شکر به خاطر بیماری
فرد پرهیزگار و پارسایی را در نزدیکی دریا دیدند که به خاطر حمله پلنگ زخمی شده بود و با هیچ دوا و درمانی خوب نمی شد، مدتها در همان حال بود اما با این وجود دائم شکر خدا را می گفت. از او پرسیدند با وجود این بلاهایی که سرت آمده چطور دائم شکر می گویی؟ پاسخ داد: شکر می گویم که مرا به مصیبتی گرفتار کرده است نه به معصیت و گناه.
گر مرا زار بکشتن دهد آن یار عزیز
تا نگویی که در آن دم غم جانم باشد
گویم از بنده مسکین چه گنه صادر شد
کو دل آزرده شد از من غم آنم باشد
بازنویسی حکایت سیزدهم از باب دوم گلستان سعدی در اخلاق درویشان
کوتاه ترین راه باور
کربلای توست!
مبلغان،
بیهوده در پی اثبات اند؛
که خدا
پیش از آفریدن ما
بهشت را
در لا به لای چین و شکنهای پرچم سرخ در اهتزاز تو
قرار داد
و
دوزخ را
در سرزمینهای دور افتاده از خاک تو.
باور آوردم:
که تمام شیرینی عالم
به یک لحظه با تو بودن است.
به خدای جهانیان!
جنت المأوی
بی تو
دوزخ بزرگی است
با درختان بسیار و جویبارهای مصفّا و قلمان و حورالعین!
حسین جان!
کوتاه ترین راه باور بهشت
کربلای توست!
پ.میعاد