سوم خرداد سال روز آزاد سازی خرمشهر گرامی باد...
تقدیم به دریا دلان ، جانبازان ، آزادگان وایثارگران جبهه های عشق .
قهرمان ؛ دوستت دارم…
چشم هایم ندیده دریایی از دل تو بزرگ تر باشد .
این مثنوی را برای تو می نویسم . می توانی آن را بخوانی در زلالی کاشی های سبز و آبی حوض کوچک خانه ، توی شب های غم گرفته ای که ماه در آب ، وضوی یقین می گیرد. می توانی آن را بخوانی ، در پیچ شمعدانی لب ایوان حیاط آن گاه که سر بر آسمان می ساید یا در باغستان سبز باورم آنجا که سیب های قنوتش طعم عشق می دهند. می توانی آن را بخوانی ، وقتی من کنار پنجره تنهایی هایم می آیم وگونه های تب کرده ام را به شیشه می چسبانم، چشمانم را می بندم . چقدر جای تو خالی است! چقدر جای تو پیداست!
بال می گشایم روبه روی برکه تنهایی هایم که روان است به یاد تو وبرای تو!
سال هاست این حیاط کوچک ، طعم کس نبودنت را روی سنگفرش ها مزه مزه می کند. انگار هنوز رد پایت روی تن خشک وتب دار کوچه جاری است.
آخرین نگاه وآخرین وداعت قاب شده توی خاطرم ! من بعد از آن وداع تلخ ، دعا کردم برای همه پرستوها که از کوچ برگردند اما تو نیامدی ! گریستم به وسعت همه جویبار ها ، باز هم نیامدی.همه شب وهمه روز به تو اندیشیدم واین پیچک سبز را برای تمامی دیوارهای خانه نشاندم . باز هم نیامدی. تو نیامدی ومن بی تو ، تمام لحظه های بودن را تجربه کردم.
کودک خیال را هرروز در مهد دل پروراندم تا شاید طلوع چشمان پر فروغت ، غروب نگاه غمبارم را مرهم شود، اما باز هم نیامدی . تو از شهر من رفته بودی ، اما از شهر دلم چه؟ این همان ابدیتی بود که من به انتظارش نشسته بودم وتو خوب می دانستی معنی صبح انتظار را!
مرد اسطوره ای باور من ! حالا برگشته ای با لرزشی که توی پیچ انگشتانت موج می زند، اما من هنوز هم یقین دارم که حجم کوچک قلب من ، برای اوج بودن تو پست وناچیز است…
دوستت دارم قهرمان…
مناظرات امام محمد باقر (ع) با طاووس یمانی
به مناسبت ولادت با سعادت امام باقر(ع)در اول رجب
احتجاج ص 187-ابو بصير گفت حضرت باقر عليه السلام در
مسجد الحرام نشسته بود اطرافش گروهى از ارادتمندان جمع بودند در اين موقع
طاوس يمانى با چند نفر از اطرافيان خود آمد.به امام عرض كرد اجازه مي دهى سؤالى
بكنم؟فرمود :اجازه دارى بپرس.عرض كرد چه وقت يك سوم مردم مردند؟
صفحات: 1· 2
دروازه ضیافت الله
عشق یعنی اشک توبه در قنوت خواندنش با نام غفار الذنوب
عشق یعنی چشمها هم در رکوع شرمگین از نام ستار العیوب
عشق یعنی سر سجود و دل سجود ذکر یارب گفتن از عمق وجود
پیامبر اکرم (ص)می فرماید:"رجب “ریزان"نامیده شده است ،چرا که در این ماه ،رحمت خداوند بر امت من فرو می ریزد.”
آرام آرام به دروازه ی ضیافت الهی می رسیم.ماه رجب را می گویم .ماه بهار عاشقان و دلدادگان ،فصل روییدن جوانه های عشق به معبود،ماه شستشوی جان از زنگار معصیت و آماده شدن برای ورود به [ماه ضیافت الله]رسیده ایم به دامنه کوه عروج و میقات .چه شیرین است لحظه شماری برای پای نهادن در پای کوه و نگریستن به قله تا به اوج برسی .
چه ماه پر برکت و پر فیضی است این ماه،سراسر نور و فضیلت و رحمت و شبهای بی بدیل و پرشور،
شب اول جزء چهار شب برتر سال و میلاد پنجمین اختر آسمان پاک امامت و ولایت ، امام محمد باقر (ع) است که عالم از فیض علم او درخشان شد،چند گام که به جلو برداری،اولین شب جمعه این ماه که لیله الرغائب است،شب توبه و انابه و حاجت طلبیدن از درگاه کبریایی رب…
شب سیزدهم میلاد فخر عالم تشیع ،امیر المومنین علی ابن ابی طالب (ع)،سرآغاز ایام البیض و روزهای خوش فقط با خدا بودن و رستن از بند اغیار و اعتکاف و سلوک و مناجات با رب غفور…
و بیست و هفتم رجب که نهایت ظهور رحمت الهی و بعثت ختم پیامبران حضرت محمد مصطفی(ص) است .
وای !خدای من !شوق حلول این ماه عزیز و گذر از دروازه این شهر پر نعمت ،سراسر وجود را مشعوف می سازد.گویا این ندا از هم اکنون طنین انداز شده است که"این الرجبیون”
عارف عظیم الشان و پیر فرزانه مان ،حضرت امام خمینی (ره)در مورد ماه رجب می فرماید:
(شرافت ماه رجب در زبان ها و در بیان ها و عقلها و فکرها نگنجد.رجب ماه دعا و استغفار است و سفارش زیادی به استغفار در این ماه شده است.”
پس خوشا به حال محترم شمارندگان ماه رجب و خوشا به حال تسبیح کنندگان و خوشا به حال فرمانبرداران و خوشا به حال آنان که خود را در نهر رجب شستشو دهند و با دلی پاک و بی آلایش به ماه شعبان و شهر رمضان وارد شوند.
نوشته:خدیجه حسنلو