هجمه ضد فرهنگی ماهواره علیه حجاب و سبک زندگی
چندهفته ای است که رسانه های غربی هجمه ضدفرهنگی خود برای ترویج سبک زندگی سکولار و تبلیغ آزادی های بی قید و بند را شدت بخشیده اند. جنجال رسانه های غربی علیه ارزش ها و باورهای اسلامی-ایرانی نشان می دهد که بدون شک استحاله فرهنگی و اجتماعی و تغییر هویت کشورها، برای قدرت های استعماری اهمیت بیشتری از مسائل سیاسی دارد.
اگر مجموعه فعالیت های ضدفرهنگی رسانه های غربی طی هفته های گذشته را خلاصه کنیم، باید بگوییم تمام خواسته هایشان از جامعه و دولت ایران موارد زیر بوده است:
1. جمعیت ایران نباید افزایش پیدا کند.
2. زنان ایرانی باید حجاب را از سر بردارند.
3. رقص باید در اماکن عمومی ایران آزاد شود.
4. چارچوب شرعی روابط زن و مرد باید شکسته شود.
1. مخالفت با افزایش جمعیت در ایران
تدبیر حکیمانه رهبر انقلاب در توصیه به ازدیاد نسل و هشدار معظم له نسبت به عواقب کاهش جمعیت جوان -که با تنظیم سیاست های جمعیتی و عملیاتی شدن آن همراه شد- ناخرسندی بیگانگان را به همراه داشت.
بی بی سی فارسی (BBCPersian) :
«بسیاری از کارشناسان با اشاره به محدودیت امکانات طبیعی از جمله کمبود شدید آب و همچنین وجود پدیده مزمن بیکاری در ایران، افزایش جمعیت را به معنی تشدید مشکلات موجود و زمینهساز ایجاد بحرانهای اجتماعی و اقتصادی داخلی و حتی درگیریهای منطقهای در آینده دانستهاند.»[!]
«گفته می شد که جریانات سال 2009 [فتنه88] در ایران تکرار نخواهد شد، چون تورم جوانان از بین رفته است. با افزایش جمعیت و ایجاد تورم دوباره جوان، خود رژیم باید نگران آینده اش باشد.»[!]
رسانه دولتی امریکا “بی حجابی” را از لوازم رسیدن به “جامعه مدنی” معرفی می کند!
رادیوفردا (radiofarda) :
«کم نبودهاند کسانی که علاقه و تأکید رهبر جمهوری اسلامی را با اهداف و مقاصد دیگری، از افزایش جمعیت مسلمانان به ویژه شیعیان گرفته تا تأمین نیروی نظامی برای جنگها و درگیریهای احتمالی ایران در آینده و تغییر کارکرد و نقش اجتماعی زنان حاضر در جامعه به مادران در خانهها، توضیح داده و تفسیر کردهاند.»
دویچه وله (DeutscheWelle) :
« نگاه کلی حاکمیت، حذف زنان از جامعه است.»[!]
همه این خبرسازی ها و جنجال آفرینی ها در حالی صورت می گیرد که همین رسانه ها چند سال پیش به نقل از نتایج «بیست و پنجمین کنگره بین المللی جمعیت» تصریح کردند: «آنچه جمعیت شناسان و اقتصاددانان را نگران می کند، پیر شدن روزافزون جمعیت جهان به دلیل کاهش میزان باروری است که پیآمد محتوم آن افزایش جمعیت کهنسال است… جمعیت ایران پیرتر شده و میانه سنی آن از بیست سال به بالای بیست و سه سال رسیده است.»
2. ترویج بی حجابی به بهانه آزادی!
در حالی که مسلمانان کشورهای مختلف غربی در سال های اخیر با محدودیت هایی از جمله محدودیت در پوشش اسلامی مواجه شده اند، رسانه های آنان بدون توجه به دغدغه های دینی، فرهنگی و اجتماعی زنان ایرانی، به بهانه های مختلف از آن ها می خواهند حجاب از سر بردارند. جالب اینجاست که آن ها آرزوی خود را به عنوان مطالبه زنان ایرانی مطرح می کنند!
