حرمت نان امام زمان ...
25 آذر 1391
به مسجد می رفته تا نماز مغرب وعشایش را به جماعت بخواند. کنار خیابان منتظر تاکسی می شود که ماشینی از کنارش عبور می کند وآب گل آلودی که در گودالی بود ، روی او می ریزد . ناراحت می شود وبا عصبانیت به راننده می گوید :مگر چشم نداری ؟ شعورت کجاست؟! بعد از نماز مغرب وعشا که با دوستانش حلقه زده بودند دور آیت الله بهاالدینی ومحو سخنانش بودند ، ناگهان وسط بحث گفت: برای طلبه ای که نان امام زمان می خورد زشت است که فحش بدهد. گیرم تاکسی اشتباهی کرد ولباس شما هم کثیف شد، آیا باید به او جسارت کنیم ؟
باید با مردم مدارا کرد!