تواضع ...
برای انجام امور نظافت در سپاه پاوه، نوبت کاری گذاشته بودیم. روزهای چهارشنبه هر هفته، نوبت احمد آقا بود. با اینکه فرمانده واحد عملیات سپاه به حساب می آمد؛ اما مقیّد بود در هر موقعیتی، وظیفه خود را انجام دهد. سفره می انداخت و آن را جمع می کرد. غذا و چای آماده می کرد و غذا را تقسیم و ظرفها رامی شست. همچنین سرویسهای بهداشتی را به دقت تمیز و آن را ضد عفونی می کرد.
احمد آقا می گفت: «فرمانده، کسی است که در خطّ مقدّم، برادر بزرگ تر باشد ودر سایر مواقع، کم ترین و کوچک ترین برادرِ رزمنده ها.»
مجله مبلغان شماره111
اندوه بی دلیل...
«جابر جُعفی» یکی از یاران باوفای امام باقر(ع) می گوید: «در حضور امام باقر(ع) دلم گرفت. به حضرت عرض کردم: فدایت شوم! گاهی اوقات بدون آنکه مصیبتی یا گرفتاریی به من رسد، اندوهگین می شوم؛ چندان که همسرم و دوستم آن را در چهره ام می خوانند. حضرت فرمود: آری، ای جابر! خدای عز و جل مؤمنان را از طینت بهشتی آفرید و از نسیم روح خویش در آنها جاری ساخت؛ از اینروست که مؤمن برادر تنی و واقعی مؤمن است. پس هرگاه به یکی از آن ارواح در شهری اندوهی رسد آن روح دیگر اندوهگین شود؛ زیرا او نیز از جنس اوست.»
همچنین از امام رضا(ع) سؤال شد: «چرا فردی غمگین می شود، بی آنکه علت اندوه خود را بداند؟
حضرت فرمود: اگر اندوهی به او رسد بداند که برادرش غمی دارد، همچنین است اگر بی دلیل شاد شود.»
اصول کافی جلد 2 صفحه166
کمک گرفتن از ...
عالم ربانی «حاج شیخ حسن حاتمی» نقل می کند: من کتاب ارزشمند قواعد علامه را به امانت از شخصی گرفتم و آن را به «آقا شیخ ابراهیم بروجردی» به امانت دادم تا بعد از سه روز برگرداند. اما او فراموش کرد که از چه کسی امانت گرفته است، من هم فراموش کردم که کتاب را به چه کسی امانت دادم.
مدتها از این جریان گذشت. روزی صاحب کتاب آمد و آن را از من خواست؛ اما من هرچه گشتم، آنرا پیدا نکردم.
بعد از چند روز که از همه جا مأیوس شده بودم، با خودم گفتم تفالی به قرآن می زنم که این کتاب پیدا می شود یا نه؟ هنگامی که قرآن را گشودم، این آیه آمد:
«وإذ یرفع إبراهیم القواعد من البیت…» و نیز به یاد آورید هنگامی را که ابراهیم پایه های خانه ی کعبه را بالا می برد. از اینجا پی بردم که کتاب را شیخ ابراهیم بروجردی امانت داده ام.