به دور از آفات ظاهری و باطنی بوده و دارای نیت خدایی باشد و صاحبش در انجام کارهای خود رضایت خدا را در نظر دارد.
2. اگر دل انسان واقعاً پاک باشد باید به دنبال خواست و فرمان پاکترین دلدار یعنی خدای تعالی باشد و دل پاک تسلیم و مطیع دستور و حکم او است. دلی که رها و تابع هوا و هوس و میل خود باشد و بند بندگی خدا را رها کند و تکلیف و وظیفهای حس نکند، نمیتواند پاک باشد.
3. پیامبران و امامان معصوم(ععلیهم السلام) که ما را به عمل صالح و انجام تکالیف الهی سفارش کردهاند، پاکترین دل را داشتهاند؛ ولی در عین حال خود پیش از همه و بیش از همه به این دستورات عمل کرده و صالحترین عمل را داشتهاند.
4. ادعای داشتن دل پاک مانند هر ادعای دیگر نیازمند علامت و نشانه است و بهترین نشانه دل پاک انجام عمل نیک و پسندیده است؛ زیرا «از کوزه همان برون تراود که در او است». مگر میشود کسی دلش پاک باشد، ولی اعمالش ناپاک یا بالعکس. معمولاً اعمال ظاهری انسان با باطن او هماهنگ است و ظاهر هر کسی نشانه باطن او است، مگر اینکه بخواهد ظاهر سازی کند.
5. گفتنی است؛ کسی که بد حجاب است، اما از گناهانی مانند غیبت و دروغ دوری میکند و نیز کارهای نیک و پسندیده در زندگی خود فراوان دارد؛ چنین شخصی امید است مورد رحمت خدا قرار میگیرد و ثواب و آثار کارهای نیک خود را میگیرد ولی به هرحال بدحجابی او گناه است و اثر منفی خود را دارد. از سوی دیگر؛ کسی که پوشش کامل را دارد ولی مرتکب گناهان دیگر میشود، نمیتوان به جهت رعایت حجاب، او را صد در صد انسان با تقوا و با دلی پاک دانست.
دلت پاک باشد، کافی است؟!
آن کسی که تو را خلق کرده است، اگر فقط دل پاک کافی بود، فقط میگفت:«آمنـــوا» اینکه کنار «آمنـــوا» گفته:«آمَنُـــوا وَ عَمِلُوالصَّالِحـــات»یعنی هم دلت پاک باشد،هم کارت.
آیا پاكی دل كافی نیست و حتماً باید نماز بخوانیم؟
پاسخ اول: می دانیم یكی از صفات خداوند متعال، حكیم است؛ یعنی هیچ كاری را بدون حكمت انجام نمی دهد. اینكه خداوند نماز را واجب كرده است ـ با اینكه می توانست به صرف راز و نیاز اكتفا كند ـ حتماً دلیلی و حكمتی داشته كه او با علم و تدبیر بی نهایتش از آن اطلاع دارد؛ چون اگر این گونه نباشد باید ـ نعوذ باللّه ـ بگوییم خداوند در واجب كردن نماز، كار عبث و بیهوده ای انجام داده است. پس، از حكیم بودن خداوند می فهمیم كه در وجوب و اقامه نماز فایده ها و آثار بسیار زیادی وجود دارد كه چیزی جای آن را نمی گیرد.
پاسخ دوم: یكی از علتهای تشریع احكام از طرف خداوند بر بندگانش، امتحان كردن آنهاست. خداوند از بین بندگان، آنان را كه روحیه اطاعت كامل دارند بر می گزیند و آنان كه بی چون و چرا به فرمانهای خدایشان عمل می كنند در امتحان اطاعت از خدا نمره قبولی می گیرند. پس یكی از علل واجب شدن نماز این است كه خداوند قصد داشته است كه با این دستور بندگانش را بیازماید تا معلوم شود چه كسی راز و نیاز خود با خدا را به همان صورت كه خداوند فرموده انجام می دهد و چه كسی سرپیچی می كند؛ تا هر دو به پاداش و جزای عملشان برسند.
پاسخ سوم: می پرسیم: پاكی دل یعنی چه؟ اگر بگویید: به معنای این است كه انسان در دل خود نسبت به همه كس و همه چیز حسن ظن داشته باشد و دلش آلوده به نیتهای پلید و زشت نباشد؛ می گوییم: پاكی دل به این معنا ـ یا به هر معنای دیگری ـ وقتی می تواند جای نماز را بگیرد و ما را از خواندن نماز بی نیاز كند كه تمام فایده ها و آثار و حكمتهایی را كه در نماز وجود دارد دارا باشد؛ آیا پاكی دل چنین جامعیتی دارد؟ اینك با ذكر فایده ها و آثار و فلسفه وجوب نماز پاسخ این پرسش را به خود شما وامی گذاریم.
