یک نکته ازین معنی ...
07 بهمن 1391
جایی خواندم که ؛ یكی از قهرمانهای ورزشی در یكی از كشورهای دور، بعد از گرفتن مدال طلا در مسابقات مهم كشوری، وقتی از سالن بیرون میآید، خانمی پیش او میرود و درخواست كمك مالی میكند.
قهرمان میپرسد: این پول را برای چه میخواهی؟
زن میگوید: فرزند جوانی دارم كه مبتلا به سرطان است و پول كافی برای درمان او ندارم. قهرمان، مدال خود را از گردنش بیرون میآورد و به زن میدهد.
مدتی بعد، یكی از دوستان قهرمان به او میگوید: خبر بدی برای تو دارم. آن خانمی كه مدال طلایت را به او دادی، به تو دروغ گفته بود. قهرمان میپرسد: چطور؟ میگوید: من امروز اتفاقی آن خانم را دیدم و به بهانهای سر صحبت را با او باز كردم و بعد از چند دقیقه فهمیدم كه او اصلا فرزند ندارد.
قهرمان میگوید: راست میگی؟ مطمئنی؟ خیالم راحت شد. خدا را شكر كه بچۀ سرطانی ندارد.