عبرت هایی از عاشورا ...
به هر که مرام کوفی دارداعتماد نکنیم که ” الکوفی لا یوفی “
بشکنیم دست وقلمی که نامه می نویسد ودعوت می کند ونیزکمری که خود را راست می کند برای حمایت ، اما به گاه عمل خم می شود.
ماجرای سرونی را فراموش نکنیم وآن را تکرار نشدنی ندانیم…
فراموش نکنیم که دشمن اگرچه دیگرامروز دستش به خیمه وحرم نمی رسد لیکن هنوز تشنه به خون مرام حسین ومنش حسینی است…کار دشمن با سلاحی دیگر است!!
عادت کنیم که عادت نکنیم به دنیا وزرق وبرقش که آنوقت به گاه تصمیم دست وپایمان رابد جوری می بندد…
چشمهایمان را به روی امام زمانمان نبندیم …
پشت سرهرکسی راه نیفتیم… به قول حضرت امیر همج رعاع نباشیم …
شک نکنیم که افراد بی بصیرت ناخود آگاه جبهه باطل را از جبهه حق تشخیص نخواهند داد…
حواسمان باشد اگر جبهه حق را تشخیص ندادیم لااقل به طرف جبهه باطل هم نرویم…
گوشهایمان را تیز کنیم برای لبیک به ندای ” هل من ناصر ینصرنی ” …
اگرخدای نکرده به درد بی دردی دچار شدیم زود در پی درمان باشیم …
فراموش نکنیم که لقمه حرام چه بلایی بر سر عده ای آورد ، همچنین آز وطمع ودنیا طلبی…
ببینیم آیا واقعا آزمون عاشورا سخت بود که اینهمه رفوزه داشت ؟ یا قوه اداراک رفوزه ها همچون ریگهای بیابان ؟..
.
.
ما اکثر العبر واقل الاعتبار (چقدر عبرت فراوان وعبرت گیرنده کم است )…
به قلم : طلبه