دختر دیروز ، مادر امروز...
28 شهریور 1391
شبیه دوران کودکی خودم شده ای، شیطون وبلا…
شنیدم که یواشکی لباسهامو می پوشی وادای منو در میاری ! مثل دوران کودکی خود من …
دیشب هم حواسم یود که کنارم ایستاده بودی و یواشکی قد خودت رو با قد من اندازه می زدی بلاخره هم نتونستی خوشحالیت رو پنهون کنی و با ذوق گفتی:” مامان خانوم دیدی هم قد تو شدم شایدم سال دیگه قدم از تو بلنتر بشه".مثل دوران کودکی خود من…
باهربار حرف زدن واظهار نظر کردنت ، منو یاد کودکی خودم میندازی ومن سعی میکنم همون رفتاری روبا توداشته باشم که دوست داشتم درکودکی با من داشته باشن…
انگار من خودمو توآینه وجود تو می بینم وتو، خودت روتو آینه وجود من…!!!
چقدر شبیه هم هستیم ومن از این بابت خیلی خوشحالم…
.
.
نازنینم ؛
روزت مبارک