وقتی پای "من و تو" و "رادیو جوان" به تهران باز می شود
موسیقی را نمی توان حذف کرد. این واقعیت را حتی اگر مخالف سرسخت موسیقی هم باشیم نمی توانیم انکار کنیم. بسیاری از جوان ها به موسیقی علاقه دارند و قسمتی از آنها این علاقه را به “نیاز” تعبیر می کنند. موسیقی در ایران با رعایت قوانین و چارچوب ها حیات مفیدی دارد و به لطف سیاست های فرهنگی حدود یک دهه است جوانان در روندی صعودی آثار خواننده های مجاز را دنبال می کنند. بدون تردید یکی از دستاوردهای بزرگ فرهنگی _ هنری در سالهای اخیر، مقابله با جریان موسیقی بی بند و بار خارج از کشور موسوم به موزیک لس آنجلسی بوده است. موسیقی هنری است که به سرعت و شدت فراگیر می شود و به همین لحاظ باید تفکر و عملکرد مدیران و مسئولانی که با تدابیر و راهکارهای خود باعث شدند موسیقی پاپ داخل کشور با رعایت تمام موازین و در عین نوپایی، موسیقی مجرب، مبتذل، مستهجن و صدالبته جذاب و فریبنده آن سوی آب را شکست بدهد مورد توجه قرار بگیرد.
موسیقی برخلاف ماهیت پرهیجانش طی سالهای اخیر بسیار خوب هدایت شده و موج اعتراضات نسبت به آن رو به فروکش است…
علیرغم تمام شکست هایی که به جریان غربزده و ضدانقلاب موسیقی لس آنجلسی و یا بهتر است بگوییم صهیونیستی تحمیل شده آنها همچنان به دنبال بخت های تازه ای می گردند تا مخاطب داخلی را جذب کنند و تهاجم را از سر بگیرند. دست آنها با توجه به نداشتن نیروهای کارآمد و تاثیر گذار به شدت خالی است و به همین دلیل تلاش می کنند تا با ایجاد اختلال در موسیقی مجاز به اهداف خود برسند. این بخت فعلاً در چند شبکه ماهواره ای ضدانقلاب و همین طور یک سایت موسیقی دنبال می شود. هدف آنها علاوه بر ترغیب هنرمندان مجاز به حضور در عرصه غیر مجاز و به هم زدن تعادل در جریان موسیقی رسمی کشور، امداد رسانی به خواننده های تمام شده لس آنجلسی و دیده شدن آنها در کنار خواننده های خوشفکر داخلی هم هست. به همین دلیل این رسانه ها با ظرافت خاصی تلاش می کنند تا تولیدات، تفکرات و اخبار موسیقی های مجاز و غیر مجاز را به صورت ظریفی با هم بیامیزند تا در این فرایند از یکسو موسیقی مجاز تضعیف شود و از سوی دیگر موسیقی عقب مانده لس آنجلسی از زیر آوار بیرون بیفتد و دیده و شنیده شود.
شاخص ترین شبکه ماهواره ای که این روزها به صورت عجیب و زیر پوستی کمر به قتل موسیقی مجاز داخلی بسته، شبکه “من و تو” ست که ابتدا با راه اندازی یک مسابقه تلویزیونی و صرف هزینه فراوان به دنبال ایجاد این آمیزش بود و حالا با بهره گیری از اتاق فکرش راهکارهای دیگری را دنبال می کند. در این اتاق فکر علاوه بر “ب_س” نوازنده درجه دو ارکستر ناصر عبداللهی که در جریان یکی از سفرهای خارجی این گروه از انگلیس پناهندگی گرفت و به ایران بازنگشت، ترانه سرایی با نام جعلی “ر_الف” نیز حضور دارد که در آثارش به کپی برداری از ترانه سرایان دیگر معروف است و علاوه بر تولید و اجرای چند برنامه، نویسندگی برنامه های موسیقی این شبکه را هم برعهده دارد! اگر می خواهید از توانایی های دیگر آقای همه فن حریف “من و تو” اطلاعاتی داشته باشید باید پای صحبت شرکت کنندگان در آکادمی موسیقی این شبکه و خصوصاً خانم های شرکت کننده بنشینید! جالب اینکه آقایان در این شبکه آثار و کنسرت های داخل کشور را از نظر فنی نقد هم می کنند و هر هفته آخرین اخبار موسیقی داخل کشور را به بیننده ها انتقال می دهند!
