بررسی بیشتر فیلم رستاخیز!
به گزارش مصاف به نقل از شيعه آنلاين، چندي است که موج اعتراض شديد و به جايي در مورد اکران فيلم رستاخيز بلند شده است.
اين اعتراضات اگرچه وارد بوده و عرق ديني و تعصب مذهبي اقشار مختلف مردم در واکنش به آن درخور ستايش است، اما نکته اصلي غفلت از اشکالات اساسي اين فيلم توهينآميز است.
موج اعتراضات به اين فيلم از سوي علما، روحانيون، مداحان و سايرين تنها نشان دادن چهره حرم امام حسين عليه السلام را نشانه گرفته، در حالي که مشکلات اصلي فيلم که در ادامه به آن يک به يک اشاره خواهد شد، قريب به 30 مورد است که يکي از کمترين آنها نشان دادن چهره است! زيرا اين فيلم به نوعي باورهاي مذهبي شيعه را نشانه گرفته و به نظر ميآيد در پي خرافه قلمداد کردن آنها است!
اما اشکالات موجود در “رستاخيز” که نبايد از آن غفلت کرد، عبارتند از:
الف) در مقدمه فیلم آمده است: معاویه بر خلاف روش پیامبر و خلفا برای خود جانشین تعیین کرد! پیامبر اسلام در غدیرخم علی علیه السلام را به جانشینی برگزید و حتی خلیفه اول نیز خودش، خلیفه دوم عمر را انتخاب و معرفی کرد.
ب) در مقدمه تاکید شده است: معاویه به آرای مردم تمکین نکرد و فرزندش یزید را برای خلافت برگزید. آیا در سرزمین اسلامی رای گیری شده بود و در آرای سیدالشهدا علیه السلام تقلب شده بوده است؟
ج) بسیاری از کسانی که در حال احرام هستند، سر خود را با پارچه پوشانده اند، که طبق نظر شیعه و سنی این کار محل اشکال است.
د) در صفوف نماز خیمه سیدالشهدا علیه السلام فاصله ای پنج متری بین صفوف و امام و ماموم دیده می شود که احتمالاً کارگردان برای بزرگتر نشان دادن صفوف دست به این اقدام زده است.
هـ) تمامی صحنه های صحبت های حضرت در جمع مردم، در بازار گرفته شده است، در حالی که طبق مستندات مساجد، منا و عرفات محل هایی است که حضرت برای مردم سخن گفته اند نه میانه بازار!
و) در صحنه ای، قرآنی در دستان حضرت نمایش داده می شود که روی آن نوشته شده القران کریم! ترکیب اضافی اولین درس عربی است! القرآن الکریم نه القران کریم!
ز) آش ایرادات جزئی وقتی شور می شود که حتی در جمع بندی نهایی «بپاخاستن» را «بپاخواستن» می نویسند!
ط) بر خلاف نظر عموم مراجع مبنی بر عدم جواز نشان دادن تصویر ذوات مقدسه در فیلم ها، در رستاخیز چهره این ذوات نشان داده شد.
ی) حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام به صورت جوانی 27-28 ساله نمایش داده شده است، در حالی که تمام مقاتل سن بسیار کمتری و در حد نوجوانی برای ایشان ثبت کرده اند.
ک) حضرت عباس سلام الله علیه، تنها، فردی زیبا رو، گردن کلفت و متکی به زور بازو نمایش داده شده است!
ل) در سخنرانی حضرت در شب عاشورا ماه شب چهاردهم نمایش داده می شود که با قبول نمادین بودن آن، در برخی نماها روی چهره افراد قرار گرفته، نه زیر آن و باز هم هنر کارگردانی آقای درویش به رخ کشیده می شود.
م) شخصیت بکیر و داستان عشقی اش، در اسناد معتبر تاریخی نیامده است و نقل قول ها برای شهادتش کاملاً با آنچه موضوع رستاخیز بر آن استوار شده متفاوت است. کارگردان به عمرش مقتل نخوانده است. بکیر فیلم درویش بیش از امام حسین، تحت تاثیر زنگوله اهدایی یزید و عشق یک زن است!
ن) حر اولین شهید سپاه سیدالشهدا علیه السلام است، جنگ ها نفر به نفر نيز بوده است نه فقط گروهی، ابتدا اصحاب سپس بنی هاشم، به کارزار وارد شدند. این ها گزاره های تاریخی ای است که هیچ کدام در فیلم رعایت نشده است.
س) در فیلم، کربلا منطقه ای پر از کوه نمایش داده شده است، تا جایی که همه می دانند کربلا نخلستان بوده است نه کوهستان!
