فرقههاي اسلامي و مسئله امامت
فرقههاي اسلامي و مسئله امامت: ترجمة «مسائل الامامة» و «مقتطفات من الکتاب الاوسط»
مؤلف: عبدالله بن محمد ناشي اکبر
مترجم: عليرضا ايماني
ناشر: مرکز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب
سال نشر: 1386
محل نشر: قم
تعداد صفحات: 272 صفحه
نوبت چاپ: اول
کتاب مذکور شامل مطالب زير ميباشد:
مقدمه، نوشتة آقاي مهدي فرمانيان که در آن کلياتي دربارة نويسنده و مذهب او و توضيحاتي دربارة دو کتاب «مسائل الامامه» و «الاواسط المقالات» ارائه شده است؛
بخش اول: ترجمة کتاب «مسائل الامامه»؛
بخش دوم: ترجمة «گزيدههايي از کتاب «الاواسط المقالات»؛
پيوست متن عربي کتابهاي «مسائل الامامة» و «مقتطفات من الکتاب الاواسط».
عبدالله بن محمد، معروف به «ابن شِر شير» ملقب به انباري و مشهور به «ناشي اکبر». وي از جهت ورود زود هنگام در نقد آراء متکلمين بزرگ مشهور به «ناشي» و از جهت اينکه با ناشي اصغر (ابوالحسين علي بن عبدالله) اشتباه نشود به «اکبر» مشهور شده است. او در شعر و کلام تبحر زيادي داشته و مورخان او را معتزلي ميدانند. او در سال 293 قمري در مصر از دنيا رفته. دو کتاب «مسأله امامت» که بخشي از ملل و نحل مفقودة او است و کتاب «الاواسط المقالات» منسوب به او است که عليرضا ايماني آن را ترجمه نموده است.
کتاب مسئله امامت، به بيان ديدگاههاي مختلف فرقههاي اسلامي دربارة امامت ميپردازد که با اختلافات بعد از پيامبر شروع شده است. مسلمانان بعد از رحلت پيامبر به چهار دستة پيروان علي(ع)، انصار، مهاجر، اعراب بياباني (که بيطرف بودند) تقسيم شدند. بعد از عثمان نيز گروههاي علويه، عثمانيه، معتزله، حليسيه (بيطرفان) به وجود آمدند. سپس نويسنده به اختلافات شيعيان و فرقههاي مختلف شيعه دربارة امامت پرداخته که در زمان امام علي(ع) و همچنين در زمان ائمه معصومين(ع)، همچنان مسلمانان و حتي شيعيان در مسئله امامت و کيفيت و فرد امام با يکديگر اختلاف داشتهاند و فرقههاي مختلفي از جمله زيديه، اسماعيليه، حشويه، قطعيه، واقفيه، سمطيه و… را تشکيل دادند.
در بخش سوم، بيان شده که معتزله نيز دربارة وجوب تعيين امام و يا عدم وجوب آن و نيز امامت فاضل و مفضول، با يکديگر به مخالفت پرداخته و به فرقههاي ضراريه، عمرويه، اصميه، هشاميه، تقسيم شدهاند. حتي مرجئه نيز به دو گروه طرفدار ابوحنيفه (که قائل به امامت قريش بود) و غيلانيه (که قائل به امامت قريش و غيرقريشي بود) تقسيم شدهاند، در بخش چهارم به اين مسئله پرداخته شده است.
در بخش پنجم اين کتاب، ديدگاه حشويه و اصحاب حديث دربارة امامت، مخصوصاً امامت علي(ع) بيان شده است، که آنها نيز به چهار گروه کوفيان، مصريان، جوزيه، وليديه تقسيم شدهاند و ديدگاه هر کدام از اين فرقهها ذکر شده است.
در بخش آخر نيز اختلاف خوارج در باب امامت بررسي شده که شامل چهار فرقة ازارقه، نجديه، صفريه، اباضيه ميباشد. و پس از آن نويسنده به بررسي اين فرقهها پرداخته که ازارقه سه گروه، ازارقه نخستين، خازميه و بدعيه را تشکيل دادند که هر گروهي نظرية خاصي دربارة امامت دارند به علت مفقود شدن بقية کتاب، از فرقة نجديه به بعد ترجمه ناتمام مانده است.
