خاطرات احمدی روشن
خاطراتی از شهید “احمدی روشن” کتاب شد
مرتضی قاضی، 100خاطره از شهید مصطفی احمدی روشن را در قالب یکی از کتاب های مجموعه «یادگاران» نوشته است. این کتاب در هفته نخست اردیبهشت ماه از سوی انتشارات روایت فتح منتشر خواهد شد.
به گزارش فارس، مرتضی قاضی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) اظهار کرد: من یکی از همدورهای های شهید روشن در دانشگاه بودم. بسیاری از دوستان وی نمیدانستند که شهید روشن چه کارهایی در زمینه انرژی هستهای انجام داده است، همین اتفاق دستمایه شد تا به جمع آوری خاطراتی که دیگران از وی داشتند اقدام کنم.
وی افزود: در این کتاب کوشیدهام تا بر اساس گفتههای دیگران نشان دهم که شهید روشن به چه ویژگیهای رسیده بود و چه کارهایی انجام داد که باعث تهدید و بعد شهادت وی شد.
قاضی ادامه داد: منابع این کتاب خاطرات خانواده، همسر شهید، نزدیکان، دوستان دوران نوجوانی، همکلاسیهای او در دانشگاه، همخوابگاهیها و نیز از مجموعههایی که در آن ها مشغول به کار بود گردآوری شده است.
وی در پایان گفت: این کتاب شامل 100 خاطره است و قرار براین است که در این کتاب بر خلاف دیگر کتابهای مجموعه «یادگاران» تصاویر شهید هم به کتاب اضافه شوند. این اثر تا هفته اول اردیبهشت ماه از سوی انتشارات روایت فتح منتشر خواهد شد و به احتمال زیاد آن را در دانشگاه صنعتی شریف رونمایی خواهیم کرد.
تخم مرغ سفید یا بومی
بارها این سوال برایمان پیش آمده که آیا تخم مرغ های رسمی غنی تر است یا تخم مرغ سفید؟ تخممرغ منبع خوبی از پروتئین، ویتامینها و املاح ضروری است و میتواند به عنوان یک ماده غذایی مهم در برنامه غذایی افراد وجود داشته باشد. نیازهای تغذیهای افراد برحسب جنس و سنشان متفاوت است. حتی در افرادی که کلسترول خونشان بالاست نبایستی مصرف تخممرغ را قطع کرد و این افراد میتوانند ۳-۲ عدد در هفته دریافت کنند. زیرا با کاهش دریافت کلسترول از طریق غذا ، سنتز داخلی کلسترول در بدن افزایش یافته و حتی ممکن است بیشتر از قبل شود.نکته قابل توجه آن است که قسمت اعظم چربیهای موجود در زرده تخممرغ، از نوع غیراشباع هستند و هیچ ارتباطی با افزایش کلسترول ندارند بنابراین از کلسترول تخممرغ نهراسید و روزانه یک عدد تخممرغ مصرف کنید.
چربیهای اشباعشده در برابر چربیهای اشباع نشده
با این حال خیلی از افراد فکر میکنند تخممرغهای قهوهای که عمدتا در روستاها تولید میشوند مواد غذایی غنیتری از تخممرغهای سفید دارند اما باید گفت که نسبت دقیق سفیده و زرده این گونه تخممرغها در مقایسه با نوع سفید آن دارای ارزش غذایی تقریبا یکسانی است.رنگ تخممرغها خیلی ساده با توجه به نوع نژاد مرغ تخمگذار قابل تغییر است و حتی با دستکاری ژنتیکی و یا تغییر در جیره غذایی مرغها هم میتوان رنگ تخممرغ را به دلخواه تعیین کرد.اگر حالتان از هیکلتان بد میشود و دلتان میخواهد در آینه یک آدم خوش قد و بالا ببنید پس صبحانه تخممرغ بخورید.
به گفته محققان، مصرف تخممرغ به عنوان صبحانه، به حس سیری طولانیمدت در فرد و ترک عادت مصرف شیرینی و کیک به عنوان عصرانه کمک میکند. همانطوری که مصرف یک سیب در روز شما را از بیماری دور میکند.تحقیقات جدید نشان داده مصرف تخممرغ، به عنوان صبحانه و پیش از رفتن به محل کار، بهترین راه برای شروع روز است و میتواند از جذب کالریهای ناخواسته در بدن جلوگیری کند. خوردن تخممرغ به عنوان صبحانه میتواند به کم کردن میزان مصرف کالری در ناهار و شام کمک کند.
محققان بر این باورند کسانی که به خوردن بیسکویت، کیک و یا شکلات در بعد از ظهر عادت دارند میتوانند با مصرف تخممرغ در صبح،این عادت را ترک کنند. محققان با بررسی سه نمونه صبحانه با کالری مشابه “تخممرغ با نان تست”، “غلات با شیر”و “آب پرتقال با شیرینی” دریافتند خوردن تخممرغ در صبح، سبب احساس سیری برای مدت طولانیتر در مقایسه با دیگر خوراکیها در فرد میشود و تمایل خوردن در این افراد کمتر میشود.پس از همین فردا صبح، تخممرغ بخورید، تا عید کلی وزن کم کنید.
فاطمه
سلمان این غریبه ایرانی، دوست نزدیکشان بود. شاد یا غمگین به خانه آنها می آمد تا شادی اش را با آنها قسمت کند یا غم هایش را و غربتش را در پناه آنها ازیاد ببرد. آن روز هم سلمان بود که در می زد. علی از چاه آب می کشید و فاطمه با دستی کودکش را آرام می کرد و با دستی سنگ آسیاب را می چرخاند وبه یاد شاهزادگان ایرانی می افتاد.
چقدر سادگیشان را دوست می داشت. جلو دوید بگذارید کمک کنم.
کار علی تمام شده بود.گفت: فاطمه چه کار کنم ؟ و خواست کودک را ارام کند. فاطمه گفت: نه من آرامش می کنم، تو گندم ها را آسیاب کن. سلمان تو هم تنور را روشن کن تا نان تازه بپزیم. علی آسیاب را می چرخاند، سلمان هیزم ها را در تنور می چید و فاطمه کودک را می خواباند، در خانه به مسجد باز می شد، دیوار به دیوارخانه پیامبر نزدیک باب جبرئیل ، آنجا که جبرئیل می ایستاد و برای ورود به خانه پیامبر اجازه می خواست. ماذنه بلال روبه روی در بود با ده دوازده قدم فاصله .
صدای حرف زدن پیامبر را از همین جا می شنید . فاطمه خسته بود وخوش بخت، می خندید و بهشت همان خانه کوچک بود . . ..
فاطمه توی همین حیاط خانه نشسته بود،همه همه ای پشت دراو را متعج کرد.بلند شد و در را باز کرد دید، نااهلان و غاصبان حکومت به طرف خانه علی می آیند می آیند، از آنها دل خور بود.دررا بست و پشت در ایستاد. عمربا صدای بلند گفت: در را باز کنید تا علی را برای بیعت به دارالعماره ببریم. فاطمه قبول نکرد. تصمیم گرفتند همان دری را که ملائک اذن دخول برای ورود می خواستند محکم بکوبند، و آتش بزنند. محسن هنوز متولد نشد بود تا او هم حامی مادر و ولایت باشد .او به دنیا نیامده به شهادت رسید. یک وقت دیدند صدای زهرا بلند شد یا علی جان…….