با سخنان امیر: خطبه 29
كلامتان سنگ سخت را مى شكند و عملتان دشمن را نسبت به شما به طمع مى اندازد.
در مجالس، لاف و گزاف مى زنيد، و به وقت جنگ فرياد مى كنيد: اى جنگ از ما دور شو!
دعوت كسى كه شما را بخواند ارزش نيابد، و قلب آن كه رنج شما را تحمل كند آسايش ندارد.
بهانه هاى دور از منطق مى آوريد، همانند بدهكارى كه بى دليل از طلبكار تمديد مى طلبد. خوار و ترسو، ستم را از خود باز نمى دارد، و حق بدون تلاش به دست نمى آيد. از كدام خانه، بعد از خانه ی خود دفاع مى كنيد؟ و همراه كدام پيشوا پس از من به جنگ مى رويد؟
به خدا قسم! فريب خورده كسى است كه شما او را فريب داده ايد، و آنكه شما بهره ی او شويد، به خدا قسم كه به تير قرعه اى كه سهمى ندارد دست يافته، و آن كه به كمك شما تير انداخت، تيرى بى كمان و پيكان پرتاب كرد.
به خدا سوگند! نه گفته ی شما را باور مى كنم و نه طمعى به يارى شما دارم، و نه دشمن را از شما مى ترسانم.
شما را چه شده؟ دواى دردتان چيست؟ و راه علاجتان كدام است؟ دشمن هم مانند شماست. چرا سخن بدون عمل؟! و غفلت بدون ورع (= تقوی)؟! و طمع در غير حق؟!
شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغة، ترجمه انصاريان - قم، دار العرفان، چاپ: اول، 1388، ص 28، خطبه 29؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور 3/5.