خواندن اجمالي
فصل تابستان، فرصت بسياري براي شما، به منظور خواندن كتاب هاي مورد علاقه تان مي باشد؛ زيرا شايد در ايام تحصيل، مجال چنداني جهت مطالعه ي كتاب هاي متفرقه و مورد علاقه تان نداشته باشيد؛ اما اكنون كه فرصت مناسب و كافي برايتان پيش آمده، چگونه كتاب مورد نظر خود را براي مطالعه انتخاب ميكنيد؟ آيا هر كتابي كه به دستتان رسيد، بي درنگ از ابتدا تا انتها، آن را ميخوانيد يا اين كه مانند عدهاي از دانشجويان كه براي خود و وقت خود، ارزش قايلند، سعي ميكنيد ، در يك زمان كوتاه، يك آشنايي كلي با مطالب به دست آوريد و آن گاه اگر مايل باشيد، شروع به خواندن كنيد؟ اگر جزء دسته ي اول هستيد و نمي دانيد چگونه مي توان در زماني كوتاه، يك آگاهي كلي از مطالب و سازمان كتاب كسب كرد، روشي را كه تحت عنوان «خواندن اجمالي» در ذيل آمده است ، با دقت بخوانيد:
فوايد خواندن اجمالي
الف) كارآمدي بيشتر، از راه تخمين زدن اهميت مطالب و طرح ريزي يك روش مناسب مطالعه.
ب) بودجه بندي واقعي تر از زمان، از طريق كشف حجم و دشواري مطالب.
ج) افزايش ميزان درك مطلب و نگهداري آنها در حافظه، از راه كسب يك نظر اجمالي از تمام مطالب، پيش از خواندن جزييات.
د) افزايش ميزان دقت و تمركز حواس، از طريق برانگيختن ميزان علاقه.
روش خواندن اجمالي
روش خواندن اجمالي،مبتني بر يك نمونهگيري سريع از نكات اساسي و صرف نظر كردن از جزييات است.در اين روش، در جست و جوي نكات كليدي درباره ي مواد، ساختمان مطالب، نظر و سبك مؤلف باشيد. هم چنين براي افزايش ميزان علاقه ي خود نسبت به مطالب، به طرح سوؤالاتي در مورد مطالب خواندني بپردازيد.
براي خواندن يك كتاب غيرداستاني با روش اجمالي، نمونهگيريهاي زير را انجام دهيد :
عنوان؛ عنوان كتاب با عنوان كتاب هاي ديگر در اين زمينه و با عنوان ساير كتاب هاي همين مؤلف، چه فرقي دارد؟
مؤلف؛مؤلف كيست؟ تجربيات و سابقه ي كار او چيست؟ آيا وي صلاحيت دارد تا درباره ي عنواني كه انتخاب كرده است، قلم بزند؟
تاريخ انتشار؛كتاب در چه تاريخي منتشر شده است؟ كهنه است يا تازه؟
مقدمه، پيش گفتار و معرفي؛ چرا مؤلف اين كتاب را نوشته است؟ كتاب را براي چه كساني نوشته است؟ آيا او در نوشتن كتاب، تعصب خاصي را دنبال كرده است؟
فهرست مطالب؛ سازمان مطالب كتاب چگونه است؟ آيا بعضي فصلهاي كتاب، از فصل هاي ديگر ، مهمتر است؟ آيا مطالب و فصلهاي كتاب، به دو سه بخش مهم تر، تقسيمبندي شده اند؟ اگر نه، آيا شما ميتوانيد اين مطالب را به دو سه بخش عمده تقسيم كنيد؟
ساختمان فصل ها؛آيا در داخل هر فصل، عنوانهاي جداگانهاي وجود دارند؟ در پايان هر فصل، خلاصه ي فصل و يا سوؤالات مربوط به فصل، يافت ميشوند؟
صفحات وتصاويرانتخابي؛مؤلف چه سبكي را در كلمه به كار برده است؟ براي اين منظور، از هر پنجاه تا صد صفحه ، يك يا دو صفحه را به طور تصادفي انتخاب كنيد و آنها را از نظر بگذرانيد. جمله ي اول چند پاراگراف را بخوانيد و به تصاوير، نظري بيندازيد.