بخش دوم کتاب «فرقههاي اسلامي و مسئله امامت»، ترجمة گزيدههايي از کتاب «الاوسط في المقالات» است که ابتدا به توضيحاتي دربارة آيين ثنويت و دو فرقة آن، مرقونيه و صياميون؛ آيين مجوس و فرقههاي آن؛ آيين يهود و اختلافات آنها دربارة شريعت ديني و نيز آيين مسيحيت و گروهها و فرقههاي اين آيين و اختلافات آنها، داده شده است و سپس نويسنده اختلاف ميان مسلمانان دربارة صفات خدا و افعال بندگان و آراء مختلف آنها پيرامون قدرت انسان و محدودة آن، قدرت و رادة و فعل خدا، درد و رنج کودکان، حشر حيوانات، روزي، ايمان به خدا، معرفت، عقل، نفس را مورد بررسي قرار داده است. و در انتهاي اين مطالب با عنوان فلاسفه و مسئله قدما به نظرات فلاسفه و گاهي منطقيان، دربارة جوهر و عرض، علم، جسم، محال وصفات ممکن، عناصر چهارگانه، اجرام آسماني و ماوراء طبيعت، امراض، اختلال دو اقوال ادراکي و عدد يک اشاره شده است.
در بخش آخر کتاب «فرقههاي اسلامي و مسئلة امامت»، متن عربي دو کتابِ «مسائل الامامه» و «مقتطفات من الکتاب الاوسط في المقالات» آورده شده است.
تهیه و تنظیم: زهرا خلیلی (استان زنجان - شهرستان ابهر)
40 نکته مهم اخلاقی در 40 جمله کوتاه و خواندنی
در این نوشتار نمونه هایی را با هم مرور می کنیم:
1- کسی که به دنبال انتقام گرفتن است، زخم هایش را تازه نگه می دارد. (فرانسیس بیکن)
2- با مشت گره کرده نمی توان با کسی دست داد و دوست شد. (ایندرا گاندی)
3- پرسیدند بهشت را می خواهی یا دوست را؟! گفتم: جهنم است، بهشتی که در آن دوست نباشد.
4- خداوند بی نهایت است، امّا به قدر نیازت فرود می فرستد، به قدر آرزویت گسترده می شود، و به قدر ایمانت کارگشاست. (ملاصدرا)
5- گل عشق و دوستی با بی ریایی و صداقت و صمیمیت می روید و می ماند، از اینکه مراقب این گل زیبایی، می بوسمت.
6- بیا با آئین آب و آئینه زندگی کنیم. مثل آب هر چه پلیدی بشوییم. آئینه سان هر چه ندیدیم نگوییم.
7- ارزش هر کس، برابر است با ارزش آن چیزی که برایش ارزش قائل است. (حضرت علی علیه السلام)
8- کسی که با خدا دوست نیست، دوستی اش با تو دروغی بیش نیست، دوستی بدون خدا دوستی ناپایدار است.
9- دوست واقعی تو دشمن واقعی نقاط ضعف توست.
10- در میخانه ببستند، خدایا مپسند***که در خانه تزویر و ریا بگشایند. (حافظ)
11- 5 چیز را از کودکان بیاموز: در حال زندگی کن تا لذت ببری. شادی را گران نکن- با تمام وجود (از خدا) بخواه. کینه را از ذهن و زندگی دور کن. همواره در حال تلاش باش.
12- خدایا ما را ببخش که، در کار خوب یا جا زدیم یا جار زدیم.
13- آش خوب باشه، کاسه اش چوب باشه.
14- کسی که هیچ کاری نمی کند، هیچ اشتباهی نمی کند و کسی که هیچ اشتباهی نمی کند، هیچ چیز یاد نمی گیرد.
15- کسی شایسته آزادی است که بر هوس های خود مسلط شود- “گوته”
16- هر گاه پست های بزرگ به انسان های کوچک سپرده شود، پست ها پایکوبی می کنند. (عباسعلی کاوه)
17- دنیا مثل دوربین عکاسیه، لبخند بزن عزیزم.
18- خدایا کمکم کن تا دینم را به دنیایم نفروشم و برای نام و نان ایمانم را از دست ندهم. (دکتر شریعتی)
19- پرسیدند آزادی مهم است یا رفاه؟ گفتم: اگر آزادی نباشد نمی توانم بگویم نانم را چه کسی دزدید.
20- اگر می خواهی بدانی که چقدر ثروتمند هستی به این فکر کن که اگر همه اموالت را از دست بدهی چه چیزی برایت باقی می ماند.
21- باران نعمت ها و موهبت های الهی همیشه در حال باریدن است. ظرف دلت را دریایی کن تا باران بیشتری نصیبت شود. تا همیشه بمانی.
