عاقبت به خیری...
آیات ذیل بر آینده روشن ونیکو برای تاریخ بشر دلالت دارد.
« وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ » (الانبیاء / 105)؛ و به راستی در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
« إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ یُورِثُهَا مَن یَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ » (اعراف 128/) ؛ که زمین از آن خداست، آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، می دهد و فرجام (نیک ) برای پرهیزکاران است.
« وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ » ؛ و می خواهیم بر کسانی که در زمین، فرودست شدند، منّت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم و ایشان را وارث زمین کنیم.
« وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ …وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ » (سوره نور/ 55) ؛ خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کار های شایسته کرده اند، وعده داده است که حتماً آنان را در زمین، جانشینِ [خود] قرار دهد … و آن دینی را که برای ایشان پسندیده است، به سودشان مستقر کند و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند.
نباید فکر کنیم که این آیات وعده هایی دور و دراز است و سطحی از آن بگذریم و گمان کنیم کو تا زمین به اهل ایمان برسد اگر کسی به وعده های خداوند ایمان داشته باشد و تقوا پیشه کند باید بداند که هم اکنون او هم از مصادیق وارثان زمین است و عاقبت به خیری در انتظار اوست.
آسمان ابری است اما...
کسی بیاید به این مردم بگوید که خدا را در آسمان ، خورشیدی فروزنده است به نام مهدی؛ فقط کافی است بخوانید وبخواهید…
از هلال تا بدر کامل...
آن روز که پادشاه اردن ، مغرضانه خطر گسترش ” هلال شیعی ” را مطرح نمود، گمان نمی کرد که روزی آن هلال ، تبدیل به ماه کاملی گردد که دوستانش _ وشاید خودش _ را یکی پس از دیگری از صفحات تیره تاریخ محو گرداند. تفاوتی نمی کند عنوان این ” ماه ” چه باشد ، مذهب ویا ملیتش نیز همین طور ، مهم این است که نوری بدیع بر انسان های خفته ای تاباند که سالیان سال است سرکوب گشته اند . به لطایف الحیل سعی شد بخواب روند تا همچون مردگان آرام وبی تفاوت باشند وبه آنان قبولانده بودند که حاکم، هرکه باشد ، ولی امرشان است وایشان محکوم به اطاعتند غافل؛ از آن که اول شرط حکومت ، عدالت است وحاکمی که عادل نباشد لیاقت حکومت را ندارد چه رسد به ولایت امر.
قیامی که در کشورهای عربی- اسلامی خاورمیانه ، درحال وقوع است، ایدئولوژی خاصی ندارد، بوی ملی گرایی وناسیونالیسم نمی دهد، حتی کاملا اسلامی ومذهبی هم نیست، اماکاملا آشکاراست که روح حریت وآزادگی دارد. قیامی که در این کشورها درحال رخ دادن است ، گرچه دیر ، اما پس از چهارده قرن ، پیام سردار نهضت عاشورا ، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را شنید که:” ان لم یکن لکم دین وکنتم لا تخافون المعاد فکونو احرارا فی دنیاکم، اگر دین ندارید واز قیلمت نمی ترسید لااقل در دنیای خود آزاد باشید".(بحارالانوار،ج45،ص51)
اکنون ملت های منطقه دریافته اند که فرعونیان ویزیدیان بد سرشت وبدکردار ، نمی توانند والیان امر ایشان باشند فهمیده اند که با وجود طواغیت ،صالحان ، حاکم نخواهند شد ، پس ابتدا باید بساط طاغوت را برچید تا سپس شرایط حکومت حاکم صالح وعادل فراهم گردد.
اکنون ، مرحله اول که همانا مرحله ای “سلبی” است در حال اجراست.مردمان باید به دست خود بت های زمان رابشکنند ، باید جرات “نه” گفتن را بیاموزند؛ باید شهامت خون دادن را پیدا کنند؛ باید با فرهنگ شهادت وشهادت طلبی آشنا گردند. سپس نوبت به مرحله دوم که مرحله ای “ایجابی” است می رسد، پذیرش حاکم عادلی که سزاوار حکومت است وچه کسی سزاوارتر از “او” که ” خلیفه الله ” است و"بقیه الله ” ؛ ” انسان کامل"، است و"قرآن ناطق"؟
به امید آن روز که قلب جهانیان متوجه تنها مصلح جهانی گشته ومقدمات ظهور وحکومت حضرتش فراهم گردد.آمین
دوماهنامه امان شماره 29