خلاصهها و نتيجهگيريها؛ آيا كتاب، يك فصل نتيجه گيري دارد؟ آيا فصل ها، داراي خلاصه يا نتيجهگيري هستند؟ اگر كتاب يك فصل نتيجه گيري دارد، ابتدا آن را بخوانيد به احتمال زياد، اين فصل، محتواي كتاب را با دقت بيشتري معرفي ميكند.
پيوستها، فهرست اصطلاحات، مأخذ و مراجع؛ كتاب، شامل كدام يك از اينهاست؟ كدام يك از اينها، به آشنايي بيشتر شما نسبت به كتاب كمك مي كند؟
براي خواندن يك فصل با روش اجمالي، نمونهگيريهاي زير را انجام دهيد :
عنوان؛عنوان فصل، چه رابطهاي با فصل هاي قبلي و بعدي دارد؟
خلاصه ي فصل و پاراگرافهاي مقدمه؛آيا اينها، مفاهيم اساسي را دربر ميگيرند؟
خلاصه فصل؛معمولاً محتواي فصل را با دقت بيشتري معرفي ميكند؛ ابتدا آن را بخوانيد.
عنوانهاي كوچك، جملات موضوعي ، حروف كج و حروف زشت؛ميتوان از اينها، مطالب كلي و اساسي فصل را بيرون كشيد.
شكلها، نقشه ها، جدول ها ؛آيا اينها، به روشن ساختن مطالب اصلي، نكات مهم و جزييات، كمك ميكنند؟
1. در خواندن يك نوشته ي ادبي يا يك اثر هنري به طور اجمالي، دو محدوديت زير وجود دارد.
الف) چون خواندن پايان نوشتههاي ادبي و آثار هنري، اغلب درك خواننده را از مطالب كم و كند و لطف آن را از بين مي برد، لازم است در اين گونه آثار، تنها به نمونهگيري از قسمت هاي اول اثر بپردازيد .
ب) با خواندن اجمالي يك اثر هنري يايك نوشته ي ادبي، نمي توان به مفهوم اصلي آن دست يافت.
2. براي كسب اطلاع در مورد اثر، در صورت موجود بودن، اطلاعات پشت جلد كتاب را بخوانيد.
3. مي توانيد با بررسي سريع چند صفحه يا چند فصل اول كتاب، خود را با مطالب كتاب آشنا سازيد و نسبت به آن، بيشتر علاقهمند شويد. هم چنين سعي كنيد تا نويسنده ي كتاب را بيشتر بشناسيد و درباره ي عصري كه نويسنده اين اثر را نوشته، اطلاعاتي به دست آوريد.
4. پس از مطالعه ي فصل اول، صفحه ي اول را دوباره بخوانيد. جملات و پاراگرافهاي نخستين، درباره ي جهت گيري، منظور و مفهوم نويسنده، چه اطلاعاتي به دست ميدهند؟ فصل اول كتاب، معمولاً در برگيرنده ي مضمونهاي اصلي كتاب است.
5. بعد از اين كه از خواندن اثر فارغ شديد، ميتوانيد فصل نخست را بار ديگر بخوانيد تا يك نظر در مورد اثر كسب كنيد. به اين كار، بررسي مجدد مي گويند.
فنون تشكيل دهنده ي روش خواندن اجمالي
1. سازمان بندي ابتدايي
پيش از مطالعه ي كتاب به طور كامل، به كشف قسمت هاي اصلي كتاب كه بر اساس آن، مطالب كتاب سازمان يافتهاند و هم چنين به كشف انديشههاي مهم كتاب بپردازيد. اين كار، مستلزم انديشيدن يا بر روي كاغذ آوردن يك جمله ي كامل درباره ي عنوان و مقدمه و خلاصه ي هر فصل كتاب است؛ به صورتي كه اين جمله، مبيّن مغهوم اصلي آن فصل باشد.
