حجر الاسود...
حجرالاسود، همانطور كه از اسم آن پيداست ، سنگ سياهى است كه در ركن شرقى با ارتفاع يك متر و نيم از زمين قرار دارد. اين سنگ به شكل بيضى و در قابى از نقره قرار گرفته است .
* ماهيت حجرالاسود:
حجرالاسود، ياقوت سفيد از ياقوتهاى بهشت بوده است كه خداوند آن را در كوه «ابوقبيس» قرار داد و به حضرت ابراهيم و اسماعيل عليهماالسّلام وحى كرد تا آن را از كوه ابوقبيس ، استخراج نمايند و به همين شكل كه اكنون هست ، در كعبه جاسازى نمايند.
و از حضرت على عليه السّلام نقل گرديده است كه پيش از حضرت ابراهيم و اسماعيل عليهماالسّلام خداوند اين سنگ را از بهشت همراه حضرت آدم عليه السّلام به زمين فرستاد و آن حضرت سنگ را در همين مكان كنونى قرار داد، ولى پس از طوفان نوح عليه السّلام حضرت ابراهيم و اسماعيل عليهماالسّلام از طريق وحى ، آن را از كوه ابوقبيس استخراج نمودند.
*چرا این سنگ سیاه شد
اين سنگ كه ابتدا ياقوت بسيار سفيد و نورانى بود، بر اثر تماس كفّار و مشركين با آن و معصيت گناهكاران ، رنگ آن تغيير پيدا كرد و سياه شد.
پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به عايشه كه در حال طواف بود فرمود: «اگر چنين بود كه خداوند اين سنگ را بر اثر پليدى و نجاسات دوران جاهليت متاثر سازد، اكنون هر دردى با آن شفا پيدا مى كرد و اين سنگ به همان شكلى بود كه در اوّل ، خداوند آن را با آن شكل به زمين فرستاد و خداوند آن را به همان حالت اوّلى كه داشت ، ظاهر مى كرد. اين سنگ ، ابتدا ياقوتى سفيد از ياقوتهاى بهشت بود، ولى خداوند زيبايى آن را بر اثر معصيت گناهكاران ، تغيير داد…».
و در روايت ديگرى از اميرالمؤ منين على عليه السّلام نقل شده است كه آن حضرت فرمود: «حجرالاسود در ابتدا سنگى بود كه سفيدى آن مانند سفيدى مرواريد و درخشش آن مانند ياقوت بود، سپس دستهاى كفّار آن را سياه كرد…».
* استلام حجرالاسود:
((استلام )) يعنى ((دست كشيدن )) استلام حجرالاسود، يكى از اعمال مستحبى است كه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و ائمه اطهارعليهم السّلام انجام دادن آن را بسيار سفارش كرده اند. و در بسيارى از روايات ، استلام حجرالاسود به عنوان سنّت رسول خدا معرفى شده است .
البته در استلام حجرالاسود لازم است رعايت ديگران بشود و چنانچه موجب اذيت و آزار ديگران شود، بهتر است از دور به آن اشاره كنيم .
از امام رضاعليه السّلام پرسيدند: آيا در استلام حجرالاسود، وقتى مردم زياد شدند و ازدحام كردند كسى حق دارد براى استلام آن، به زود متوسل شود؟
آن حضرت فرمود: «در اين صورت (ازدحام مردم) با دست خود به حجرالاسود اشاره كن ».
و در روايت ديگرى نقل شده است كه از امام صادق عليه السّلام پرسيدند: چرا حجرالاسود را استلام نمى كنى ؟
آن حضرت فرمود: «اءكرِهُ اءن اُوذيَ ضعيفاً او اتاءذّي ».
يعنى : «نمى خواهم انسان ضعيفى را اذيت كرده باشم يا خود، اذيت شوم ».
نقل شده است كه در مكّه مردى از كارگزاران بنى اميّه زندگى مى كرد كه به او «ابن ابى عوانه» مى گفتند. اين شخص با اهل بيت پيامبرعليهم السّلام دشمنى داشت و هرگاه امام صادق عليه السّلام یا يكى از بزرگان اهل بيت عليهم السّلام وارد مكه مى شد، آن مرد او را به بازيچه مى گرفت . روزى نزد امام صادق عليه السّلام آمد در حالى كه آن حضرت در طواف بود، به او عرض كرد: نظر شما درباره استلام حجرالاسود چيست ؟
آن حضرت فرمود: «رسول خداصلّى اللّه عليه و آله آن را استلام مى كرد».
او عرض كرد: من نديده ام شما آن را استلام كنى .