طی هفته های اخیر اجرای این مأموریت بر عهده یک خبرنگار بدسابقه گذاشته شده بود. این مستخدم رسانه های بیگانه، با ایجاد صفحه ای در فیس بوک، مدعی است تعداد زیادی از زنان ایرانی عکس های بدون حجاب خود را برای او فرستاده اند. البته در صفحه یادشده تنها تعداد معدودی عکس یافت می شود…
بررسی میزان صحت و وثاقت تصاویر و مطالب صفحه ای که توسط یک نفر مدیریت می شود -و به راحتی می تواند عکسی را بارگذاری یا مطلبی را حذف کند- نیازمند مجالی جداگانه است، اما بدون شک اقدام این خبرنگار و پشتیبانی یکدست تمام رسانه های غربی از وی، تأملی جدی را طلب می کند.
از بی حجابی زنان ایرانی چه چیزی عاید رسانه های غربی می شود؟ چرا آن ها اینقدر به بی حجابی زنان در ایران علاقه دارند؟ چرا برای صفحه ای با کمتر از 80 عکس، این همه سروصدا به راه می افتد؟
رسانه دولتی امریکا “بی حجابی” را از لوازم رسیدن به “جامعه مدنی” معرفی می کند!
بی بی سی فارسی:
«صفحه “آزادی های یواشکی زنان در ایران” اهمیت دارد. این صفحه، تصویر زنانی را جلوی دیدگان عموم می گذارد که “بی حجاب” هستند، نه “بدحجاب"… چتر مشترکی که همه آن ها زیرش جمع شده اند، نشان دادن این واقعیت است که حجابی که بر سر دارند، “توسری” است و نه “روسری".»[!]
رادیوفردا:
«حجاب، چالشی گره خورده با جمهوری اسلامی است.» و ….
از بی حجابی زنان ایرانی چه چیزی عاید رسانه های غربی می شود؟ چرا آن ها اینقدر به بی حجابی زنان در ایران علاقه دارند؟ چرا برای صفحه ای با کمتر از 80 عکس، این همه سروصدا به راه می افتد؟
تنها چند تیتر به عنوان نمونه
تلویزیون بی بی سی فارسی با تعریف و تمجید از بی حجابی در برنامه ای ویژه، وانمود کرد که زنان ایرانی عاشق بی حجابی اند؛ اما در این میان یکی از کارشناسانش (منصوره شجاعی/ فعال حقوق زنان) که خود از طرفداران بی حجابی است، با ناراحتی اذعان کرد: «در اردیبهشت 83 یادم نمی رود که پس از زلزله بم، زنان در تهران “کیف زلزله” درست کرده بودند؛ چراغ قوه، خوراکی و… همه زنان بدون استثنا در آن کیف “روسری” گذاشته بودند. من آن موقع یک مقاله ای نوشتم که مواظب باشید حجاب نهادینه شده است، یعنی یک زن بدون آنکه کسی بگوید اولین چیزی که در ساکش می گذارد، روسری اش است.»
پیروزی دشمن در جنگ نرم …..
ماهواره به خاطر داشتن ویژگی های منحصر به فرد خود قادر است پیام خود را به دورترین نقاط منتقل کند و بیراه نگفته ایم اگر بگوئیم:
شکست غرور و حرمت مردان در مقابل زنان، فحاشی و بیان کلمات رکیک، بی بند و باری، بی غیرتی و بی تفاوتی در مقابل محارم، شکست حریم محرمیت، بی عفتی و شکست حیا و شرم، بی حرمتی به بزرگسالان، خشونت بالاخص علیه زنان ، بی اعتنایی به همسر و فرزند و … حاصل حملات خصمانه شبکه های ماهواره ای است که هدفی جز تزلزل روابط زناشویی و فروپاشی نهاد خانواده ندارند.
باید بدانیم :
امروز ما با غول پرنده افسانهای ۱۷ هزار سر و دست و پایی روبهرو هستیم که همه دنیا را به هم میدوزد و مرتبط میکند، غولی که چنگالهای نحس خود را در بدنه خانواده فرو میکند.
