مدتها در تکاپو بود… روز وشبش یکی شده بود ،اما بلاخره تموم شد …امشب با خیال راحت سر به بالش گذاشت وغرق در افکار …

چه روز های خوشی در انتظار دارد…قند توی دلش آب می شود قراره همسر وبچه هاشو توتعطیلات عید به کیش ببرد البته بهشون نگفته می خواد یه جورایی سورپرایزشون کنه …یاد باجناقش میفته که سالهاست توی بازار کاسبه اما نتونسته حتی ثلث سرمایه اینو که قراره در عرض چنددماه به حسابش بیاد رو داشته باشه …از خوشی صداش رو به آواز بلند میکنه
یک قووووم نکووووشیده رسیدند به مطلب                 یک قوووم دویدندووو به مطلللب نرسیدند
اصلا آدم باید شمّ اقتصادیش قوی باشه.اینهمه جنس تو انبارها و فروش دم عید …معرکه ست!!!
.
.
تلفن همراهش زنگ میخوره …نگهبان انباره…آقا تورروخدا پاشید بیایید انبارها آتیش گرفتن…به خدا من حواسم بود نمی دونم یه هو چی شد که…

.

.

*الجالب الي سوقنا کالمجاهد في سبيل الله و المحتکر في سوقنا کالملحد في کتاب الله.
*الجالب مرزوق المحتکر ملعون
آنانکه به بازار ما چيزي وارد مي کنند، مانند کسي است که در راه خدا جهاد مي کند و آنکه در بازار احتکار مي نمايد، مانند کسي است که در کتاب خدا کافر به شمار مي آيد.
وارد کننده روزي مي خورد و محتکر لعنت مي برد.

*من احتکر الطعام اربعين يوما ثم تصدق به لم تکن صدقته کفاره الاحتکار
کسي که مواد غذايي مورد استفاده مردم را به مدت چهل روز احتکار نمايد و سپس آن را صدقه دهد، کفاره گناه احتکارش نخواهد شد.(نهج الفصاحه، ص 278

*من احتکر علي المسلمين طعاما ضربه الله بالجذام و الافلاس.
هر کس آذوقه و مواد غذايي مسلمين را احتکار نمايد، خداوند او را به مرض جذام و فقر گرفتار مي کند. سنن ابن ماجه، ج 2، ص 728.

به قلم : طلبه