با شما هستم خانم طلبه !!!
بعضی وقت ها آن قدر گره کور در زندگی و کار آدمی زاد می افتد که می مانی با این کلاف سر درگم چه کنی و چگونه این گره های کور را باز کنی. وقتی به عقب بر می گردی و با وجدان خود خلوت می کنی، می بینی اشکال از جای دیگر است.
واقعا راست است که می گویند برخی نان قلبشان را می خورند و با نیت صادق و قلب طاهرشان دشواری ها برایشان سهل و آسان می شود. اصلاً قانون جهان این است که از همان دست که بدهی از همان دست هم می گیری. آری اشکال از جای دیگر است.
با تو هستم که نام طلبه بر تو نهاده اند. وقتی قدم در این راه گذاشتی، می دانستی حرکت در راه تعلیم و تعلّم و تزکیه جز با هدف الهی و انسانی امکان پذیر نیست. وقتی قدم در راه گذاشتی به هیچ گونه منفعت مادی فکر نمی کردی. خودت هم خوب می دانی.
اگر سکه قصد و نیت تو را محک زنند و جز زرّ صافی و خلوص وافی در آن بیابند…! اگر سکه قصد و نیت تو ناخالصی داشته باشد و تقلبی باشد؛ اعمال و رفتار تو کوزه سفالی شکسته را می ماند که هیچ ارزش و اعتباری ندارد.
یکی از بزرگان می گفت: پاک سازی دل برای تحصیل علم و دانش همانند پاک سازی زمین برای کشت و زرع می باشد، بنابراین بذر علم و دانش در دل انسان، بدون تطهیر و پاک سازی آن رشد نمی کند و خیر و برکت آن رو به فزونی نمی گذارد؛ چنان که کشت و زرع در زمین بایر که از خس و خاشاک و سنگ پاک سازی نشده است رشد و نموّ مطلوب خود را باز نمی یابد و برکاتی از آن عاید انسان نمی گردد.
پس یا علی گویان تطهیر کن آسمان ذهنت را و کشتزار قلبت را و بارور کن کویر تفتیده دلت را با باران بهاری اندیشه های ناب و خدایی. قلبت را بر دریچه های نور و روشنایی باز کن تا سرزمین وجودت مشرق عاشقانه حیات و حیات عاشقانه گردد.
بر سجاده دلت بنشین و با توجه و توسل و جاری اشک های زلال از خوان تمنّاهای مانا پاکی و پاکبازی را دستچین کن و شهد شیرین عشق و ایمان و اخلاص را بر کام جانت بچشان.
خدا نکند روزی بیاید که گناهان بسیار کوچک در برابر چشم ما قبیح و زشت نباشد و انجام آن ها برای ما عادی و تکراری شود که اگر چنین شد دیگر جایی در حلقه ارباب معرفت و تماشاگه راز نخواهیم داشت.
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
اولین قدم ترک گناهان است و تصفیه و تطهیر باطن و پالایش دل. وقتی درون را از سیاهی زدودی، خواهی دید که بارقه های رحمانی حضرت دوست چگونه زمین وجودت را نور باران خواهد کرد و گره های کور زندگی ات یکی پس از دیگری باز خواهد شد.
و از این جاست که حضرت موسی «علیه السلام» از حضرت خضر «علیه السلام» سؤال می کند که چه کرده ای که من مأمور شده ام از تو تقلید کنم؟ و چگونه به این مرتبه رسیدی؟ فرمود: «بترک المعصیة».
مجله شمیم یاس شماره58