در ابتدا به دلیل محدود بودن شبکه های فارسی ، شبکه های خارجی مورد توجه بییندگان قرارداشت اما مدتی بعد با گسترش شبکه های فارسی زبان وکمی سانسور که منجر به کاهش سختگیریها نسبت به استفاده از ماهواره گشته بود، این پدیده به صورت گسترده ای به خانه های ایرانیان راه یافت.تعداد شبکه های ماهواره ای فعال در جهان ۱۷۰۰۰ و ۶۶۶شبکه است که از این تعداد حدود ۳۰۰۰شبکه در داخل ایران با همین دیش ها و آنتن های معمولی قابل دریافت هستند. در این بین نقش شبکه هایی چون BBC ، VOA در حوادث بعد از انتخابات ایران را نمی توان نادیده گرفت که با فضا سازی های کاذب سعی در القای تقلب ساختگی بوده ا ند .ماهواره، واقعیتها را آنطور که باید و شاید به تصویر نمی کشاند.گاهی، بنگاههای استعماری و….هستند که مسائل را بزرگ و کوچک می نمایند و به افراد، مجال تامل و تفکر و آزادی بیان جزئیات را نمی دهند؛ زیرا رابطه میان ماهواره و مخاطب، رابطهای یک سویه است و در این فرآیند پیام رسانی، تعیین نوع پیامها و آگاهی ها، در اختیار فرستنده است و گیرنده پیام، به گونه ای خنثی و منفعل آنرا دریافت می کند.
زمانی که اعضای خانواده ساعتها به مشاهده برنامههای مختلف ماهواره از جمله سریالهای خانوادگی میپردازند، رعایت بسیاری ازارزشها از جمله حریم میان زن و مرد برای آنها کمرنگ میشود؛ و ارزشهای خانوادگی که در پناه آن ارتباطات میان زن و مرد نامحرم محدود میشد، کنار گذاشته شده است.
و امّا عشق های مثلثی، روابط نامشروع و دوستی های نامتعارف از پیامدهای ماهواره برای جامعه ایران ماست.ماهواره در جامعه ما باعث فاصله گرفتن اعضای خانواده از یکدیگر شده است. به طور کلی خیانت، دوستی های نادرست و نامتعارف بین زنان و مردان حتی بین متاهلان، ایجاد عشق های مثلثی، روابط نامشروع و … از تبعات ورود ماهواره به جامعه ایرانی است.
مراقب بچهها باشیم:
خانمی میگوید از صبح کودک ۳سالهاش را مقابل شبکه کارتون ماهواره مینشاند تا به کارهایش برسد، رنگ و لعاب کارتونها آنقدر زیاد است که کودکش پلک نمیزند، اما یکروز که از آشپزخانه کودک راتماشا میکرد دید که سکوت و بیتحرکی فرزندش مشکوک است. وقتی از آشپزخانه بیرون آمدو صفحه تلویزیون را نگاه کرد برای چند لحظه خشکش زد. از انیمیشن، صحنههای مستهجن پخش میشد.
باید بدانیم که کودکان ۲۰ برابر بیش از بزرگسالان از تلویزیون اثرپذیری دارند، یعنی بیست برابر مادر، کودکش از آن اثر میپذیرد.
آسیبهای ماهواره:
_افزایش جرایم
_ترویج مد گرایی و ارائه مد های آرایشی و پوشش زننده
_از بین رفتن قبح روابط غیر اخلاقی در بین مردم
_پایین آمدن سطح رضایتمندی همسران
_بلوغ زودرس
_رفتار نامطلوب کودکان و نوجوانان
اگر دشمن براى شکست ما به هروسیله ممکن چنگ مى زند، ما نیز باید به حکم دستور قرآنى “واعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة “از هر وسیله مشروع سلاحى بسازیم و ازفرهنگ اسلامى خویش پاسدارى کنیم . در این راه باید یک سری ازامکانات فرهنگی و هنرى وورزشى توسعه یابد؛ تا جوانان به تفریحات سالم روى آورند.
