ای نامه که می روی به سویش...
آزادگان در اسارت برای حضرت امام خمینی(ره) نامه هایی را ارسال داشته اند. البته به علت جو اختناق، نامی از امام (ره) از آنها برده نشده و از نامهای مستعار، مثل پدربزرگ عزیزم، و برادر بزرگم روح الله یا پدربزرگ عزیزم اسدالله استفاده شده است.
برای نمونه، یکی از این نامه ها و جواب حضرت امام (ره)
«بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم ایاک نعبد وایاک نستعین، مادرم سلام، این نامه مخصوص پدربزرگم است. پدر عزیز و هادیم و مایه داناییم و دارای روح خداییم، سلام علیکم. گرچه مشکل است معرفت قدر تو اما این جملات است تقدیم به قلب تو. وصفت را از چند چیز پرسیدم: از کوه. گفت: «از من استوارتر» از دریا، گفت: »از من خروشان تر». از خورشید، گفت: «ازمن تابان تر». دانی چرا چنین شاعرانه میگویم ؟ دیدهای پروانه را گرد شمع مجنون وار فقط سر سودای وصال نور دارد؟ من الان چنینم و یاد وصالم در خاطر است که از او دورم؛ اما عیان می بینم که اگر مولایت بخواهد، بزودی شاید تو را ببینم و اگر نبینم وعده ما بر سر حوض با مادرت. انشاءالله. خداحافظ ، التماس دعا، پدر ما را حلال کن. محمدمراد حمزه ای 22/4/1366
پاسخ حضرت امام (ره)
به نام خدا «فرزند عزیزم، نامه شما که از سلامت مزاجتان به حمدالله خبر داد واصل شد و موجب خرسندی از این جهت و افسردگی از جهت دیگر شد. عزیزم ما سلامت هستیم و به شما و سایر دوستان دربند دعا میکنیم شما نگران نباش. این نحو گرفتاریها برای دوستان خدا همیشه بوده و موجب بلندی مقام و رحمت خدا هست. امیدوارم به زودی ممکن با سلامت به وطن خود بازگردید. به دوستانتان سلام مرا برسانید. خداوند به شماها صبر و اجر عنایت کند». عبدالله
مجله اشارات شماره 111