فرآوری: محمدی
یک دقیقه سکوت یا یک عمر سکوت؟!
وقتی سخن از تقلید به میان میآید عدهای یقه چاک زده و فریاد به آسمان میرسانند که این چه مضحکه و داستانی است؟ کرامت انسانی چه میشود؟ مگر ما خود نمیتوانیم بیندیشیم و فکر کنیم؛ آنچه رواست بیابیم و به آن عمل کنیم؟ که شما سخن از تقلید میگویید. این سخن هم که مراد از تقلید در احکام و فروع دین از باب رجوع جاهل به عالم یا همان پرسش از متخصص است نیز برای عدهای از این افراد قابل قبول است و برخی دیگر همچنان نگران فهم و شعور جامعه انسانیاند و از پذیرش این پاسخ معقول سرباز میزنند؛ اما معلوم نیست چرا وقتی سخن از غرب و رفتار غربیان که میشود به یکباره همه چیز عوض شده، فهم و شعور انسانی تخته میشود و تقلید رفتار آنها میشود عین عقل و شعور بیآنکه ذرهای در سود و زیان آن اندیشه شود.
«یک دقیقه سکوت» از این نوع رفتارهاست که رواج جانانهای در میان عدهای پیدا کرده است؛ به ویژه در این روزهای اخیر: «یک دقیقه سکوت برای کودکان مظلوم غزه»، «یک دقیقه سکوت برای جان باختگان سانحهی هوایی» و مانند آن جملاتی است که این روزها به وفور شنیده میشود؛ رفتاری بیگانه با فرهنگ ما که به برکت سیمای اسلامی میرود فرهنگ جا افتادهای در جامعه شود و اگر خدا بخواهد ما نیز همکلاس مردمی شویم که آن سوی مرزها زندگی میکنند و جالب اینکه دیگر کسی نگران فهم و شعور انسانی نیست.
دیگر از آن کسانی که برای عقل و شعور انسانی یقه چاک میزدند صدایی شنیده نمیشود؛ چرا که سکوت آنها در برابر این رفتارهای وارداتی بیش از یک دقیقه بلکه سالها طول میکشد. شاید برای این باشد اگر کاری در آمریکا و اروپا انجام شد همین دلیل بر آن است که آن کار درست است و تقلید آن نیز میشود واجب و دیگر نباید از چند و چون آن پرسید که اگر پرسیدیم میشویم متحجر و غیر به روز.
فکرش را کنید اگر این فرهنگ حسابی جا بیفتد و فراگیر شود باید انتظار داشت مردم بر سر مزار عزیز از دست رفتهای جمع شوند و اعلام کنند: یک دقیقه سکوت و بعد بفرمایید برای صرف ناهار! یا اعلام کنند: مردم برای دفاع از مردم بیدفاع فلسطین جمع شوند تا یک دقیقه سکوت کنیم! که اگر این شود بدا به حال آن عزیز از دست رفته که از حمد و سوره و دعایی محروم ماند و خوشا به حال اسرائیل و آمریکا که از نفرین و شعارهای بر علیه در امان ماندند.
اما خدا را شکر بسیارند کسانی که میپرسند: این «یک دقیقه سکوت» به چه معنا است؟ و چه فایدهای برای کسانی که برایشان سکوت میشود دارد؟
این سوال و نظایر آن برای این است که در نظر این مردم که خود دارای فرهنگ غنی اسلامی ایرانی هستند که در آن؛ حمد و سورهای تقدیم میشود برای اهل قبور و فریاد دادخواهی برمیآید از جور ظالم و در دفاع از مظلوم این سکوتها هم مضحکاند و هم بیمعنا.
جا دارد از رسانههای مروج این سکوتهای یک دقیقهای به ویژه سیمای اسلامی و نیز مسئولان بلندپایهی نظام اسلامی که با همراهی، به این فرهنگ دامن میزنند پرسیده شود که این سکوتها برای چیست؟ این لب فروبستنها چه دردی از ما دوا میکند و چه سودی به حال آن عزیزان دارد؟
بهتر نیست به جای آنکه عنان کار را به دست مجری برنامه داده که او، مردم را دعوت به سکوت کند و مسئولان عزیز نیز به امر او لب فرو بندند، با تمسک به همان فرهنگ والای اسلامی و ایرانی خود اعلام کنیم:«برای همدردی با مظلومان غزه یک دقیقه با صدای بلند همه با هم فریاد میزنیم: مرگ بر اسرائیل» یا «هدیه به روح عزیزان جان باخته در سانحهی هوایی همه با هم حمد و سورهای را قرائت میکنیم».
این سخنان پر اثر و معنا کجا و آن سکوت بیاثر و بیمعنا کجا؟!
امید پیشگر