غریب شهر بغداد
![](http://mastoor.ir/images/article/ya-javadolaeme.jpg)
نماز درد می خوانم؛ بر او در اقتدا هستم
گرفتار غم و درد جواد، ابن الرضا هستم
زبان حال می گوید: مرا در بی کسی کشتند
به وقت مرگ، تنهاتر ز بابایم رضا هستم
میان خانه و با دست همسر، زهر کین خوردم
غریب و بی کس و تنها شبیه مرتضی هستم
گل رخسار ماهم را به زهر کینه خشکاندند
لب تشنه، جگر پاره به یاد کربلا هستم
صدای ناله ام گم شد میان شادی دشمن
غریب شهر بغدادم، فدایی خدا هستم
به روی خاک می غلطم، به یاد مادرم زهرا
جوادم؛ وارث یاس کبود مرتضی هستم
ندارم خواهری یا مادری یا خادم خوبی
گرفتار جفای همسری اهل جفا هستم
جواد حیدری
آسیب های عرفان حلقه 1
آنچه امروزه به نام عرفان حلقه مثل یک غدۀ سرطانی در کشور رشد می کند، به راستی یک مادۀ فاسدی است که آسیب های آن در حوزه های معنوی، روانی و اجتماعی قابل انکار نیست. مواردی که در این نوشتار ذکر می گردد، برآیند دهها مراجعه، مشاوره حضوری و گفتگوی تلفنی است که آسیب دیدگان عرفان حلقه در ارتباط با کارشناسان عرفان حلقه همکار با مؤسسه بهداشت معنوی اظهار داشته اند.
این موسسه از بدو تأسیس در زمستان سال 89 به طور مؤثری در جهت آسیب شناسی و کمک به آسیب دیدگان عرفان حلقه فعالیت کرده، به طوری که از سوی شخص محمدعلی طاهری و سایر پیروان این جریان آسیب زا مورد اتهام و تهدید قرار گرفته است. در این یادداشت برآیند وضعیت دهها آسیب دیده که با این مجموعه در ارتباط بوده اند، به طور خلاصه در سه محور آسیب های روانی، اجتماعی و معنوی ذکر می گردد.
آسیب های روانی
1. بیشتر مراجعات موسسه بهداشت معنوی در اثر برون ریزی هایی است که در اثر اتصال به حلقه های فرادرمانی و تشعشع دفاعی در دوره های سایمنتولوژی به وجود می آید. این برون ریزی ها به صورت مختلفی از سوی اتصال یافتگان تجربه می شود:
الف) اختلال دوقطبی: این افراد گاهی به شدت خوشحال و گاهی به شدت افسرده می شوند و این تغییرات (پانک-دپرسیو) به صورت دوره ای تکرار می شود.
ب) اسکیزوفرنی (توهمات دیداری و شنیداری): افراد صحنه ها یا اشباهی را می بینند و مطالبی از آنها می شنوند که گاهی هراسناک و گاهی سرورانگیز و امیدبخش است به طوری که احساس می کنند از جبرئیل این الهامات را دریافت کرده اند.
2. بسیاری از برون ریزی ها پس از تجربه های نوعی صرع بروز پیدا می کنند. بر اساس مراجعات اتصالاتی که محمدعلی طاهری ادعای تفویض آنها را داشته و اکنون توسط مسترهای مأذون از سوی مرکزیت عرفان حلقه تفویض می گردد، نوعی صرع مسری را به وجود آورده که چنین شکلی از این آسیب روانی تاکنون وجود نداشته است. این عارضه پس از حالتی شبیه به غش که بنابر برخی از نظریات نتیجه فشار الکتریکی شدیدی به سمت راست قشر مغزی است، دچار تصورات و توهماتی می شوند.
الف) افراد مبتلا احساس می کنند که با خدا یا شعور کیهانی که در عرفان حلقه به نام جبرئیل معرفی می شود در ارتباط هستند و الهاماتی دریافت می کنند.
ب) احساس می کنند رسالتی معنوی برای ترویج این الهامات و هدایت دیگران دارند.
ج) احساس می کنند که باید این اتصالات را به دیگران نیز تفویض کنند.
3. فوبی شدید نسبت به پدیده ای به نام شبکه منفی که پیامدهای ناگوار و دردناکی برای بعضی از اتصال یافتگان به حلقه های شبکه شعور کیهانی دارد.
الف) تئوری پاتولوژی عرفان حلقه این است که علت بیماری ها رسوخ موجودات غیر ارگانیک در کالبد ذهنی افراد است. موجودات غیر ارگانیک دو نوع اند نوع A که جن هستند و نوع B که ارواح سرگردان اند. افرادی که تحت تأثیر این آموزش ها و القائات قرار می گیرند، دچار توهمات شدیدی می شوند و احساس می کنند، موجودات غیر ارگانیک مربوط به شبکه منفی در آنها رسوخ کرده اند، یا در خانه و زندگی آنها حضور دارند. این موضوع منشأ ابتلاء به اسکیزوفرنی است.