آن حضرت فرمود: «نمى خواهم انسان ضعيفى را اذيت كرده يا خود اذيت شوم»
آن مرد به امام صادق عليه السّلام عرض كرد: من گمان مى كردم كه رسول خداصلّى اللّه عليه و آله آن را استلام مى كرد «يعنى به اذيت ديگران يا خودش كارى نداشت»؟
امام صادق عليه السّلام فرمود: آرى ، رسول خداصلّى اللّه عليه و آله آن را استلام مى كرد ولى مردم وقتى پيامبرصلّى اللّه عليه و آله را مى ديدند، حقّش را ادا مى كردند و راه را براى او باز مى نمودند ولكن حقّ مرا را ادا نمى كنند».
پرتوی از اسرار حج
در پناه دعا...
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!
۱- در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» (سوره مباركه آل عمران آیه ۱۷۱) پناه نمی برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جسند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید.
۲- در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین*» (سوره مباركه انبیاء آیه ۸۷) پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می بخشیم.» (سوره انبیاء آیه ۸۸)
۳- در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد» (سوره مباركه غافر آیه ۴۴) … پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه ۴۵)
۴- در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لاحول و لاقوة الا بالله» (سوره مباركه كهف آيه 39) پناه نمی برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»
بحارالانوار، ج 90، 184 - 185
ترس از مرگ؟!
معصومین (ع) در سخنانشان به برخی از موجبات ترس از مرگ اشاره کرده اند که عبارت اند از:
- جهل
از امام جواد(علیه السلام)، سۆال شد چرا مردم مرگ را دوست ندارند؟ حضرت فرمود :زیرا به حقیقت مرگ جاهل اند، اگر بدانند مرگ چیست و از دوستان خدا باشند مرگ را دوست خواهند داشت . سپس حضرت رو به سۆال کننده کرد و فرمود: چرا کودک از خوردن دارو امتناع مى کند با ایـن کـه دارو درد او را کـاهش مى دهد و او را از بیمارى مى رهاند؟ آن شخص جواب داد: زیرا کودک فـایـده خوردن دارو را نمى داند. امام فرمود: به خدا سوگند! مرگ براى کسى که آمادگى دارد از آن داروى شفا دهنده مفیدتر است …
- دلبستگى به دنیا
عـلت دیـگـر تـرس و نـفـرت از مـرگ ، عـلاقـه و دلبـسـتـگـى بـه دنـیـا و مـواهـب آن از مال ،قدرت ، ریاست و… است . مولایمان امیرالمۆمنین على(علیه السلام) مى فرماید: مَنْ کانَتِ الدُّنْیا هِمَّتَهُ اِشْتَدَّ حَسْرَتُهُ عِنْدَ فِراقِها
هر کس دنیا نهایت همتش شود هنگام جدایى از آن سخت حسرت مى خورد.
- اعمال ناشایست
مجرمان همواره نگران مجازات و جریمه هستند؛ به همین جهت گناهکاران نـیز از مرگ مى ترسند ولى مۆمنان محاسبه گر و مراقب، هراسى از مرگ ندارند. قرآن کریم درباره یهودیان دنیادوست مى فرماید: وَ لا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَیْدیهِمْ وَ اللَّهُ عَلیمٌ بِالظَّالِمینَ به خاطر گناهان زیادى که مرتکب شده اند هرگز آرزوى مردن را ندارند.
امیرالمۆمنین على (ع ) مى فرماید:مَنْ کانَتِ الدُّنْیا هِمَّتَهُ اِشْتَدَّ حَسْرَتُهُ عِنْدَ فِراقِها هر کس دنیا نهایت همتش شود هنگام جدایى از آن سخت حسرت مى خورد.
شخصى از امام حسن (علیه السلام)، پرسید چرا از مرگ مى ترسیم ؟ امام (علیه السلام) فرمود: اِنَّکـُمْ اَخـْرَبـْتـُمْ آخـِرَتـَکـُمْ وَ عـَمَّرْتـُمْ دُنـْیـاکـُمْ فـَاَنـْتـُمْ تـَکـْرَهـُونَ النَّقـْلَةَ مـِنَ الْعـُمـْرانِ اِلَى الْخَرابِ
شـمـا آخـرت خـویـش را خـراب و دنـیـایـتـان را آبـاد کـرده ایـد، بـه هـمـیـن دلیل خوش ندارید از جاى آباد به منزل ویران نقل مکان کنید.
بـى ایـمـانـى بـه خـدا و قـیـامـت، مـرگ را بـه مـعـنـاى نـابـودى پـنـداشـتـن، از عـوامـل اسـاسـى تـرس از مـرگ اسـت .
- فراهم نساختن ره توشه آخرت
ایـن هـمـان اسـت که حضرت على (علیه السلام) در یکى از سخنان حکمت آمیزش از آن، آه و ناله سر مى دهد و هشدار داده ، مى فرماید: (آه مِنْ قِلَّةِ الزّادِ وَ طُولِ الطَّریقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظیمِ الْمُورِدِ)
آه از کـمـى تـوشـه [ى راه آخرت ] و طولانى بودن راه و دور بودن سفر و بزرگ بودن مقصد و محلّ ورود.