2. تعيين هدف مطالعه
معين كنيد كه هدف شما از مطالعه ي كتاب چيست و با چه دقتي ميخواهيد آن را بخوانيد. آيا براي كسب يك برداشت كلي، كتاب را ميخوانيد يا به دنبال جزييات هم هستيد؟ براي امتحان مطالعه ميكنيد يا براي رفع نيازهاي شغلي يا براي سرگرمي؟
با مشخص كردن هدف مطالعه ي خود، بهتر مي توانيد روش مناسب مطالعه را براي رسيدن به آن هدف انتخاب كنيد. اگر براي كسب اطلاعات كامل و جامع، كتاب را ميخوانيد، سرعت شما بايد كمتر از موقعي باشد كه به دنبال كسب يك ديد كلي از كتاب هستيد يابراي سرگرمي آن را مطالعه مي كنيد. اگر منظورتان يك آشنايي سطحي با كتاب است، استفاده از روش خواندن اجمالي، مناسبترين روش ست.
3. برآورد دشواري مطلب و زمان مطالعه
مقدار زماني را كه براي مطالعه ي كتاب در اختيار داريد و ميزان دشواري كتاب را تخمين بزنيد. اگر در نظر داريد كه از خواندن اجمالي پا فراتر نهيد،در بودجه بندي زمان خود دقت كنيد. يك تخمين واقع بينانه از زماني كه در اختيار داريد. با توجه به هدف شما از مطالعه ي كتاب و ميزان دشواري مطالب، شما را در طرح يك برنامه ي مناسب و كنترل صحيح روش مطالعه، كمك ميكند.
4. طرح سوؤال
حال كه درباره ي كتاب يا يك فصل، اطلاعاتي به دست آورديد، معين كنيد كه چه اطلاعاتي كم داريد. آيا بايد به مطالعه ادامه دهيد؟ اگر جواب اين سوؤال مثبت است، انتظار داريد از يك خواندن عميق، چه چيزي عايدتان شود؟ چگونه مؤلف از مقدمه، به نتيجه رسيده است؟ مراحل اساسي كتاب، چه هستند؟ آيا اين مراحل، به طور منطقي به هم مربوط ميباشند و هدف مؤلف چيست؟ آيا مطالب كتاب، با آن چه كه شما قبلاً درباره ي موضوع ميدانستيد، موافقت يا مغايرت دارد؟
سوؤالات شما درباره ي كتاب، منيتوانند كلي يا كاملاً مشخص باشند. طرح اين گونه سوؤالات، از طريق ايجاد كنجكاوي، تمركز حواس و دقت شما را افزايش ميدهد. رضايت حاصل از پاسخ گويي به سوؤالات، مدت نگه داري مطالب را در حافظه، طولاني مي كند. طرح سوؤال، به هنگام مطالعه ي يك كتاب، خواننده ي منفعل را به يك خواننده فعال مبدل مي سازد. از طريق طرح سوؤالات، يك گفت و شنود بين شما و مؤلف كتاب، برقرار مي شود كه كسب لذت شما را از مطالعه ي كتاب افزايش مي دهد. سوؤالات ، اغلب به هنگام مطالعه يا پس از پايان مطالعه، به ذهن ميرسند؛ ولي شما سعي كنيد سوؤالات خود را پيش از مطالعه و به هنگام خواندن اجمالي كتاب ، شروع كنيد.
منبع:
1. دكتر علي اكبر سيف، روش هاي يادگيري و مطالعه. نشر دوران.
2. ماهانامه ي فرهنگي اجتماعي دانشجويي پُرسمان،تيرماه 1385،شماره ي 46،صص 28 و 27.
10 عادت خوب درسي دانش آموزان موفق
دانش آموزان موفق عادات مطالعه اي خوبي دارند. آنها اين عادات را براي تمام کلاس هايشان به کار مي برند. تلاش کنيد هر کدام از اين عادات را که نداريد ، در خودتان ايجاد کنيد ،
دانش آموزان موفق:
1- سعي مي کنند که در هر مرتبه بيش از حد مطالعه نکنند.