رهبر فقید انقلاب اسلامی امام خمینى (ره ) در این باره مى فرمایند:در رژیم سابق تمام چیزها، خصوصا فرهنگ و هنر محتوایش عوض شده بود. یعنى کسى که نام سینما را مى شنید، خیال مى کرد که آنجا باید مرکز فساد و سوء اخلاق و مرکز مخالفت با همه چیز باشد. و یا کلمه تئاتر درذهن انسان چیز مبتذلى بود که از آن بهره فساد برده شود؛ هکذا همه چیز دیگر. و عمده این است که ما ذهن این جوانها و حتى پیرها و روشنفکرها نماها را آماده کنیم که ماخودمان آدم هستیم و این طور نیست که در همه چیز دستمان را پیش دیگران دراز کنیم … بنابراین مدتها باید زحمت بکشیم و باور کنیم که خودمان داراى یک فرهنگ بزرگ انسانی با ارزشهاى اسلامى هستیم . و اگر امروز کمبود نیروى انسانى هست ، به خاطر همین است که افکار به آن طرز تفکر عادت کرده است ؛ لذا ساختن تئاترى که مطابق با اخلاق انسانى – اسلامى باشد، زحمت دارد. و سینما هم اگر بخواهد چنین باشد، نیازمند به صرف مدتها وقت است و هرگز در متن سینما و تئاتر نوشته نشده است که باید مرکز فسادباشند.
آنجا که مکتب لطمه بخورد جای عفو نیست!
اشاره: این روزها کسانی که سر رشته ای از دین اسلام ندارند با نگاهی یک جانبه و تک بعدی و استناد به قسمتی از دین و پر رنگ کردن عفو و بخشش در اسلام، اهداف سیاسی خویش را دنبال میکنند و برای کسانی که ظلم بزرگ رابه نظام تحمیل و به ملت و نظام خیانت کردند، تقاضای عفو مینمایند! اما برای اینکه سخن دین در این باره چیست باید به سراغ مجتهدین و اهل فن رفت که نگاهی همه جانبه به دین داشته و بر اساس تقوا و ورع سخن می گویند نه بر مبنای اغراض سیاسی و در این وادی چه فردی بهتر از حضرت آیت الله آقا مجتبی تهرانی که هم در فقه و هم در اخلاق مجتهد بود. مسایلی که در عزت نقش دارند، یعنی عزتآفرین هستند و موجب میشوند خدا به انسان عزت عنایت کند خیلی زیاد است. در روایتی ازامام صادق علیه السلام نقل شده که پدرشان امام باقر علیه السلام فرمودند: «ثلاث لایزید الله الا بهن المرء المسلم الّا عزّاً» سه چیز است که به سبب آنها خداوند جز عزت را بر مسلمانان نمیافزاید؛ «الصّفح عن من ظلمه و اعطاء من حرمه و الصله لمن قطعه» یکی صفح است، دیگری دادن حق کسی که به انسان ظلم کرده و سوم صله با کسی که قطع رحم کرده است.
عفو تخریبی! … اینجا عفو معنا ندارد! تطبیق بحث با سیره معصومین چرا حضرت زهرا(س) کوتاه نیامد؟
آنچه در ذیل آمده است جلسه درس اخلاق ایشان در ۱۵ و ۱۶ اردیبشهت سال ۸۸ است که پیرامون «عزت و ذلت در قیام حسینی» بیان داشته اند و این سلسله درس گفتارهای ایشان در کتاب «سلوک عاشورایی» منزل هفتم صفحه ۳۱۵ به چاپ رسیده است. با رجوع به سخنان ایشان میتوان به این پرسش پاسخ شایسته ای داد که آیا از نظر اسلام، عفو و بخشش شامل هر کسی میشود؟
یکی از عناوینی که موجب عزت میشود «عفو» است؛ مسأله عفو یعنی گذشت که در روابط اجتماعی شخص مطرح است. اما این طور نیست که عفو همیشه عزتآفرین باشد بلکه مورد خاص دارد. اگر عفو و گذشت از حق بر طرف مقابل نقش سازندگی داشت باشد عزتآفرین است، ولی اگر گذشت و بخشیدن نقش تخریبی پیدا کند دیگر عزت نمیآورد.
