سوسوی چراغ ...
الله نور السماوات والارض مثل نوره کمشکوه فیها مصباح المصباح فی زجاجه الزجاجه کانها کوکب دری یوقدمن شجره مبارکه زیتونه لا شرقیه ولاغربیه یکاد زیتها یضی ء ولو لم تمسسه نار نور علی نور یهدی الله لنوره من یشاء ویضرب الله الامثال للناس والله بکل شی ء علیم.(نور/35)
تاویل امیر مومنان علی (ع) از این آیه:
مراد از مشکوه ، حضرت محمد (ص) است. المصباح من هستم. مقصود از زجاجه ، حسن وحسین (ع) است . کوکب دری ، امام سجاد (ع)، شجره مبارکه ، امام باقر (ع) است . زیتونه ، امام صادق (ع) است . لاشرقیه ، موسی بن جعفر (ع) است. لا غربیه ، علی بن موسی الرضا (ع) است. زیتها یضیء ، امام هادی (ع) است . نور علی نور ، امام عسگر ی(ع) است . یهدی الله لنوره من یشاء ، قائم آل محمد حضرت مهدی ( صلوات الله علیه ) است.( تفسیر برهان /ج3/ح16)
حرف به حرف رنگین را پشت سر می گذارد وآن راه آمده را دوباره برمی گردد. دنیا را با همه زرق وبرقش می گذارد وبرمی گردد ومی شود اول نگین وآخر امین. جلوتر نمی رود ، اگر برود به بی رنگی نگین می رسد. مثل مشکات است ونشانه روشن نور آسمان ها وزمین .
شمع، نه، چراغی است که می سوزد ودفع عذاب می کند ، از مشرقیان ومغربیان.
چراغی که در چراغ دان قلب پیام آوران توحید بدون تماس با شعله ای نور افشانی می کند وگرما وسرما، باد وباران آن را خاموش نمی کند. روغن این چراغ از درخت نبوی است که نه بر تپه ها ونه در چاله ها قامت بسته است . صاحب رحمت، خورشید مغرب ومشرق ، شبانه روز بر آن می تابد. میوه اش نه کال است ونه بی رنگ .رحمت وهدایتی به نام های : علی ، حسن ،حسین، سجاد، باقر العلوم، موسی کاظم ، جعفر صادق، رضا، هادی، جواد، حسن عسگری، وغروب خسته زمان.
طعم شیرینی رسیدن به صاحب رحمت ، ستایش او وآزادی از اسارت در زندان غیر از او ، دل وجان را تازه می کند. کوله بارشان سنگین است وجاده پر فراز ونشیب وچراغی که هنوز سو سو می کند . پایان جاده در مه نیمه پنهان است ولی درخت نبوی هنوز پابرجاست.
ماهنامه امتداد
من وتو ، کجا هستیم ؟
یادمان نرود که مسلمان بودن ، پنج نوبت نماز خواندن در روز نیست.
یادمان باشد که هر کدام مان ، به تنهایی ، فردی هستیم در جامعه اسلامی ومسلمان بودن من ، در میان ما ، وظایفی را به عهده من می گذارد.
باورمان بشود که باید خودمان رابسنجیم وسبک وسنگین کنیم ، قبل از آن که حساب کنند آن چه را در چنته داریم.می دانیم که باید آن چه انجام می دهیم ، با آن چه باید انجام دهیم ، تطابق داشته باشد. ” اسلام ، دین زندگی است ؛دینی که با حلال وحرام خود ، ارزش ها واصول خود ، هر فرد وجامعه ای را در هر زمان ومکانی ، به سامان می آورد.”
آن گاه ما، یعنی من،تو، شما، چه کردیم وچه می کنیم؟
می گویم یک لحظه سکوت ، برای انسانی که نبودیم وبرای دینی که فرصت هایی از آن را از دست دادیم .
دقت کنید؛ ” در میان شما، آن کس مسلمان تر است که اخلاقش بهتر است” . ناسزا گویی وبد زبانی ، از اسلام نیست . از میان مومنان ، کسی مسلمان تر است که مسلمانان ، از دست وزبانش در امان باشند . من وتو ، کجا هستیم؟
به قلم مسلمان
فردا جمعه است...
هر چه فکر می کنیم یادمان نمی آید جایی به خودمان گفته باشیم«آقا از
ما چه انتظاری دارد؟»