اگر تلاش مي کنيد در هر مرتبه از مطالعه، مقدار خيلي زيادي درس بخوانيد ، خسته خواهيد شد و مطالعه تان خيلي مؤثر نخواهد بود.
کاري را که قرار است انجام دهيد، به دوره هاي زماني کوتاهتر پخش کنيد. استفاده از استراحت هاي کوتاه در بين مطالعه انرژي ذهني شما را برمي گرداند.
2- زمان هاي ويژه اي را براي مطالعه برنامه ريزي کنيد.
زمان مطالعه، زمان هايي است که شما کارهاي مربوط به درس تان را در آن زمان انجام مي دهيد. اين کار مي تواند کار بر روي يک مقاله يا پروژه و يا مطالعه براي يک امتحان باشد. زمان هاي خاصي در طول يک هفته را براي زمان مطالعه تان در نظر بگيريد.
3- سعي کنيد در هر روز در يک زمان يکسان مطالعه کنيد.
مطالعه کردن در زمان هاي يکسان در هر روز موجب مي شود که عادتي براي شما ايجاد گردد که به امري عادي در زندگي شما تبديل مي شود. درست مثل خوردن و خوابيدن. وقتي که يک زمان مطالعه برنامه ريزي شده در روز فرا مي رسد، شما از نظر ذهني براي مطالعه آماده مي شويد.
4- اهداف خاصي را براي زمان هاي مطالعه شان تنظيم مي کنند.
اهداف به شما کمک مي کنند که متمرکز باقي بمانيد و پيشرفت تان را زير نظر داشته باشيد. به طور ساده تر بگوييم، نشستن براي مطالعه به خودي خود کم ارزش است. شما حتماً بايد بدانيد که در زمان مطالعه تان مي خواهيد چه کاري را تمام کنيد.
5- وقتي که برنامه مي ريزند، مطالعه شان را شروع مي کنند:
شايد شما آغاز مطالعه را به خاطر اين که تکليف محوله را دوست نداريد يا فکر مي کنيد خيلي سخت است، به تعويق مي اندازيد. تأخير در مطالعه طفره روي و تنبلي نام دارد. اگر شما به هر دليلي از انجام مطالعه طفره مي رويد، هر وقت که لازم باشد کاري را بکنيد، برايتان سخت مي شود.
احتمال دارد وقتي عجله مي کنيد تا زماني را که به خاطر عدم شروع يک کار تلف کرده ايد، جبران کنيد، در انجام کارتان دچار خطا و بي احتياطي مي شويد.
6- وقتي که مي ببينند يک کار سخت است، آن را اول انجام مي دهند:
سخت ترين کار شما، بيشترين تلاش را نياز دارد. کارتان را با سخت ترين تکليف شروع کنيد چرا که اين زمان است که شما بيشترين انرژي ذهني را داريد.
7- قبل از آغاز يک تکليف محوله، جزوه هايشان را مرور مي کنند:
مرور جزوه هايتان مي تواند به شما کمک کند که تکليفي را به صورت صحيح داريد انجام مي دهيد. همچنين ممکن است جزوه هايتان شامل مطالبي باشد که به شما در تکميل تکاليفتان کمک خواهند کرد.
8- به دوستانشان مي گويند که در حين زمان مطالعه شان با آنها تماس نگيرند:
اگر در حين زمان مطالعه تان، دوستانتان با شما تماس بگيرند، 2 مشکل مطالعه اي براي شما پيش خواهد آمد. اول اين که کارتان مقطوع (فاصله دار) مي شود. برگشتن به کاري که داشته ايد انجام مي داديد، آسان نيست. دوم اين که دوستانتان در مورد چيزي احتمالاً صحبت مي کنند، که حواس شما را از آنچه که لازم است انجام دهيد، پرت مي کند. در اين جا يک راه ساده وجود دارد. در زمان هاي مطالعه تان، موبايل تان را خاموش کنيد.