توضیح آنکه در بعضی مواقع عفو نقش تخریبی دارد؛ یعنی اینکه گاهی بخشیدن ممکن است منجر به آثار سوء شود. در اینجا عفو مضر است و نقش تخریبی دارد. لذا اگر بخشیدن نتیجه بدی داشته باشد و اثر سوئی داشته باشد انسان باید حقش را بگیرد و نباید از آن بگذرد. این عفو غیر سازنده موجب عزت نمیشود. عفوی که نقش سازندگی دارد موجب عزت است.
ما راجع به عفوی که نقش تخریبی دارد روایات متعددی داریم که من آنها را در یک دستهبندی مشخص مطرح میکنم. یک وقت نقش تخریبی عفو روی شخص مقابل است؛ یعنی باعث میشود او جرات پیدا کند و به شخص دیگری نیز ظلم کند.
بخشیدن در اینجا باز کردن میدان برای ظالم است، چون فرد متقابل فردی فرومایه است اگر من از حقم عفو و گذشت کنم او جری میشود. اینجا انسان نباید عفو کند در اینجا شخص لئیم جرات پیدا میکند و به این عمل زشت -یعنی ستم کردن و مرز شکنیهایش- ادامه میدهد. خوب این جنبه شخصی دارد که آیا عفو نقش تخریبی نسبت به یک شخص دارد یا نه.
در این زمینه روایتی از علی علیه السلام نقل شده که حضرت فرمود: «العفو یفسد من الئیم بقدر اصلاحه من الکریم» عفو نسبت به شخص فرومایه نقش تخریبی دارد به همان مقدار که نسبت به شخص بزرگوار نقش سازندگی دارد. این یک موازنه است و مربوط به اثر سوء عفو است که مربوط به شخص است.
آثار سوء اجتماعی برخی عفوها
گاهی این شخص تخریبی تنها در مورد شخص مطرح نیست و در ربط با اجتماع مطرح است یعنی عفو برای اجتماع نقش تخریبی دارد.
یک روایت از زینالعابدین علیه السلام نقل شده که تعبیر حضرت مطلق است. یعنی هم شامل جنبه شخصی تخریب میشود و هم شامل جنبه اجتماعی آن است. حضرت در جملاتی که در رساله حقوقیه زین العابدین هم امده است که حضرت فرمودند «حق من اساءک ان یعفو عنه» عفو به کسی که به تو بدی کرده است از حقوق اوست. یعنی اصلا این از حقوق کسی است که با تو بد رفتاری کرده که تو باید او را عفو کنی «و إن علمت أن العفو یضر» اما اگر دیدی که عفو، برای او نقش تخریبی دارد و زیانبخش است، «انتصرت» باید حقت را بگیری و از او نگذری! «قال الله تبارک و تعالی: و لمن انتصر بعد ظلمه فاولئک علیهم من سبیل»(شوری:۴۱) نه تنها حقت را بگیر بلکه اگر دیدی نمیتوانی تنهایی حقت را بگیری برای این کار از دیگران کمک بگیر، چون این عفو کمک به ظلم ست و کمک به ظلم و ظالم غلط است. خدا هم اجازه این کار را داده است که برای گرفتن حق از ظالم از دیگران کمک بگیری این تعبیر حضرت به نقش تخریبی عفو نسبت به فرد و در سطح اجتماع اشاره دارد.
یک وقت آثار تخریبی عفو بالاتر از اینهاست صحبت شخص یا اجتماع یا رواج دادن سنخ گناهان نیست بلکه بحث ضربه زدن به مکتب است. علی علیه السلام در روایتی میفرماید: بخشیدن و عفو اگر موجب شود که به حکمی از احکام اسلام ضربه بخورد ضربه به دین خورده است «جاز بالحسنه و تجاوز عن السیئه ما لمیکن ثلماً فی الدین» تا آنجایی که رخنه در دین نباشد و ضربه به دین نخورد ببخش! «او وهناً فی سلطان الاسلام» تا آنجایی که صولت مکتب اسلام شکسته نشود، یعنی اسلام مورد وهن قرار نگیرد، گذشت کن! اما اگر دیدی مکتب دارد لطمه میخورد دیگر جای عفو نیست. اینجا دیگر عفو معنا ندارد. مثلاً کسی که دارد در دین بدعت میگذارد یا حکمی از احکام اسلام را خدشهدار میکند یا چهره اسلام را مشوّه میکند و موجب وهن دین شده است نباید نسبت به او عفو داشت اینجا جای عفو نیست.
