یک کاری بکن! هر کاری!
حماسههای آخرالزمان را چه کسانی درست میکنند؟ کسانی که دارای روح باعظمتی شده باشند. حالا ببین اهلبیت(ع) ما را چگونه بزرگ میکنند؟ به خدا این کارهای ذوقی اهلبیت(ع) مرا کشته است!
امام کاظم(ع) میفرماید:
«مَنِ ارْتَبَطَ دَابَّةً مُتَوَقِّعاً بِهِ أَمْرَنَا وَ یَغِیظُ بِهِ عَدُوَّنَا؛(1)
هر کسی که یک اسبی را تهیه کند و نگه دارد-که آن اسب رزمی باشد- و بگوید: «این مرکب من برای ظهور است، آقایم که بیاید، میخواهم از این استفاده کنم» و غیظ نسبت به عدوّ اهلبیت(ع) داشته باشد، «وَ هُوَ مَنْسُوبٌ إِلَیْنَا» و او آدمی باشد که به ما منسوب باشد(شیعۀ ما باشد) «أَدَرَّ اللَّهُ رِزْقَهُ» خدا رزق این آدم را فراوان میکند «وَ شَرَحَ صَدْرَهُ!» و شرح صدر به او میدهد، بزرگش میکند!
چرا؟ چون تو برای یک «هدفِ بزرگ» یک اقدام کوچک انجام دادهای!
«وَ کَانَ عَوْناً عَلَى حَوَائِجِهِ» و خدا در حوائجش به او کمک میکند. خدا به ملائکهاش میفرماید: این دیگر انسان بزرگی شده، برای یک هدفِ بزرگ یک کار کوچک انجام داده. این دیگر برای خودم است، کارهایش را درست کنید و نگذارید درگیر شود «أَدَرَّ اللَّهُ رِزْقَهُ» خدا رزق را برایش میباراند و بر سرش میریزد؛ بگیر ببر! تو بزرگ شدهای، برای یک هدف بزرگ کار میکنی!
من امشب میخواهم به شما یک آدرس بدهم؛ بروید یک اسب بخرید و برای ظهور آماده شوید. آماده هستید یا نه؟ البته اسب از نوع این زمانیاش. آقا حاضر هستید یا نه؟ خُب: «میخواهیم کلاس مکالمۀ زبان عربی بگذاریم.»
- برای چه مکالمه یاد میگیری؟
- برای ظهور.
- واقعاً؟! حالا معلوم نیست که ظهور بشود!
- حالا ما خودمان میخواهیم یک کار کوچولو برای ظهور انجام دهیم. خُب میمیریم دیگر؛ اما بعد زندۀمان میکنند، میگویند: تو زحمت کشیدهای.
آخر یک کاری بکن! یک اسبی، یک شمشیری، یک تیری، یک نیزهای!
در روایت هست: [حتّی شده] یک تیر نگه دار! یک کاری بکن! آخر تو هیچ کاری نمیکنی! اصلاً هیچ اثری، بویی، عطری، نسیمی!
امام کاظم(ع) -الهی دورش بگردم- میداند که زمان ظهور دیگر زمان ماشین و طیاره است-اما وقتی میگوید: اسب- میداند دارد چه میگوید؟ شما هم بفهمید که دارد چه میگوید؟ ایشان میداند که یک زمانی این روایت به دست کسانی میرسد که با اسب اینطرف و آنطرف نمیروند، اما شعورش را دارند که وقتی میگوییم «اسب آماده کن»، یعنی یک کاری بکن.
یعنی واقعاً شما در اربعین میخواهید با این مردم خونگرم عراق صحبت نکنید؟! یعنی نفهمید احساسات آنها چیست؟ میخواهی بروی جلویشان و بگویی: «اَ بَ اَ بَ»! چه میخواهی بگویی؟ یک مکالمۀ عربی است دیگر! بگو: «آقا ما اسب گیرمان نیامد، ولی این مرکب زبان را خواستیم راه بیندازیم؛ به عشق شما»
پینوشت: 1. کافی/6/535.
منبع: سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع حماسه های آخرالزمانی ؛ به نقل از سایت موعود ؛ با تلخیص
چه کسی در دنیا بیشترین ضرر را می کند؟
بدانيد دنيايى كه نسبت به آن آرزومنديد و به آن ميل داريد، و آن گاهى شما را به خشم و زمانى به خشنودى مى برد، نه خانه شماست و نه منزلى كه براى آن آفريده شده ايد، و نه جايى كه شما را به آن دعوت كرده اند. بدانيد كه دنيا براى شما باقى نمى ماند و شما هم در آن باقى نخواهيد ماند؛ اگر دنيا شما را به ظاهرش فريفت از شرّش نيز بيم داد.