9- وقتي که مي بينيد با يک تکليف دچار مشکل شده اند، با دانش آموز ديگري در اين مورد صحبت مي کنند:
اين همان جايي است که مي گويند : « دوتا کله ، بهتر از يکي کار مي کنه »
10- در آخر هفته کارهاي مدرسه شان را مرور مي کنند.
اين 10 عادت مطالعه اي به شما در طول تحصيل تان مي تواند کمک کند . مطمئن شويد که اين ها ، عادات مطالعه اي شما شوند .
منبع : راسخون
تحلیل محتوا (1)
چکیده
تحلیل محتوا یکی از مباحث مهم و کاربردی است که پژوهشگران با استفاده از این روش به وارسی داده های خود می پردازند. روش تحلیل محتوا کمّی است و در مباحث علوم اجتماعی کاربرد زیادی دارد. از این طریق می توان به تحلیل گفتمان نوشتار، از قبیل مقالات، کتاب ها، سخنرانی ها، فیلم ها، تصاویر، حرکات، نحو، ادای کلمات، تکرار کلمات پنهان و زیرین و پدیده های مرتبط با موضوع پژوهش را بدست آورده به اهدافی که پژوهش در راستای آن انجام می گیرد، نزدیک شود. این مقاله با رویکرد تحلیلی و اسنادی به بررسی کم و کیف تحلیل محتوا می پردازد.
کلید واژه ها: تحلیل، محتوا، متن و پیام.
مقدمه
تحلیل محتوا روشی است که می توان آن را درباره انواع گوناگون پیام های مندرج در آثار ادبی، مقاله ها، اسناد رسمی، خطابه ها، اعلامیه های سیاسی، گزارش های اجتماعات، برنامه های شنیداری و دیداری و گزارش مصاحبه های نیمه رهنمودی به کار بست. واژه هایی که نویسنده سخنران یا پاسخگو به کار می برد، بسامد آنها، وجه آرایش آنها در جمله، ساختمان خطابه و چگونگی بسط آن، منابع اطلاعاتی هستند که بر مبنای آنها محقق می کوشد به شناختی دست یابد. این شناخت ممکن است درباره خود گوینده باشد. مثلاً ایدئولوژی یک روزنامه، تصورات یک شخص یا منطق یک سازمان یا یک گروه، از راه مطالعه اسناد داخلی، یا درباره وضعیت های اجتماعی که خطابه در آن تولید شده است. مثلاً، شیوه جامعه پذیری در خطبه های نماز جمعه، کتاب درسی، و یا درباره تجربه ای تعارض آمیز همچون، تبلیغات زمان جنگ.
روش های تحلیل محتوا ایجاب می کند که از فنون نسبتاً دقیقی استفاده شود. مثل محاسبه بسامدهای نسبی یا همبستگی هایی که میان واژه ها به کار رفته، تنها به کمک روش های ساخته شده و با ثبات است که محقق می تواند تفسیری عینی و خارج از مدار ارزش ها و تصورات شخصی خود ارائه دهد.
برخلاف زبان شناسی، هدف تحلیل محتوا در علوم اجتماعی فهم کارکرد زبان به عنوان زبان نیست. همچنین منظور از مطالعه دقیق و موشکافانه جنبه های صوری خطابه این نیست که ازآنها معلوماتی درباره موضوعی خارج از خودشان کسب کنیم. از این رو، جنبه های صوری ارتباط کلامی به عنوان شاخص های فعالیت معرفتی گوینده، معانی اجتماعی یا سیاسی گفتار وی یا مصرف اجتماعی، که از ارتباط کلامی به دست می آورد، ملاحظه می شوند.
