نقشه بر آب!!!
یا رسول الله ؛
اگر دیروز ابوجهل ها وابولهب ها توانستند جلوی درخشش رسالت شما را بر تارک دنیا بگیرند ، امروز هم نقشه های صهیونیست ها می تواند کارگر باشد…!!!
در پی محبوب...
آیت الله قاضی از جوانی به دنبال تزکیه و تهذیب نفس و کسب معنویت و معارف بلند اسلام بود و در این راه، چهل سال صبر و مجاهده کرد و چهل سال درد طلب و عشق، آرام و قرار و خواب و خوراک را از وی ربوده بود.
ضمیر الهی اش او را به عالم قدس می خواند و او که قصد کوی جانان را در سر داشت، می خواست به هر گونه، از این خاکدان طبیعت به عالم نور و ملکوت پا گذارد. می دانست که جانب عشق عظیم است و نباید به راحتی از دستش بدهد و فرو بگذاردش؛ برای همین چهل سال مشغول مجاهده بود. و آداب عبودیت می آموخت، ولی هنوز به بارگاه معشوق شرف حضور نیافته بود. خود وی می گوید:
نزد هر کس احتمال می دادم از او چیزی بفهمم، می نشستم؛ اگر مطلبی را می فهمیدم که خداوند نعمت داده بود و اگر نمی فهمیدم، دیگر به آن شخص مراجعه نمی کردم.
او نا امید نمی شود؛ می داند طلب حقیقی، از مطلوب جدا نیست؛ زیرا طنین منادی خداوندی را به گوش دل شنیده است که می فرماید:
اذا تقرب منی شبراً تقربت منه ذراعاً؛
هرگاه [بنده ام] یک وجب به من نزدیک شود، یک ذراع به او نزدیک شوم.
این قدم ها باید برداشته شود و آن نزدیکی باید حاصل گردد تا زمانی که عاشق به معشوق برسد و پرده ها کامل برداشته شود و وصال صورت گیرد. البته معلوم است که معشوق، خود همه جا پیشقدم و مشتاق تر است. او نیز اطمینان دارد که باز نشدن در روحانیت، نه از ناحیه بی التفاتی معشوق است، بلکه اگر در، بی موقع باز شود، محصول خام از کار در آید.
آیت الله قاضی که خود چهل سال پشت در مانده، و صادق بودن خود را در آن عشق و محبت به محبوب و معبود ازل ثابت کرده است، درس استقامت و صبوری به شاگردانش می آموزد و چنین می گوید:
اگر به جست و جوی آب زمین را کندی، نباید خسته و ناامید شوی. اگر وقتش باشد، به آب می رسی، وگرنه ناامید مشو که بالأخره به آب می رسی و حتی آب، برایت فوران می کند...
اسوه عارفان
چشم دل...
دیشب تو تاریکی شب فکر می کردم آدم های نابینا چه تصوری از دیدن دارند؟ دستم را به اطرافم می کشیدم وفکرمی کردم اگر این شی را قبلا ندیده بودم ، حالا چه تصوری از آن می تونستم داشته باشم.؟
غرق در این افکار به این نتیجه رسیدم که ؛آدمی چه ببیند وچه نبیند تاثیری در اشیا ء اطرافش ندارد.نابینایی نقص دردناکیه اما آدم نابینا هیچگاه به خاطر نابیناییش مورد شماتت قرار نمی گیره …
اما آدم کوردل چی؟ آدم کوردل بر اطرافیانش وحتی اشیا ء دوروبرش تاثیر منفی میذاره وبابت این کارهاش هم همیشه مورد شماتت قرار میگیره …
«فقدان چشم سر» انسان را از لذّت دیدن مظاهر زودگذر دنیا محروم می نماید، ولی «فقدان چشم دل» انسان را از ادراک حقایق مادّی و معنوی جاویدان زندگی سالم، ناکام می گذارد.
در قرآن کریم، که 33 بار از «فقدان بینایی» سخن به میان آمده، فقط در 3 مورد آن «فقدان چشم سر» مطرح شده و درباقی موارد از «فقدان چشم دل» اظهار نگرانی شده، و کوردلی ، مورد نکوهش، نکبت، انحطاط، سقوط و بالاخره موجب ذلّت و تباهی دنیایی و اخروی افراد، جوامع و ملّت ها قلمداد شده است.
چشم دل باز کن که جان بینی آن چه نادیدنی ست آن بینی
به قلم: طلبه