حوزه علمیه خواهران قیدار
گزارش بازدید حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای قدرتی از شهر قیدار
برنامه بازدید حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای قدرتی،رئیس محترم اداره هیات امنا و موسسین از شهر قیدار جهت بررسی تاسیس مدرسه علمیه خواهران سطح 2 در این منطقه،در تاریخ 5/2/1391و با همراهی مدیر حوزه های علمیه خواهران استان زنجان،حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای بلال محمدی و معاون امور اداری و مالی مدیریت استان
،به انجام رسید.
در این بازدید،آقای قدرتی ضمن دیدار با امام جمعه محترم شهر قیدار و موسس مدرسه علمیه ،حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای طهماسبی و اعضای هیات امنا و بیان توضیحات لازم ،به اخذ گزارش از وضعیت منطقه پرداختند.
جناب آقای طهماسبی در این دیدار تاکید کردند که در مورد تامین مکان مدرسه علمیه ،مشکلی وجود ندارد و برای شروع کار ،می توان از همکاری آموزش و پرورش منطقه ،بهره مند گردید.
ایشان افزودند که تا کنون عده ای از خواهران فارغ التحصیل سطح 3 جهت تدریس در مدارس علمیه خواهران اعلام آمادگی نموده اند.
جناب آقای قدرتی نیز در پایان این دیدار ،ابراز امیدواری کردند که هر چه سریعتر کارهای مقدماتی تاسیس مدرسه علمیه خواهران در شهر قیدار در مرکز مدیریت و جلسه شورای گسترش پیگیری شده و به سر انجام برسد.
پس از پایان بازدید ،حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای قدرتی با نماینده معزز ولی فقیه در استان زنجان و امام جمعه محترم شهر زنجان ،حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی خاتمی دیدار نموده و در مورد مسائل و مشکلات مربوط به مدارس علمیه به تبادل نظر پرداختند.
بدرقه عمره گزاران
مراسم بدرقه عمره گزاران سال 1391حوزه های علمیه خواهران استان زنجان ، با حضور طلاب عمره گزار و خانواده های آنها و سایرطلاب و اساتید طی مراسمهای با شکوهی در مدارس علمیه ،برگزار گردید.
در این مراسمها که به همت مرکز تخصصی نور الزهرا(س) و مدرسه علمیه الزهرا(س)زنجان و مدارس علمیه ابهر و هیدج ،تهیه و تدارک دیده شده بود،مدیران مدارس طی برنامه های جداگانه در سخنانی به بیان اهمیت و جایگاه ویژه حج پرداخته و توصیه های لازم را به عمره گزاران در این زمینه نمودند.
در ضمن یادآور می شود ،مرکز تخصصی نورالزهرا(س)با برگزاری کارگاه آموزشی با عنوان “مدینه شناسی “برای طلاب عمره گزار ،آنان را با فضای معنوی و اماکن زیارتی مدینه آشنا نمودند.
حوزه علمیه
اولش که وارد حیاط شدم ، خیلی منو گرفته بود. طلاب رفت و آمد می کردن، خیلیاشون هم دستشون یا کتاب بود یا به یه کتاب زل زده بودند. برای من معلوم نبود که چیکار می کنن. بعدها فهمیدن که داشتن بحث می کردن .
درسته از فضای آموزش اومده بودم و خیلی هم غریبه با درس و امتحان نبودم. نمی دنم باور می کنید یا نه اصلا غیر قابل مقایسه بود. زنگ های تفریح مدرسه را فراموش نکرده بودم ، چه جور از کلاس بیرون میومدیم ، توی حیاط مدرسه فضا چه جوری بود.با ناظم ارتباط مون چه طور بود با معلم چه طور؟
از گوشه حیاط دیدم یک روحانی متین با محاسنی بلند و چهره ای نورانی از کنار طلاب رد می شد .طلاب احترام خاصی برای او قایل بودند. اینو از رفتار هایشون می شد حدس زد. بعضیا هم که یه خورده کج وایستاده بودند وبا دوستانشان صحبت می کردند وقتی این استاد در جلوی آنها قرار گرفت انگار کسی به آنها خبردار نظامی گفته باشه صاف صاف می ایستادند. می شد فضای احترام به استاد روکه ما معلم می گفتیم به چشم دید.
چشمم به وسط حیاط بود. طلبه ای روکه روی سکوی حوض وسط حیاط نشسته بود را می پاییدم و شش دانگ حواسم به اوبود . با انگشتانش آب درون حوض را مواج می کردد. نمی دانستم به چی فکر می کنه؟ اما معلوم بود توی خودش نیست. از حرکت انگشتاش توی آب آیا به اجتهاد، به اون وظیفه سنگین روحانیت فکر می کرد یا نگاه های خاص دیگران را به روحانیت ارزیابی می کرد. شاید هم در یک عالم هپروتی سیر می کرد.
فکر کنم دیگران هم متوجه شده بودند او در جای دیگری سیر می کند. یکی از طلاب که نسبت به دیگران جسارت زیادی داشت، پاورچین پاورچین جلو آمد. آرام آرام قدم بر می داشت. بعدها فهمیدم این نوع قدم برداشتن همون تعریف تقوا هم بود. رسید پست سر اون طلبه یکهو صدای انفجار و قُلپ قُلپ آ ب و صدایی پراز وحشت بلند شد. طلبه وقتی به خود اومد دید وسط حوض با لباس هایی خیس قرار گرفته . نمی دانست چه کند به اون طلبه جسور جواب بده یا به خنده های مکرر طلاب نگاه کنه. هنوز بعد از گذشت سالیان درازاین قضیه از مخیله ام بیرون نرفته و هر دفعه خاطراتم را مرور می کنم می بینم اون لحظات جزء بهترین خاطراتم حساب می شه..