تازه شدن
این روزها به هر چی و به هرکی نگاه می کنی احساس می کنی که تغییر کرده و یا در حال تغییر هست حتی به این درختان بی برگ به ظاهر خشکیده هم نگاه کنی متوجه می شی تو اون هم یه تغییری هست جوونه هاش بیرون اومده . از همین هوا نگذریم یه خورده خودشو گرم کرده . بادهای تند هم نوید بهار رو میدن . سرسبزی و شادابی رو به ارمغان می خوان بیارن.
تازه بهار هم یه چیزی رو به ما می رسونه و اون اینکه این تغییر و تحول نشانه حرکت مستمر زمان ، روزها و سالهاست و یه درسیم باید بگیریم حرکت رو از طبیعت بیاموزیم و در جا نزنیم و رویمان به سمت جلو باشه.
این فلسفه حرکت رو امام علی (ع) چه زیبا برا ما ترسیم می کنه و می گه : من ساواه یوما فهو مغبون . هرکی دو روزش مثل هم باشه ضرر کرده . ببینید حتی طبیعت هم اینطور نیست .دو زمستان یا دو پاییز رو هم با هم مقایسه کنیم مثل هم نیستند پس چرا من و تو زندگیمون تغییری نداشته باشه.
اصلا این بهار حرکت موجودات رو داره نوید میده . البته اینو هم بگم یه فرقیم حرکت ما با حرکت طبیعت داره و خیلیم مهمه . طبیعت با حرکتش فقط رو به جلو و تازه شدن می کنه، ولی ما با حرکتمون حرکت قبلیمون رو هم می سنجیم اگه خوب باشه دنبالشو می گیریم و اگه بد باشه دیگه سراغش نمی ریم و خدا تو تازه شدن انسان این قدرت روهم به انسان داده که می تونه به عقب نگاه کنه و ببینه اگه تو گذشته برا ارزشهای الهی کم اهمیت بوده می تونه با حرکت جدیدش اونو جبران کنه . اینو تو حرکت طبیعت نمی شه دید.
بزارید اصلا اینطوری بگم . حرکت طبیعت برا آگاه کردن ماهاست . برا خودش اصل نیست . خدا می خواد با حرکت زمان و برگشت به حالت قبلیش، ما رو به فطرت های فراموش شده مان برگردونه . طبیعت طلنگریه برا بیدار کردن دل های به خواب رفته و دور شده ازخدا. آفریننده همه موجودات تو این تغییر و تحولات می گه : ای انسان ببین درخت رو که مدتی هست مرده و بسان چوب خشکیده ای می مونه . من اونو زندش می کنم و زندگیه دوباره ای رو بهش هدیه میدم. برای توهم هست . الان که زنده ای و نفس می کشی این از خداست . و اون تو رو هم چند روز دیگه می خواد بمیرانه و قدرت نفس کشیدن رو هم ازت می گیره . و بعد از مدتی تو رو هم زنده می کنه برا یه زندگی ابدی .
پس بیایم قدری حرکتمون رو با زندگی ابدیمون تنظیم کنیم.
شعر نوروز
باد نوروز وزيدست به كوه و صحرا
جامه عيد بپوشيد چه شاه و چه گدا
بلبل باغ جنان را نَبُود راه به دوست
نازم آن مطربِ مجلس كه بُوَد قبله نما
صوفي و عارف از اين باديه دور افتادند
جام مي گير ز مطرب كه روي سوي صفا
همه در عيد به صحرا و گلستان بروند
منِ سرمست ز ميخانه كُنم رو به خدا
عيد نوروز مبارك به غني و درويش
يارِدلدار ز بتخانه دري را بگشا
گر مرا ره به در پير خرابات دهي
به سر و جان به سويش راه نوردم، نه به پا
سالها در صف ارباب عمائيم بودم
تا به دلدار رسيدم، نكنم باز خطا
حضرت امام خمینی (ره)
مادر
الإمامُ الصّادقُ عليهالسلام
جاءَ رجُلٌ إلَى النَّبيِّ صلى الله عليه و آله و سلّم فقالَ : يا رسولَ اللّه ، مَن أبَرُّ ؟ قالَ : اُمَّكَ ، قالَ : ثُمّ مَن ؟ قالَ : اُمَّكَ ، قالَ : ثُمَّ مَن ؟ قالَ : اُمَّكَ ، قالَ : ثُمّ مَن ؟ قالَ : أباكَ .
امام صادق عليهالسلام :
مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلّم آمد و عرض كرد : اى رسول خدا ، به چه كسى نيكى كنم ؟ فرمود : به مادرت . عرض كرد : سپس به چه كسى ؟ فرمود : به مادرت . عرض كرد : بعد از او به چه كسى ؟ فرمود : به مادرت . عرض كرد : سپس به چه كسى ؟ فرمود : به پدرت .