یکتایی زهرا(س): در شکوهش در قیامت
فکرش را که می کنم، فاطمه(س) را، آنان که او را دیدند هم نشناختند. گویا اگر فاطمه(س) با چهره ی حقیقی اش رخ می نمود، دنیا، عظمت او را نمی توانست تاب بیاورد؛ و الّا چرا خداوند باید برای نمایاندن شکوه او، تا قیامت صبر کند؟
کیست هم رتبه و هم مقام فاطمه(س) در محشر، وقتی که مرکب او در قیامت این چنین آراسته است: «از دو پهلوى آن ناقه (شتر)، حريرهاى بهشتى آويزان، مهار آن از مرواريد تازه، پاهايش از زمرّد سبز، دم آن از مشک ناب، ديدگانش از درّ و ياقوت سرخ خواهد بود.»(1)
کیست هم شأن او، هنگامی که در اطرافش چهارده هزار ملک بال گشوده اند و امین خانه ی وحی، چبرئیل (علیه السلام) مهار ناقه ی او را به دست گرفته است و فریاد می زند که «سرها را پائین بیفکنید و چشم ها را فرو گیرید که دختر محمّد(صلوات الله علیه و آله) در حال گذر است.» (2)
کیست مدّعی شناخت بانویی که پروردگار بی نیاز عالم، او را مهربانانه چنین خطاب قرار می دهد: «اى حبيبه و فرزند رسول من از من بخواه تا عطا نمايم، شفاعت کن تا من بپذيرم. به عزت و جلال خودم که امروز ظلم و ستم هيچ ستمگرى از نظر من محو نخواهد شد.»(3)
کیست که از عظمت زهرای مرضیه(س) به حیرت نیفتد؛ فاطمه(س) به راستی نشناختنی است؛ اویی که این چنین گذری به سوی بهشت خواهد داشت: «فاطمه در روز حشر در حالى محشور مى شود که لباس زيبايى بر تن دارد، به گونه اى که تعجّب همه ی خلايق برانگيخته مى شود. آنگاه هزار لباس ديگر بر تن مى کند که بر هر کدام آنها به خط سبز نوشته شده: دختر محمّد را با بهترين صورت وارد بهشت کنيد!
آنگاه فاطمه در حالى که هفتاد هزار ملک او را مشايعت مى کنند، مانند نوعروسان وارد بهشت مى شود.»(4) رضوان خدا، جایی است که به حقیقت بدانجا تعلّق دارد؛ جایی که او از خدا راضی و خداوند از او راضی است؛ این است معنی نام بلند راضیه ی مرضیّه.
پی نوشت:
1. روایت نبویّ است. ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) - قم، علامه، چاپ اول، 1379 ق.، ج3، ص 326.
2. همان.
3. همان.
4. ابن بابويه، محمد بن على، عيون أخبار الرضا عليه السلام - تهران، چاپ اوّل، 1378ق. ج2، ص30.