آن روی سکّه...
شخصی از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) از فقر سؤال کرد، حضرت فرمود: خزینه ای است از خزاین خدا. بار دوم بپرسید، فرمود: کرامتی است از خدا. بار سوم باز پرسید، فرمود: چیزی است که نمی دهد خدا آن را مگر به پیغمبر مرسل یا مؤمنی که در نزد خدا کریم باشد و فرمود که: «در بهشت غرفه ای است از یک دانه یاقوت سرخ که اهل بهشت نگاه به آن می کنند، چنان که اهل زمین به ستارگان نظر می کنند. داخل آنجا نمی شود مگر پیغمبر فقیر یا مؤمن فقیر».
از آن حضرت مروی است که: «در روز قیامت فقرای امت من از قبر بر نخواهند خواست مگر با جامه های سبز و گیسوان ایشان به دُرّ و یاقوت بافته شده خواهد بود. چون پیغمبران ایشان را ببینند، گویند: این ها ملائکه اند، و ملائکه ایشان را ببینند، گویند: پیغمبرانند ایشان گویند: ما نه پیغمبریم نه ملک؛ بلکه طایفه ای از فقرای امت محمدیم. گویند: شما به چه عمل به این مرتبه رسیدید؟ ایشان جواب دهند: ما اعمال بسیار نداشتیم و روزها به روزه و شب ها به عبادت نگذراندیم، ولیکن نماز پنج گانه خود را به جا آوردیم و چون نام محمّد را می شنیدیم اشک ها بر رخسارهای خود فرو می ریختیم».
معراج السعاده، ص 381