ع) اثر فیلم در سالن های نمایش، غالباً تحت تاثیر آمادگی ذهنی شان از حادثه کربلا و روضه هاست، وگرنه فیلم هیچ خط اثرگذاری ندارد و اندوه یا آگاهی به مخاطب نمی دهد، حتی در حد تعزیه های محلی.
ف) جنگ کربلا بر اساس آنچه در فیلم نمایش داده شده بر سر بیعت کردن و نکردن و حکومت است، نه اصلاح دین رسول الله و امر به معروف و نهی از منکر و نماز!
ص) حرمله بن کاهل اسدی در کربلای درویش وجود خارجی ندارد، حضرت علی اصغر علیه السلام توسط عده ای از تیراندازان کشته می شود و خون مبارکشان که توسط امام به آسمان پاشیده می شود، روی سم اسب می ریزد! طبق روایات مستند این خون هیچ گاه به زمین بازنگشت.
ق) حضرت ابالفضل علیه السلام چند متر به آب، از اسب پیاده شدند و تا کمر داخل رود رفتند و بعد چند دقیقه اى نشستند! گویا درویش به مقتل جدیدی دست پیدا کرده که هیچ یک از زعمای شیعه تا کنون آن را ندیده اند.
ش) کارگردان لوکیشنهای آشنا که در اولین مواجهه تقلبی بودنش برای مخاطب ایرانی آشکار میشود را انتخاب کرده، لوکیشنهایی مانند قلعه رودخان، سی و سه پل، مسجد امام اصفهان، کویر شهداد، درختهای گز، کاشان.
ت) موسیقی فیلم بشدت شبیه آثاری مانند مصائب مسیح، کشتی نوح و … است، اصلاً معلوم نیست آهنگساز فیلم «شکسپیر عاشق»، چه وجاهتی برای ساختن موسیقی یک فیلم عاشورایی محسوب میشود؟
ث) در فیلم یزید فردی همجنس باز نشان داده شده است.
خ) در فیلم پیکر حضرت علی اکبر علیه السلام بعد از شهادت به نمایش درمی آید که تنها یک جراحت بر صورت ایشان دیده می شود، لازم است ارباً اربا را برای آقای درویش معنی کنیم!
ذ) دلیل دگرگونی حر در فیلم معلوم نیست، حتی ادب حر به حضرت سیدالشهدا نمایش داده نشده است و این گونه القا می شود که حر بعد از ناکامی در کسب منصب امیری سپاه، به امام پناه می برد.
ض) نقش شریح قاضی به عنوان فتوادهنده قتل سیدالشهدا و یک فرد فقیه با نفوذ اصلاً شبیه به آنچه که در تاریخ آمده، نیست.
ظ) نحوه شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام و سرپیچی مردم از وی نیز نه شرح داده می شود و نه حتی گریزی به آن زده می شود، حتی در پرتاب مسلم از دارالاماره و دستگیری اش توسط ابن زیاد نیز به هیچ کدام از روایات توجهی نشده است.
غ) هر چند هنوز وارد ایرادهای سینمایی فیلم نشدیم، اما حروف ابجد تمام شدند! امید است کارگردانان برای فیلم مذهبی، از یک عالم دینی نیز مشورت بگیرد تا فیلم حماسه عاشورا و مقدسات را به یک مضحکه تبديل نکند…
چه کسی از غیبت بیش از همه متضرر می شود؟
هر بار حرف از سختی های عصر غیبت می شود باز هم خودمانیم و خودمان. «من» هایی که خود را مرکز عالم می بینیم و سختی را از دریچه نگاه خود تفسیر می کنی. «من» هایی که فارغ از سختی های امام، او را به سان آدمی تصور می کنیم که در آسودگی زندگی می کند و منتظر است تا به فیلمِ غیبت کات بدهند و او ظهور کند!
و همین می شود که طلبکارانه فریاد می زنیم که: پس کجایی؟ چرا نمی آیی؟ چرا «منِ» منتظر را از انتظار در نمی آوری؟ و بعد هم آسوده خاطر از عمق انتظارمان، که شاید اندازه اش به زمزمه ی خواب آلود یک ندبه هم نرسد، می گوییم شاید این جمعه بیاید.
هر بار حرف از سختی ها می شود باز هم یک نفر در دفتر حضور و غیابمان، غایب است. آن کس که عمق رنج ها و سختی هایش در دریچه محدود سختی کشیده ترین انسانها نیز نمی گنجد.
مریم محبی
دل پاک باشد کافی است؟
1. ادعای «دل باید پاک باشد!» سخنی زیبا اما بیمحتوا برای فرار از مسئولیتپذیری و عمل به تکالیف و وظایف الهی و انسانی است. ما دل پاک را دلی میدانیم که به دور از آفات ظاهری و باطنی بوده و دارای نیت خدایی باشد و صاحبش در انجام کارهای خود رضایت خدا را در نظر دارد.
