هرکاری می کنی برای خدا بکن...
اولین روزی که من معمم شدم، 14 یا 15 سال سن داشتم. روز عید غدیر بود و به دست آیت الله برهان، رحمت الله علیه معمم شدم. ایشان خیلی اصرار داشتند که ما در روز غدیر معمم شویم و بنده آن روز لباس نداشتم و ایشان که قدشان چندان بلند نبود، گفتند من لباس خودم را به شما عاریه می دهم- البته نمی بخشم!- یک قبا و عبا به من دادند و گفتند عمامه را برو خودت بخر.
من نزد پدرم رحمت الله علیه رفتم، ایشان معمم نبود ولی به روحانیت علاقه داشت و منزل ما همیشه مرکز تجمع و رفت و آمد علما در کن بود. پدرم، خیلی علاقه داشت که من روحانی شوم و من را به همین منظور به قم برد.
به من گفت حالا که می خواهی معمم شوی، اگر در کوچه و خیابان مردم از تو مسأله بپرسند، سواد نداری که جواب آنها را بدهی. گفتم من نمی دانم، استادم آیت الله برهان گفته اند که من باید معمم شوم. من مرید آیت الله برهان بودم و هر چه ایشان می گفت، عمل می کردم.
آن زمان افراد معمم بسیار کم بودند. شهریور ماه سال 20 بود و مدرسه های علوم دینی تعطیل شده بودند و علما و طلبه کم بودند. در تهران مدرسه مروی دست وزارت فرهنگ وقت بود و دانشگاهیان در آنجا درس می خواندند. مدارس را در اختیار دولت قرار داده و همه موقوفات را گرفته بودند.
پس از معمم شدن، برای سفارش لباس رفتیم سراغ مرحوم استاد شیخ رجبعلی خیاط و اولین لباس من را ایشان دوخت. ایشان به من گفت آقا می خواهی چه کار بشوی؟ گفتم می خواهم طلبه شوم. گفت می خواهی آدم بشوی یا طلبه؟ گفتم من آدم شدن را نمی فهمم یعنی چی؟ می خواهم طلبه شوم. گفت: اگر آدم بشوی بهتر است تا طلبه.
آدم هم می تواند طلبه باشد و هم آدم. گفتم چگونه می شود آدم شد؟ گفت: هر کاری که می کنی برای خدا بکن. اگر چلوکباب هم می خوری برای خداوند بخور.گفتم چلوکباب را که نمی شود برای خدا خورد! گفت: چرا می شود، اگر برای شکم بارگی غذا خوردی، این هوا هوس است اما اگر برای این هدف غذا بخوری که قدرتی بگیری تا خدمت و عبادت کنی، این می شود برای خدا. به من گفت تا آخر عمرت یادت باشد که هر کاری می کنی برای خدا بکن. شاید نفس آن مرد که خیاطی اهل دل بود و برخی از علما به ایشان ارادت داشتند، در دل ما اثر کرده باشد و برخی کارهای ما برای خدا باشد.
به نقل از آیت الله مهدوی کنی
پیام آیت الله صافی گلپایگانی به مناسبت امامت حضرت ولی عصر (عج) :
بسماللهالرحمن الرحیم
قالالله تعالی «و ذکرهم بایامالله»
السلام علی المهدی الذی وعدالله بهالامم
یومالله بزرگ نهم ربیعالمولود، سالروز آغاز ظهور موفور السرو ولایت و امامت حضرت ولیالله الاعظم امام مبین و حصن حصین بقیةالله فی الارضین موعود انبیا مرسلین و مقصود از «فمن یاتیکم بما معین» الامام الثانی عشر الحجةابن الحسن المهدی ارواحالعالمین له الفدا میباشد.
این روز مقدس را به ساحت مبارک آن ولی دوران و به عموم منتظران روزگار رهایی و عصر نجات و خلاص بشر از ظلم و بیعدالتی و استکبار، تبریک و تهنیت عرض میکنم در حقیقت باید گفت از امروز و از درون تاریخ هجری، تاریخ پربرکت و نوین عصر مهدوی آغاز میشود.
ملت شریف ایران و تمام شیعیان جهان افتخار دارند که چنین روز بزرگی را جشن گرفته و آن را عزیز و گرامی دارند.
بزرگترین نعمت الهی در هر عصر و زمان، وجود ذیجود حجةالله است که به تصریح حضرت امیرالمومنین(ع) زمین خالی از وجود او نخواهد بود که یا ظاهر و مشهور و یا غایب مستور است و اوست که آیات و بینات الهی را از زوال و بطلان نگه میدارد.
از وظایف بسیار مهم شیعیان در عصر غیبت، شکر این نعمت بزرگ است که هر چه بیشتر و گستردهتر بروز داشته باشد آثار مفید و برکات آن موجب قرب الهی و نشان از حیات و زنده بودن جامعه مهدوی دارد.
از مظاهر درخشان شکر این نعمت بالخصوص یاد حجت خدا در ایام متبرک و روزها و زمانهای منسوب به آن حضرت و گرامیداشت این روزها و شبها، به دعا و عبادت، اصلاح امور و شئون دینی، احیای امر آن امام عزیز و تجدید عهده و بازگشت به خدا و محاسبه نفس و مخصوصا دعا برای تعجیل فرج و ظهور آن حضرت است که افضل اعمال میباشد.
ما امروز وظیفه داریم که خصوصیات و امتیازات جامعه مهدوی و دولت کریمه الهی را به جهان معرفی نماییم که جهان کشته عدل و مواسات و جهان خسته از ظلم و جنایات و قتل و خونریزی خود را برای روز رهایی و روز زیبای مهربانی آماده کند و امیدوار و منتظر وعده الهی برای برپایی حکومت واحد عدالت باشد که «انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا»
مرز میان عرفان حقیقی وعرفان کاذب ؟
از ملاک های عرفان مثبت و حقیقی (در برابر عرفان منفی و کاذب)، پای بندی به شریعت است، یعنی عارف باید به حلال و حرام و مستحب و مکروه و مباحی که در شریعت، معین شده ملتزم گردد. تقیّد سالک به نماز و روزه، خمس، زکات و جزئی ترین مسائل فقهی دیگر، نشان آن است که وی راه صحیح را از غیر صحیح، بازشناخته است.
با تأملی کوتاه در سیره عملی و علمی پیشوایان دینی خصوصاً پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم و امیر مؤمنان علی علیه السّلام در می یابیم که آن بزرگوار تا آخرین روزهای حیات خویش به آداب و احکام شریعت، پای بند بودند، نماز می خواندند، روزه می گرفتند، احکام قضائی را اجرا می کردند و حلال و حرام خدا را برای مردم بیان می کردند.
کسانی به عنوان مدعیان عرفان بوده و هستند که چندان توجهی به موازین شرعی و دینی نداشته و ندارند و از بیان مکاشفات ضد دین و مخالف قرآن و سنّت، هیچ ابایی ندارند.
حال آن که عرفان حقیقی، نمی تواند از مسیری حاصل شود یا به نتیجه ای برسد که خلاف دین و شریعت باشد. چگونه می توان از وسیله ای که معشوق از آن نفرت دارد، برای رسیدن به او استفاده کرد؟
عرفان و عبادت،ص۴۲.