22- ساده بگویم، اگر می خواهی بدانی که خدا چقدر دوستت دارد. ببین تو چقدر دوستش داری و چقدر برایش وقت داری و گفتگو و خلوت می کنی به حرف هایش گوش می دهی و به خواسته هایش عمل می کنی؟
23- عشق و محبت بین کسانی ایجاد می شود که به راستی به خدا ایمان بیاورند و اعمال صالح انجام دهند. (سوره مریم / 92)
24- زندگی مسأله است حل باید کرد، راه است طی باید کرد، دراز مدت است صبر باید کرد. تفریح است بازی باید کرد. باغبانی است عشق باید کرد. تعهد است عمل باید کرد. راز است کشف باید کرد.
25- مراقب افکارت باش که تبدیل به گفتارت می شود. مراقب گفتارت باش که رفتارت را تعیین می کند. مراقب رفتارت باش که عادتت می شود. مراقب عادتت باش که تبدیل به شخصیت تو می شود. و شخصیت تو سرنوشتت را ترسیم می کند. (حضرت علی علیه السلام)
26- همنشین تو از تو ،بِه باید تا عقل و دینت بیفزاید.
27- کسی که شایسته ستایش است محتاج ستایش نیست و کسی که شایسته ستایش نیست محتاج ستایش است.
28- در دل سخت سنگ سبزه نمی روید. در دل نرم خاک رویش و پالایش ایجاد می شود.
29- خوبی ها خود و بدی های دیگران را پنهان کن، خدا افشاگر خوبی است.
30- نماز نور، نردبان و برکه است، راهت را روشن می کند، از زمین به آسمانت می برد و تمام وجودت را شستوشو داده و طاهر می سازد.
31- مباد گل ،تو را از گلکار غافل کند.
32- پسته خندان ارزشمند است پسته ای را که نمی خندد، در سرمای شدید قرار داد تا منجمد شود. و بعد بلافاصله آن را در آب جوشی می ریزند تا ترک بخورد. و یا با سنگ بر سرش می کوبند تا خندان شود.
33- نعمت های خود را بشمار نه محرومیت هایت را.
34- از قفس، مرغ به هر جا رود بستان است، مگس در قفس آزاد است. مرغ در قفس در بند.
35- باز شدن هر آموزشگاه = بسته شدن یک بازداشتگاه (ویکتور هوگو)
36- حسادت تو علیه کسی، نشانه برتری او بر توست (اعتراف به برتری اوست).
37- چاپلوسی در سه جا لازم و عبادت است: در برابر خدا، والدین و در برابر محرومان و ستمدیدگان. (حضرت علی (علیه السلام))
38- تا توانی می گریز از یار بد یار بد بدتر بود از مار بد.
مار بد تنها همی بر جان زند یار بد بر جهان و بر ایمان زند
39- کمتر کسی 80 سال زندگی می کند، بیشتر 80 ساله ها، 80 بار یک سال را تکرار می کنند.
40- خدایا به مردان ما غیرت، به زنان ما عفت، به پیران ما سلامت، به دختران ما متانت به پسران ما سعادت، به عالمان ما صداقت، به مسئولان ما عدالت، به اصناف ما مروت، به ملت ما وحدت به نویسندگان ما مسئولیت، به هنرمندان ما کرامت، به سرمایه داران ما دیانت عطا فرما.
چگونگی واگذاری کارها به خدا
جمله “واگذارش کردم به خدا” را تا به حال هم زیاد شنیده ایم و هم زیاد بکار برده ایم ،اما واقعا معنای این جمله چیست؟ چگونه امر مورد نظرمان را به خدا واگذار می کنیم ؟
این جمله عبارت دیگری است از توکل کردن و تکیه بر خدا داشتن، این بسیار عالی است که یک بنده به بینشی برسد که از همه مادیات عالم قطع امید کرده و فرج کارش را فقط در دست پر قدرت خدای عالم تاب ببیند و بس .
باید به هوش باشیم که هرگز جایز نیستیم تا وقتی خدای متعال هست و آنی از ما غافل نیست امید خود را حتی ذره ای به غیر او ببندیم .
اما متأسفانه بعضی از ما با بی بصیرتی تمام وقتی دست به دامان تمام خلایق می شویم و امیدمان را به یأس بدل می کنند با هزاران آه و ناله می گوییم : “واگذارش می کنم به خدا” ما راهی به جز خدا نداریم برای هر کاری باید ابتدا تا انتهایش را به خدا واگذار کنیم ،شک به دل راه ندهیم و یقین بداریم که خداوند متعال خیر مطلق است و برای هیچ بنده ای بد نمی خواهد اگر مصلحت کبریائیش اینطور اقتضا کرد و چیزی را خواست که چنان به مذاق ما خوش نیامد نباید اعتماد خود را به خدای خوبی ها از دست داد و به غیر او امید بست ،رکن اصلی واگذاری امور به خداوند متعال صبر است و صبر.