ما اگر به این مسایل توجه نداشته باشیم و بعد بیاییم رفتارهای ائمه را در این مورد بررسی کنیم میبینیم یک سری برخوردهای دوگانه از آنها نقل شده است که بعضی مواقع چه بخششهای هنگفتی داشتهاند و در برخی موارد سر سوزنی کوتاه نیامدهاند.
اگر ما به این مسایل ورود نداشته باشیم مطلب را نمیفهمیم و میگوییم این رفتارها دوگانه است اما این حرفها به خاطر این است که ما در این موضوعات از مسایل اساسی و مبنایی بیخبریم و از آنها اطلاع نداریم. در جایی که حضرات کوتاه آمدهاند بخشش و عفوشان نقش سازندگی داشته است. اما آنجا که دست از حقشان بر نداشته و خیلی محکم در مقابل ظلم ایستادهاند، موردی بوده که اگر کوتاه میآمدند عفو و بخشش آنها نقش تخریبی داشته است. آنجا که پای دین پیش میآمد و بحث اسلام مطرح بود حساس بودند حتی برای گرفتن حقشان ازدیگران کمک گرفتهاند.
مثلا بعد از رحلت پیغمبر که قضیه سقیفه و غصب فدک پیش آمد حضرت زهرا علیها السلام به مسجد رفتند و خطبه خواندند. در تمام آن خطبه هم حرف اصلی حضرت یکی فدک بود و دیگری خلافت. باغ فدک برای ایشان جنبه شخصی نداشت بلکه مساله خطر برای اصل دین مطرح بود. اصلا اگر تمام اموال روی زمین، مال حضرت زهرا علیها السلام بود و دیگران میخوردند، او آن قدر بزرگوار بود که گذشت میکرد، اما چون صحبت ثلمه در اسلام و وهن نسبت به دین بود، کوتاه نیامد به مسجد رفت و خطبه خواند. آنها داشتند آیات و احکام مسلمه و ضروری اسلام در مورد ارث زیر پا می گذاشتند. لذا کوتاه نیامد و در مقابل این انحراف ایستاد. تمام استدلالات حضرت هم به آیات قرآنی بود و اصلا به روایات پیغمبر استدلال نکرد.
خلافت هم نص پیغمبر بود و هیچ کسی هم آن را نفی نمیکرد تا به امروز هم کسی نیست که ماجرای غدیر را قبول نداشته باشد و منکر آن شود. اما حضرت دید که اینها دارند با توجیه مصلحتاندیشی بر خلاف نص پیغمبر و دستور صریح او عمل میکنند، لذا کوتاه نیامد. لذا حضرت پای کار ایستاد و بعد هم وقتی دید که با حرف زدن حقش را نمیدهند انتصار کرد. همان کاری را نجام داد که آیه قرآن فرموده بود. لذا وقتی به مسجد رفت، مهاجر و انصار را جمع کرد و از آنان یاری خواست. این وظیفه حضرت بود که بایستد و برای احقاق حقش یاری هم بطلبد. اینجا اصلا جای عفو نبود بلکه جای مقابله بود.
بنابر این تما رفتارهای ائمه با هم همسو است و از دوگانگی خبری نیست. دوگانگی از بی خبری مااز مبانی این مسایل درست می شود نه از رفتار و سیره آن بزرگواران. حضرات در آنجایی که پای مسأله تخریب مطرح بود، کوتاه نمی آمدند، چه تخریب شخصی، چه اجتماعی و چه دینی.
عزت و ایستادگی بینظیر امام حسین علیه السلام هم به همین خاطر بود چون بحث ضربه به مکتب و اسلام مطرح بود لذا پایش ایستاد حالا طرف مقابل هر کسی میخواهد باشد! آن موقع باید به وظیفهاش عمل میکرد همین کار را هم کرد در قیام و حرکت حضرت اصلا جنبههای شخصی مطرح نبود.