ب) احساس اینکه هر گونه مخالفت، اعتراض و انتقاد از عرفان حلقه موجب حمله های شبکه منفی یعنی جن ها و شیاطین و به اصطلاح عرفان حلقه نوعی از موجودات غیر ارگانیک می شود. از این رو بسیاری از افراد که آسیب های فراوان دیده اند از اظهار آن هراسان و نگران اند. بسیار از مراجعان سعی می کنند حتی الامکان غیر حضوری و از طریق تلفن یا سامانه پاسخ گویی موسسه مشکلات خود را در میان بگذارند. و از اینکه مستقیما خودشان معرفی کنند، تحت عنوان اینکه یکی از بستگان یا دوستان چنین مشکلی دارد، یا با سوالات غیر مستقیم مطالب را مطرح می کنند و به تدریج به موضوع نزدیک می شوند. گاهی ترس و نگرانی در لحن صدای آنها کاملاً پیداست.
ج) در برخی از موارد نشانه هایی وجود دارد که به نظر می رسد افراد در اثر اتصال به حلقۀ فرادرمانی یا دفاعی واقعاً با جن ها در ارتباط قرار گرفته اند. گزارش های برخی از تجربه های افراد نشان می دهد که آنها مبتلا به اسکیزوفرنی نیستند و با آنچه در روایات وجود دارد، مشاهدات شان سازگار است. همچنین راه حل هایی که در روایات برای دفع شیاطین جن آمده دربارۀ آنها مؤثر واقع می شود. بنابراین نتیجه می گیریم که اتصالات عرفان حلقه در برخی از موارد براستی ارتباط با جن ها و شیاطین را برقرار می کند.
4. آموزش ها و نوع تلقین ها و مطالبی که از سوی محمدعلی طاهری و مسترهای حلقه القا می شود افراد را به نوعی پارانویا نسبت به روحانیون و پزشکان مبتلا کرده است. به طوری که آنها را باندبازانی سودجو دانسته که مانع ترویج معنویت حقیقی و یا روش های درمانی بدون عوارض هستند.
5. آسیب هایی در حوزه مهارت های زندگی.
الف) تفکر انتقادی: عرفان حلقه با تولید برچسب هایی نظیر: «سوپردانا»، «قفل ذهنی»، «عضو شبکه منفی» و… افراد را از اینکه تفکر انتقادی داشته باشند و آزاداندیشانه درباب آموزش های عرفان حلقه تحقیق کنند و سخنان کارشناسان، مذهبی، روانشناسان و پزشکان وسایر افراد آگاه را بشنوند، بازمی دارند.
ب) کنترل خشم و اضطراب و استرس: در عرفان حلقه همۀ هیجانات به عنوان اثر و انعکاس شبکه شعور کیهانی معرفی می شود که افراد باید آنها را اگرچه از شبکه منفی باشند تحمل کنند و آشکارسازی یا برون ریزی کنند، تا تخلیه شوند و بتوانند با شبکه مثبت ارتباط پیدا کنند. از این رو افراد سوء رفتارهای خود را با فرافکنی به شبکه منفی به عنوان برون ریزی ارزیابی کرده و تلاشی برای کنترل آن انجام نمی دهند.
ج) مهارت خودآگاهی: افراد خود آگاهی خود را در عرفان حلقه از دست می دهند، به طوری که گاهی خود را موجودات غیرارگانیکی تصور می کنند که در آنها رسوخ یافته است. یا اینکه خود را عارف تلقی می کنند در حالیکه اولیات مسائل دینی و تقیدات شرعی را مراعات نمی کنند.
ادامه دارد
منبع: موعود
اهمیت هوش معنوی در ازدواج
کسی که میتواند برای روزگارش معنایی بیابد و هدف تعیین کند، هوش معنوی مناسبی دارد. میل به تعالی و اتصال با بیکرانگی و توان پاسخ دادن به سوالهای اساسی زندگی از مولفههای هوش معنوی است. این هوش خاص انسان است که دو روانشناس به نام های زوهار و مارشال آن را کشف کردند و روی آن اسم هوش نهایی را گذاشتند. هوشی که برای حل مسائل مفهومی و ارزشی استفاده می شود. هوش معنوی زمینه تمام آن چیزهایی است که ما به آنها اعتقاد و باور داریم. سوال های جدی در مورد اینکه از کجا آمده ایم، به کجا می رویم و هدف اصلی زندگی چیست، از نمودهای هوش معنوی است.
مثلا پرستاری که در برابر بیماری که به بیمارستان و حتی او بد و بیراه میگوید، عصبانی نمیشود و صبوری میکند، از هوش هیجانی بالا برخوردار است اما پرستاری که بیماری که به روزگار بد و بیراه میگوید آرام میکند، از هوش معنوی بالا بهرهمند است. کسی که از نظر معنوی هوشمند است، کلنگر است و میتواند در عین حال که لحظات را پاس میدارد، جایگاه خودش را در بیکرانگی جهان پیدا كند. هوش منطقی بسیار را در رایانهها هم میتوان سراغ گرفت. برخی حیوانات، درجاتی از هوش عاطفی دارند. هوش معنوی اما، انگار به طرزی یکه و ممتاز مخصوص آدمی است.