پس به خاطر بيم دهي اش از آنچه فريبتان مى دهد، از آن چشم پوشى كنيد، وبه خاطر ترساندنش از طمع به آن خوددارى نماييد، و در دنيا براى آخرتى كه به آن دعوت شده ايد، بر يكديگر پيشى گيريد، و با عمق دل از دنيا روى بگردانيد. نبايد احدى از شما به خاطر چيزى از دنيا كه از او گرفته شده، چون كنيز ناله بزند.
و با شكيبايى بر طاعت خدا و محافظت بر آنچه از كتابش كه حفظ آن را از شما خواسته است، نعمت خدا را بر خود تمام كنيد. بدانيد در صورتى كه پايه دين خود را حفظ نموده باشيد، از دست دادن متاع دنيا به شما زيانى وارد نكند. و بدانيد در صورت تباه كردن دين، آنچه از دنيا حفظ كرده ايد، به شما سودى ندهد.
خداوند دل هاى ما و شما را متوجّه حق كند و شكيبايى را به ما و شما ارزانى دارد.
بخشی از خطبه 172 نهج البلاغه به نقل از عرفان
وقتهای بیبرکت
داری چکار میکنی؟
- هیچی از صبح تا حالا مشغول اتاقم هستم. دارم تميز ميكنم، اما تمامي نداره. اصلا به هيچ كارم نميرسم. چقدر روزها زود ميگذره. همهاش از برنامههايم عقبام. نميدانم، انگار وقتهايم بيبركت شده!
اين جملات را زياد شنيده يا احتمالا به همين سبك و سياق، غصه خوردهايد. اما حقيقت ماجرا چيست؟ آيا چيزي به اسم بركت وجود دارد؟ و اگر وجود دارد به چه معني است؟
درواقع بركت، اضافه شدنهايي است كه ديده نميشود. مثلا مهمانی سر زده از راه میرسد، اما غذا كم نميآيد. ميگويند چه قابلمه بابركتي. 2ساعت وقت داريد، اما انگار بهصورت مرموزي، زمان كش پيدا ميكند و به كارهايتان ميرسيد. ميگويند عجب بعدازظهر بابركتي بود.
بركت در زمان، دو جنبه دارد: يك جنبه از آن به زواياي مادي برميگردد. مثلا يكسري از اقدامات، خودبهخود زمانهاي ما را كارآمد ميكند، مثل برنامهريزي. طبيعي است برنامه ريختن در زندگي ميتواند زمانهاي مرده را كاهش داده و فرصتهاي بيشتري بيافريند. يا مثلا نه گفتن به كارهاي بيربط و اضافه و يا اولويت گذاشتن در كارها. اگر كسي ياد بگيرد اول كارهاي فوري فوتي را انجام بدهد و از كارهاي بياهميت يا زائد عبور كند حتما اوضاع و احوالش بهتر ميشود.
ساعتها و ثانيهها، دزدهاي مخصوص بهخود دارند. برخي چيزها، زمان را ميدزدند، ميكُشند و هدر ميدهند؛ تلويزيون ديدنهاي طولاني، چتكردنهاي دائمي، گفتوشنودهاي نامربوط، خواندن مطالب بيسر و ته و …. .
جنبه دوم به اثرات معنوي اشاره دارد كه ميتواند در زندگي و وقت آدمها، دخالت كند. اگر انسان در راستاي اهداف خلقت عمل نكند يا از وظايف اصلي خودش غافل شود، طبيعتاً زمان هم از سيطره او خارج خواهد شد. چون زمان هم در تصرف صاحب هستي است. نمازهاي آخر وقت، زمين گذاشتن وظايف اصلي مثل اخلاق مداری و انسان دوستی و پرهیز از گناه و هرزه گویی، بيتوجهي به ديگران، منفعتطلبيهاي شخصي، تنبليها و يكجانشينيها، عدمتحرك و تفكر، همه و همه زمان را عقيم ميكند. زايش را از ثانيهها ميگيرد و عمر ساعتها را كوتاه ميكند. طبيعتا قطاري كه روي ريل حركت میكند تندتر ميرود. شايد برخي اوقات پاي ما از روي ريل درست زندگي خارج ميشود، پس كند ميشويم يا متوقف. آن وقت است كه وقتهايمان بيبركت ميشود.
چند پیشنهاد برای افزایش برکت وقت:
• برنامه ریزی
• پرهیز از کارهای بیهوده و زمانبر مثل سپری کردن وقتهایی طولانی در شبکههای اجتماعی
• سحرخیزی (بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب که اصطلاحاً به آن بینالطلوعین میگویند، زمان بسیار با برکتی است)
• نمازهای اول وقت
• برخی اذکار که به زمان برکت می دهند، مانند ذکر لاحول و لا قوة الا بالله
• دوری از هرزه گویی، هرزه نگاری، هرزه بینی و هرآنچه چشم و گوش و اعضای ما را به گناه عادت میدهند.
منبع: همشهری آنلاین
با تصرف