2. اگر دل انسان واقعاً پاک باشد باید به دنبال خواست و فرمان پاکترین دلدار یعنی خدای تعالی باشد و دل پاک تسلیم و مطیع دستور و حکم او است. دلی که رها و تابع هوا و هوس و میل خود باشد و بند بندگی خدا را رها کند و تکلیف و وظیفهای حس نکند، نمیتواند پاک باشد.
3. پیامبران و امامان معصوم(ععلیهم السلام) که ما را به عمل صالح و انجام تکالیف الهی سفارش کردهاند، پاکترین دل را داشتهاند؛ ولی در عین حال خود پیش از همه و بیش از همه به این دستورات عمل کرده و صالحترین عمل را داشتهاند.
4. ادعای داشتن دل پاک مانند هر ادعای دیگر نیازمند علامت و نشانه است و بهترین نشانه دل پاک انجام عمل نیک و پسندیده است؛ زیرا «از کوزه همان برون تراود که در او است». مگر میشود کسی دلش پاک باشد، ولی اعمالش ناپاک یا بالعکس. معمولاً اعمال ظاهری انسان با باطن او هماهنگ است و ظاهر هر کسی نشانه باطن او است، مگر اینکه بخواهد ظاهر سازی کند.
5. گفتنی است؛ کسی که بد حجاب است، اما از گناهانی مانند غیبت و دروغ دوری میکند و نیز کارهای نیک و پسندیده در زندگی خود فراوان دارد؛ چنین شخصی امید است مورد رحمت خدا قرار میگیرد و ثواب و آثار کارهای نیک خود را میگیرد ولی به هرحال بدحجابی او گناه است و اثر منفی خود را دارد. از سوی دیگر؛ کسی که پوشش کامل را دارد ولی مرتکب گناهان دیگر میشود، نمیتوان به جهت رعایت حجاب، او را صد در صد انسان با تقوا و با دلی پاک دانست.
دلت پاک باشد، کافی است؟!
آن کسی که تو را خلق کرده است، اگر فقط دل پاک کافی بود، فقط میگفت:«آمنـــوا» اینکه کنار «آمنـــوا» گفته:«آمَنُـــوا وَ عَمِلُوالصَّالِحـــات»یعنی هم دلت پاک باشد،هم کارت.
آیا پاكی دل كافی نیست و حتماً باید نماز بخوانیم؟
پاسخ اول: می دانیم یكی از صفات خداوند متعال، حكیم است؛ یعنی هیچ كاری را بدون حكمت انجام نمی دهد. اینكه خداوند نماز را واجب كرده است ـ با اینكه می توانست به صرف راز و نیاز اكتفا كند ـ حتماً دلیلی و حكمتی داشته كه او با علم و تدبیر بی نهایتش از آن اطلاع دارد؛ چون اگر این گونه نباشد باید ـ نعوذ باللّه ـ بگوییم خداوند در واجب كردن نماز، كار عبث و بیهوده ای انجام داده است. پس، از حكیم بودن خداوند می فهمیم كه در وجوب و اقامه نماز فایده ها و آثار بسیار زیادی وجود دارد كه چیزی جای آن را نمی گیرد.
پاسخ دوم: یكی از علتهای تشریع احكام از طرف خداوند بر بندگانش، امتحان كردن آنهاست. خداوند از بین بندگان، آنان را كه روحیه اطاعت كامل دارند بر می گزیند و آنان كه بی چون و چرا به فرمانهای خدایشان عمل می كنند در امتحان اطاعت از خدا نمره قبولی می گیرند. پس یكی از علل واجب شدن نماز این است كه خداوند قصد داشته است كه با این دستور بندگانش را بیازماید تا معلوم شود چه كسی راز و نیاز خود با خدا را به همان صورت كه خداوند فرموده انجام می دهد و چه كسی سرپیچی می كند؛ تا هر دو به پاداش و جزای عملشان برسند.
پاسخ سوم: می پرسیم: پاكی دل یعنی چه؟ اگر بگویید: به معنای این است كه انسان در دل خود نسبت به همه كس و همه چیز حسن ظن داشته باشد و دلش آلوده به نیتهای پلید و زشت نباشد؛ می گوییم: پاكی دل به این معنا ـ یا به هر معنای دیگری ـ وقتی می تواند جای نماز را بگیرد و ما را از خواندن نماز بی نیاز كند كه تمام فایده ها و آثار و حكمتهایی را كه در نماز وجود دارد دارا باشد؛ آیا پاكی دل چنین جامعیتی دارد؟ اینك با ذكر فایده ها و آثار و فلسفه وجوب نماز پاسخ این پرسش را به خود شما وامی گذاریم.
فرآوری: محمدی