به دنبال آرامش...
09 دی 1391
به دوستش سپرده بود براش بخره وبیاره …چند ساعتی بود که بی صبرانه منتظر دوستش بود …دلش خوش بود به قرص های آرام بخش .بدجوری عادت کرده بود وقتی می خورد مثل آب روآتیش بود …
چرا ؟ !…آخه چند وقتی بود که قلبشو از یاد خدا خالی کرده بود…
به قلم : طلبه
نظر دهید »
عیب کار کجاست ؟
07 دی 1391
چرا چنین حکمی داده ؟ منظورش چی بوده ؟ فلسفه این حکم چیه؟ یعنی چی ؟ من که نفهمیدم …وقتی نمی فهمم برای چی عمل کنم و…
بیچاره ! وقتی پیام ودستورات خداوند رو نگرفت فکر کرد فرستنده پیام عیب دارد
نمی دونست فرستنده کاربلده … عیب از خود گیرنده است…
به قلم : طلبه
فقط خدا...
07 دی 1391
از این به بعد فقط تو را می خوانم…
دیگر اینجا صدا به صدا نمی رسد…
خداوندا ، مرا دریاب