تجلّی گاه ...
از مرحوم آیت اللّه العظمی سیدمحمود مرعشی نقل شده است که بسیار علاقمند بودم که به طریقی محل قبر شریف جده ام حضرت زهرا علیهاالسلام را بیابم. برای این مقصود، ختم مجربی انتخاب کرده و چهل شب به آن مداومت کردم، تا شاید با این طریق، از محل مرقد شریف حضرت زهرا علیهاالسلام ، آگاه گردم. شب چهلم بعد از انجام ختم و توسل فراوان به بستر خواب رفتم. در عالم خواب به محضر امام باقر علیه السلام یا امام صادق علیه السلام رسیدم، امام به من فرمود: «عَلَیْکَ بِکَریمَةِ اهلِ البَیْتِ؛ به دامن کریمه اهل بیت علیهاالسلام چنگ بزن.» تصور کردم که منظور امام علیه السلام از این جمله، حضرت زهرا علیهاالسلام است. عرض کردم: آری قربانت گردم، من نیز ختم را برای همین گرفتم که محل شریف قبر حضرت را دقیق تر بدانم و زیارتش کنم. امام علیه السلام فرمود: منظور من، قبر شریف حضرت معصومه علیهاالسلام در قم است. سپس افزود: به خاطر مصالحی، خداوند اراده کرده است که قبر حضرت زهرا علیهاالسلام برای همیشه برای همگان مخفی باشد. از این رو قبر حضرت معصومه علیهاالسلام را تجلیگاه قبر شریف حضرت زهرا علیهاالسلام قرار داده و شکوه و عظمت مرقد حضرت زهرا علیهاالسلام را در قبر حضرت معصومه علیهاالسلام متجلی کرده است.
مرحوم سیدمحمود مرعشی رحمه الله وقتی از خواب برمی خیزد، تصمیم می گیرد که با اعضای خانواده خود عازم قم شود.
کریمه اهل بیت ص 43
خانه آخرت...
علی علیه السلام در بصره برای عیادت یکی از یارانش آمد، چون خانه وسیع او را دید، فرمود:
چنین خانه وسیعی را در دنیا برای چه می خواهی؟ تو در آخرت به خانه وسیع محتاج تری.
آری، اگر به وسیله این خانه وسعت خانه آخرت بخواهی، در آن از مهمان پذیرایی کن و صله رحم بجای آر و حقوق شرعیه را از آن آشکار کن، چون چنین عمل کنی به خانه وسیع آخرت رسیده ای .
عرفان اسلامی /شیخ انصاریان
دود چراغ خورده...
مثل بالا ناظر بر فقها و روحانیون و همچنین علما و دانشمندان معمری است که برای تحصیل علم و کسب کمال شب زنده داریها کرده رنج و تعب فراوان را پذیرا شده اند تا بدین مقام و منزلت عالی و متعالی نایل آمده اند.
در رابطه با این زمره از عالمان رنج دیده و صاحب کمال و معرفت اگر فی المثل بخواهند تعریف و توصیفی کنند اصطلاحاً گفته می شود: فلانی دود چراغ خورده تا به این مقاوم و کمال رسیده است. و بعضاً: دود چراغ خوردۀ سینه به حصیر مالیده هم می گویند.
در این عبارت بحث بر سر دود چراغ است که باید دید در این اصطلاح و عبارت مثلی چه نقشی دارد و ریشۀ تاریخی آن چیست.
به طوری که می دانیم چراغ آلتی است که در عصر و زمان حاضر به وسیله برق روشنی می بخشد و به صور و اشکال مختلف، لوله ای و گلوله ای و مسطح و مقعر و محدب و جز اینها در کوی و برزن و خانه و خیابان و کارخانه و هرگونه تأسیسات و کارگاههای دیگر خودنمایی می کند و با اشاره و اصابت انگشت به کلید برق می توان صدها و هزارها و حتی برق شهر عظیم و کشوری را خاموش یا روشن کرد ولی در قرون قدیمه و قبل از اختراع برق، چراغ در واقع ظرفی بود که درون آن را با چربی و روغن از قبیل پیه، روغن کرچک، روغن بزرک، روغن بیدانجیر که به طور مطلق روغن چراغ می گفته اند و همچنین نفت و امثال آن پر کرده فتیله آلوده را روشن می کردند و به زندگی روشنی می بخشیدند.
اگر به تاریخچه طرز تحصیل علما و دانشمندان در قدیم مراجعه کنیم ملاحظه می شود که: همه در کوره ده خود نه مدرس داشتند و نه محضر و نه کتابخانه مرکزی و نه آرشیو و نه بایگانی و نه میکروفیلم، بلکه بالعکس هیچ چیز که نبود، به جای خود، حتی نان و قوت اولیه هم نبود. مجموع ذخیره آنها لقمه نان بیات و خشکه ای بود که پر شال خود می بستند و به مکتب می رفتند.
طلبه فقیر و بی بضاعت که البته دنیایی استغنا داشت برای آنکه روغن مختصر چراغش در طول شب تمام نشود و چراغ خاموش نگردد فتیله اش را پس از روشن کردن پایین نمی کشید تا حرارت فتیله، روغن یا نفت مخزن را زیاد بالا نکشد و مصرف نکند، بلکه فتیله را در همان بالا و وضع اولیه که اصطلاحاً تاجری می گفته اند نگاه می داشت و با آن نور ضعیف، شب را به صبح می رسانید.
نور تاجری در چراغ اگرچه کم مصرف و متناسب با وضع مالی طلبه بود ولی این عیب بزرگ را داشت که چون روغن یا نفت به قدر کفایت از مخزن به فتیله نمی رسید لذا دود می زد و در و دیوار و سقف و فضای حجره را آلوده می کرد و طلبه بی چیز آن دود چراغ را می خورد و به تحصیل و مطالعه ادامه می داد تا به مقصد کمال رسد و شاهد مقصود را در آغوش گیرد.
دود چراغ خوردن تا قبل از اختراع و نورافشانی برق، در حجرات طلبگی مبتلا به عمومی بود و همه در پرتو نور بی فروغ چراغهای کم سوز و کورسو که دودش تا اعماق سینه و ریتین آنها فرو می رفت به مطالعه می پرداختند تا رفته رفته پلکها سنگین شوند و چشمان دودآلودشان لحظاتی به خواب روند.
کتاب ریشه های تاریخی امثال وحکم