نفوذ شبکه “من و تو” در موسیقی داخل کشور با حمایت تعدادی از دوست نمایان در تهران فراهم شده است که با بی شرمی، عملیات لابی را انجام می دهند و در محافل موسیقی داخل کشور هراسی از بیان ارتباط خود با این شبکه هم ندارند و همکاری با “من و تو” را جزو مشاغل خود می دانند! این جور واسطه گری به حرفه پردرآمدی تبدیل شده و البته تمام درآمدهای یک واسطه باید در داخل کشور تامین شود! چند خواننده و آهنگساز داخلی که آثارشان به شدت مورد حمایت “من تو” قرار دارد با این واسطه ها درارتباط هستند و عملیات شارژ مالی را انجام می دهند. یکی از این واسطه ها شخصی است به نام “ب_ب” که به گفته خودش نبض موسیقی ایران را با “من و تو” به دست گرفته و هنرمندان را در این شبکه بالا می برد و درصورت لزوم پایین می آورد! واسطه های دیگری نیز دقیقاً همین ادعا را مطرح می کنند و به تلکه کردن جوان های مشتاق به خوانندگی اشتغال و شهرت دارند!
سایت “رادیو جوان” نیز که در آمریکا متولد شده، با طراحی گرافیکی چشم نواز خود بسیاری از خواننده ها را مرعوب کرده و به طرز ماهرانه ای با کنارهم قرار دادن آثار مجاز و غیرمجاز به مخاطب خود چنین القا می کند که تفاوت گذاری بین تولیدات مجاز و غیرمجاز معنایی ندارد و همه هنرمندان چه خواننده ای که برای فاجعه غزه می خواند و چه خواننده ای که در اثرش اندام معشوقه خود را توصیف می کند همه و همه ایرانی هستند!
“رادیو جوان” نیز در داخل کشور واسطه هایی دارد که آزادانه در شبکه های اجتماعی و استودیوها پرسه می زنند و خودشان را “ادمین” این سایت می دانند و آثار جدید تولید شده را روی این سایت قرار می هند. براساس مقررات “رادیو جوان” دریافت هر مبلغی از خواننده ها برای معرفی و حمایت از آنها ممنوع است و این در حالی است که ادمین های این سایت حتی حاضرند برای جذب آثار خواننده های معروف موسیقی داخلی، دست به هزینه هم بزنند و البته در شناخت منبع مالی این شبکه جای تردید وجود ندارد!
هم “رادیو جوان” و هم “من و تو” به لطف واسطه های داخلی و تماس های خارجی توانسته اند در جریان تولید آثار موسیقی در کشورمان موثر باشند و متاسفانه تعداد آهنگسازان و تنظیم کننده هایی که در تهران به سفارش گردانندگان این شبکه ها قطعات جدیدی تولید می کنند رو به افزایش است. داد و ستد مالی با چنین رسانه هایی برای هنرمندان داخل کشور زیان آور خواهد بود. ضمن آنکه سلیقه سازی برای مخاطب آنهم توسط نیروهای ضدانقلاب هزینه زیادی روی دست نظام فرهنگی و هنری کشورمان خواهد گذاشت.
استفاده هوشمندانه از آثار هنرمندان مجاز در رسانه هایی مثل من و تو، رادیو جوان و… سبب شده تا بسیاری از خواننده های فاسد مقیم خارج از کشور نیز فرصت حیات دوباره و معرفی کارهای جدیدشان را پیدا کنند و به این ترتیب روی صحنه کنسرت بروند و با جذب تماشاگران به کشورهای اطراف به جان و پول تازه ای دست یابند.
برای مقابله با این رسانه ها، قطعاً برخورد با واسطه های داخل کشور کفایت نمی کند و به نظر می رسد باید یک عزم گروهی را طلب کنیم. قطع همکاری خواننده هایی که غرق در مسائل حرفه ای خود هستند و روحشان خبر دار نیست در “من و تو” و “رادیو جوان” و… چه دسیسه هایی علیه آنها در حال وقوع است برای تنفس شریف موسیقی مجاز یک فوریت بزرگ است. خواننده هایی که با کمترین ممیزی در داخل کشور فعالیت دارند و به رفاه مطلوبی رسیده اند و هر کدام صدها هزار طرفدار دارند باید هرچه زودتر نه تنها اخبار و آثار جدیدشان را در اختیار این رسانه های بدخواه قرار ندهند بلکه از رابطه با رادیو جوان، من و تو و… اعلام برائت کنند. علاقه مندان موسیقی به طور حتم برای دیدگاه های هنرمندان محبوبشان ارزش قائلند و به این ترتیب می توان ماشین جنگی دشمن را با کمترین هزینه و خسارت از کارانداخت.