هوش معنوی به چه درد می خورد؟
این هوش برای کارکرد اثربخش هوش عقلانی و هوش عاطفی ضرورت دارد. در واقع هوش عقلانی دروازه ورود فرد برای کسب موفقیت در رشته تحصیلی مورد علاقه اش است، اما آنچه او را در زمره بهترین ها در شغل و حرفه او قرار می دهد، هوش عاطفی است.بهره مندی از حداقل هوش عاطفی آغاز راه سفر به سوی معنویت، خودآگاهی و هوش معنوی است که خود موجب تقویت هوش عاطفی می شود. از طرف دیگر هوش عاطفی نیز می تواند در رشد و ارتقای هوش معنوی موثر باشد. دو هوش عاطفی و هوش معنوی تاثیری مستقیم و مثبت بر یکدیگر دارند. رشد و توسعه هر یک باعث پرورش و توسعه دیگری می شود.
هوش معنوی جنبه های مختلفی از آگاهی و زندگی ذهنی و روحی درونی فرد را با زندگی و کار بیرونی متصل و یکپارچه می کند و نوعی آگاهی درباره تمامیت جهان به شکلی کلی به فرد می دهد. هوش معنوی توانایی رفتار کردن با دلسوزی و دانایی در حین آرامش درونی و بیرونی، صرفنظر از پیشامدها و رویدادهاست. افراد با هوش معنوی بالا در حین قضاوت، توانایی منصفانه و دلسوزانه رفتار کردن را دارند.
هوش معنوی و ازدواج
در یک زندگی مشترک، هوش معنوی ما را قادر می سازد همه چیز را آنطور که هستند ببینیم و بزرگترین فشارها را تحمل کنیم. افراد با هوش معنوی، ظرفیت تعالی داشته و تمایل بالایی نسبت به هشیاری دارند. از یک حقیقت غایی که ایجاد احساس یگانگی و وحدت می کند، آگاهی دارند و حضور الهی را در فعالیت های عادی تشخیص می دهند. در واقع چنین فردی، تک تک رفتارهای خود را در زندگی مشترک بر اساس الهیات بنا می کند. او صرفا فردی مذهبی نیست. بلکه فردی است که فلسفه دین و زندگی را می فهمد و در زندگی اش رعایت می کند. چه در رفتار با همسر، چه در مواجهه با مشکلات زندگی مشترک و چه در حل و فصل اختلافات زناشویی.افرادی که ذاتا مذهبی هستند راحت تر می توانند با استرس ها برخورد کنند و بیش از سایرین بر بحران های روحی و مشکلات غلبه کنند. افراد دارای هوش معنوی، در واقع تسلط بیشتری بر اوضاع دارند و کمتر خود را در مقابل دشواری های زندگی می بازند.
خیرخواهی عملی و معنوی؛ خردمندی؛ فضیلت و انسانیت؛ دلسوزی و بخشش؛ وقار و تعهد؛ زندگی با شوق؛ عشق، فداکاری و شفقت؛ ایمان و ایثار؛ و راحت بودن در تنهایی بدون احساس تنهایی و… هم از دیگر خصوصیات افراد دارای هوش معنوی بالا هستند. آنها انعطاف پذیرند، کمتر شکایت می کنند، شناخت بهتری نسبت به خود دارند بنابراین انتخاب های ازدواجشان صحیح تر است. توانایی بیشتری در کنترل خود دارند و این به خودی خود جلوی بسیاری از آسیب های رابطه را می گیرد. روانشناسان می گویند بروز کامل عشق در شخصیت و توانایی برای شاد زیستن در افرادی که هوش معنوی بالاتری دارند بیشتر دیده می شوند.
تکلیف شان مشخص است
افراد با هوش معنوی کسانی هستند که می دانند «چرا» انجام می دهند و «چه چیزی» را انجام می دهند. آنها دیگران را به خاطر چیزی سرزنش نمی کنند و همواره مسئولیت بخشش خود و عملکردهایشان را می پذیرند.آنها اهل کار هستند چون کار را مکانی برای خلاقیت، اعتماد به نفس و یادگیری، جایی که پول و پاداش، ثانویه است، می دانند. آنها همسر و اقوام را انسان هایی با قوت، ضعف، نگرانی، نیازها و خواسته های خودشان در نظر می گیرند و برایشان بخشندگی و درک متقابل در اولویت قرار دارد.آنها از زندگی مادی دست نمی کشند بلکه خواهان ایجاد تعادلی در زندگی مادی همسو با اهداف متعالی و معنوی خود هستند.
یک همسر دارای هوش معنوی بالا، به جای کنترل، اعتماد می کند و به جای مطرح کردن خود، فروتنی نشان می دهد. او در انتخاب همسر بر ارزش های اخلاقی مثل صداقت، درستی، آزادی و عدالت تاکید دارد و تعهدی که به همسرش احساس می کند، به دلیل درستکاری او است نه از ترس خیانت دیدن از همسرش.
منبع: تبیان