محقق طوسى در كتاب «اوصاف الاشراف» چنین تعریف كرده است: مقصود از توكل اینست كه بنده هر كارى كه میكند و براى او پیش مىآید بخدا تعالى واگذارد، زیرا كه میداند خدا از خود او تواناتر و قویتر است و بنحو احسن انجام میدهد، و سپس بقضاء خدا راضى باشد، و با وجود این در امورى كه خدا باو واگذار فرموده است كوشش و جدیت كند و خود را با كوشش و قدرت و اراده خویش از اسباب و شروطى بداند كه موجب تعلق اراده و قدرت خدا بامر او مىشود، و معنى “لا جبر و لا تفویض بل امر بین امرین" هم از این بیان ظاهر میگردد.
امام صادق علیه السّلام فرمود: بىنیازى و عزت به هر طرف در گردشند تا چون بمحل توكل برسند وطن گیرند.
شرح:
- استعاره تمثیله بسیار جالبى است، براى مجسم ساختن بىنیازى و عزتى كه همواره براى شخص متوكل حاصل است، كه گویا بىنیازى و عزت را مانند هماى سعادت و شرف در جستجوى هدف و مقصودى در گردنش دانسته. و هدف و مقصود آنها را توكل معرفى فرموده و فرودگاهى جز توكل براى آنها مناسب ندانسته است، پس هر گاه شخص متوكلى را جستند، بر سر او مقام گیرند و همواره همراه او باشند . (أصول الكافی / ترجمه مصطفوى، ج3، ص: 106)
امام صادق علیه السّلام فرمود: هر بندهاى كه به آنچه خداى عزّوجل دوست دارد، روى آورد، خدا به آنچه او دوست دارد روى آورد، و هر كه در پناه خدا رود، خدایش پناه دهد. و كسى كه خدا به او رو آورده و او را پناه داده است، باک ندارد، و اگر آسمان بر زمین افتد یا بلائى بر اهل زمین نازل شود و همه را فراگیرد، او به سبب تقوایش در زمره حزب خداست .(كه فرماید: ألا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ ؛ «یعنى حزب خدا پیروزند» و از هر بلا محفوظ است.)
امام صادق علیه السّلام فرمود: به هر كه سه چیز دادند، از سه چیزش باز نگرفتند: به هر كه دعا دادند اجابت دادند، به هر كه سپاسگزارى دادند، افزونى بخشیدند، به هر كه توكل دادند، كارگزارى دادند، سپس فرمود: آیا كتاب خداى عز و جل را خوانده اى: «هر كه بر خدا توكل كند، او را بس است. و فرماید: «اگر سپاسگزارید، شما را افزونى دهم . و فرماید «مرا بخوانید تا براى شما مستجاب كنم». (أصول الكافی / ترجمه مصطفوى، ج3، ص: 108)
حالا اگر دوست دارید امورتان را به خداوند متعال واگذارید و خیرش را ببینید ، به این نکته خوب توجه داشته باشید که روش خداوند متعال با روش های ما متفاوت است ،او چیزی را برای ما می خواهد که جز خیر و خوبی نتیجه ای ندارد اما گاه در مسیر رساندن ما به آن ممکن است سختی های زیادی باشد و ما این برای ما خوشایند نباشد و گمان کنیم که خداوند متعال صدای ما را نشنیده و دستمان را نگرفته که در این وادی افتاده ایم.
اصلا چنین نیست خدای ما شنواترین و بیناترین عالم است هر چه بگویم می شنود و دعایمان را حتما به اجابت می رساند این وعده خداست و خدا خلف وعده نمی کند .
این نارضایتی و بی صبری ما را هم خوب درک می کند و در کتاب شریفش به ما می گوید : « وَ عَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ»(سوره بقره آیه 216) ؛ شاید چیزی را، ناخوش بدارید و در آن خیر شما باشد و شاید چیزی را دوست داشته باشید و برایتان ناپسند افتد خدا می داند و شما نمی دانید.
نتیجه :
واگذار کردن امور به خداوند متعال برگ برنده ی ما برای پیروزی و بهروزی است ، به شرطی که به خداوند متعال اعتماد داشته باشیم ،قانونمندی هایش را بدانیم ، از غیر او قطع امید کرده و صبر داشته باشیم ، و در نهایت همای سعادت را بر بام خانه خود ببینیم ،آنگاه مقایسه کنیم که انتخاب های خداوند چگونه جواب می دهد و دو دوتا کردن های نا آگاهانه ما؟
همه شما عزیزان را به خداوند مهربان می سپارم و از درگاه ربوبیش می خواهم بهترین ها را برایتان رقم زند ، تا همیشه شاد باشید و امیدوار . إن شاء الله تعالی.