چه خوب است که رسانه های مجاز داخلی با هوشمندی بیشتر به فکر پر کردن حفره هایی باشند که در موسیقی کشورمان وجود دارد. در این میان چه ایرادی دارد که صدا و سیما در برنامه های حوزه موسیقی به انعکاس اخبار صحیح از فعالیت هنرمندان داخلی بپردازد و یا دفتر موسیقی ارشاد با راه اندازی سایت های رسمی قطعات رسمی و مجاز موسیقی را فراهم کند؟
باید بدانیم در برداشتن مرزهای موسیقی داخل و خارج از کشور، ما متضرر خواهیم شد و آنهایی که در انگلیس و آمریکا و امارات درصدد به هم خوردن آرامش موسیقی ایران و احیای موسیقی مبتذل هستند لبخند رضایت خواهند زد.
بزرگ آفریده ضعیف!
سلام آفريده عجيب و غريب خدا !
سلام موجودي كه از اولين عجايب خلقتي !
سلام چيزي كه وقتي خلق شدي به خاطر عظمت و كرامتت ملائك به دستور خدا به تو سجده كردند.
سلام مخلوقي كه خدا از روح خودش زندهات كرد.
و سلام بر تو كه اشرف مخلوقاتي.
اشرفي كه اِشرافيت داري بر آنچه قبل از تو آفريده شده.
ميدوني چيه؟ خيلي بزرگي، خيلي عزيزي، خيلي با صفايي، خودموني بگم، آخرشي!
عقل داري، فهم داري، فكر داري، شعور داري، قدرت تشخيص داري، اراده داري و اختیار انتخاب در عمل.
خلاصه بگم يك موجود كامل و بي عيب و نقصي!
…
با اين حرفها نفسِمون كيف كرد، مگه نه !
خيلي لذت بردیم از اين همه استعدادهاي كوچك و بزرگ !
حتماً تا حالا شده كه توي خواب، يك پشه 5 ميليمتري خيلي آرام آرام بياد كنار گوشت و با وز وز روح خراشش! اعصابت را نرمش بده! و هرچي هم كه از خودت دورش كني فايدهاي نداشته باشه و تازه وقتي راه و چاه رو پيدا كرد يك نيش جانانه به دست و صورت و… بزنه و مجبور بشي تا صبح از اين طرف به آن طرف بچرخي!
وقتي يك ويروس ميكروسكپي سرماخوردگي چنان حالت رو ميگيره و راهي بيمارستانت ميكنه و باعث ميشه تا انواع و اقسام داروهاي تلخ و تند و آمپولهاي ريز و درشت را نوش جان كني! به این فکر کردیم که از یک ویروس چند میکرونی من انسان چند ده کیلویی را چطوری زمینگیر می کنه.
پس یادمان باشد که در برابر عظمت خدا خیلی حقیریم، ولی میتونیم بهترین باشیم.
انسانها گاهی به عرش اعلی میروند و گاهی به مقام حیوانی نزول میکنند، که البته در هر دو مورد خودمان باعث هستیم.
آيا گمان ميبري اكثر آنها[کسانی که مطیع هوای نفس خود شدهاند] ميشنوند يا ميفهمند؟ آنها فقط همچون چهارپايانند بلكه گمراه تر!
آتش نجاتا
تنها بازمانده ی یک کشتی شکسته، به وسیله ی جریان آب به یک جزیره ی دورافتاده برده شد. با بیقراری به درگاه خداوند دعا کرد تا او را نجات دهد. ساعت ها به اقیانوس چشم دوخت تا شاید نشانی از کمک بیابد، اما هیچ چیز به چشم نیامد.
سرانجام ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک بسازد تا از خود و وسائل اندکش بهتر محافظت کند. روزی بعد از آنکه از جستجوی غذا بازگشت، خانه ی کوچکش را دید که در آتش می سوخت و دودش به آسمان رسیده بود. اندوهگین فریاد زد:
خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی…؟
صبح روز بعد، او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک می شد از خواب بیدار شد. کشتی می آمد تا او را نجات دهد.
مرد از نجات دهندگانش پرسید: چطور متوجه شدید که من اینجا هستم؟
آنها در جواب گفتند: ما علامت دودی را که فرستادی دیدیم!
منبع: سایت حوزه