تحلیل محتوا در تحقیق اجتماعی روز به روز اهمیت بیشتری پیدا می کند. دلیل آن، امکانی است که برای تحلیل منظم اطلاعات و اظهار نظرهای عمیق تر و پیچیده تر مثل گزارش مصاحبه های نیمه رهنمودی عرضه می کند. روش تحلیل محتوا، یا دست کم برخی گونه های آن، وقتی که موضوع کار آن از موارد ارزشمند تهیه شده باشد. بهتر از هر روش تحقیق دیگری اجازه می دهد تا دقت عمل روش شناختی و ژرفا نگری را، که معمولاً به آسانی بدست نمی آید، به شیوه هماهنگی برآورده سازد.
تحلیل محتوای کمی، زمانی که با یک فرضیه یا سوال روشن روبرو باشد. دارای کارایی بیشتری نسبت به زمانی خواهد بود که محقق بدون فرضیه و سوال به جمع آوری داده ها بپردازد. داشتن فرضیه وسوال به این معناست که طرح تحقیق می تواند فقط روی داده های مربوط متمرکز شود. از آن مهم تر اینکه محقق با یک فرضیه یا سوال روشن می تواند نوع تحلیلی راکه به فرضیه یا سوال می پردازد، در ذهن خودمجسم سازد.
تاریخچه تحلیل محتوا
استفاده از مباحث تحلیل محتوا در متن، به دوران بسی دور بر می گردد. آن گونه که از تاریخ بر می آید، در عصر طلایی تمدن یونان باستان مباحث تحلیل محتوا مورد بهره وری قرار می گرفته است. (1) به نظر می رسد، استفاده تاریخی تحلیل محتوا در بعد علمی آن را می توان به بهره گیری از تحلیل محتوا در شناخت کلمات، لغات و اصطلاحات کتاب های مقدس مثل تورات، انجیل، قرآن نسبت داد. با توجه به عمق معانی در کتاب های مقدس، مفسران به تحلیل محتوای لغات و مفاهیم آن می پرداختند. از سوی دیگر، برای تفکیک عبارتی که به متون مقدس نسبت داده شده بود، به واسطه تحلیل محتوا مورد شناسایی قرار می گرفت. (2) گویا اولین مورد مستند تحلیل کمی متون به قرن هجدهم بر می گردد. فردی سوئدی به نام دورینگ (1955- 1954) ماجرایی را در مورد 90 سرود مذهبی شرح می دهد که بحث درباره خطرناک بودن مضمون این اشعار می باشد و برای رهایی از این ماجرا، به کمک از تحلیل محتوا، مقایسه ای میان متون انجام میگیرد. در آلمان، لویل (1903) طرح طبقه بندی گسترده را برای ساختار درونی محتوا با توجه به کارکرد روزنامه ها انتشار می دهد. (3) باید توجه داشت که در متون ادبی تحلیل محتوا برای شناخت سبک کلمات و مضامینی که به مولف نسبت داده می شده و شناخت دوره ای که نویسنده به آن تعلق داشته، با در نظر گفتن شرایطی که بر جامعه آن روز حاکم بوده انجام می گرفته است. برای مثال، می توان از سبک ملک الشعرای بهار یاد نمود که برای شناخت ورود لغات عربی در کتاب های فارسی در طی قرن چهارم و پنجم از تحلیل محتوا استفاده می کرده است. (4)
تعریف تحلیل محتوا
تحلیل محتوا روش تحقیقی است برای گرفتن نتایج معتبر و قابل تکرار از داده های استخراج شده از متن. (5) تحلیل محتوا «هر فنی است که به کمک آن، ویژگی های خاص
پیام ها را به طور نظام یافته و عینی مورد شناسایی قرار می دهند» (6) ولیزر و وینر تحلیل محتوا را هر رویه نظام مندی که به منظور بررسی محتوای اطلاعات ضبط شده باشد تعریف می کند. کریپندورف آن را به عنوان یک فن پژوهشی برای ربط دادن داده ها به مضمون آن به گونه ای معتبر و تکرار پذیر تعریف می کند. (7) بنابراین، تحلیل محتوا عبارت است از: فنی که به وسیله آن مشخصات خاص پیام به طور روشمند و دقیق جهت استنباط علمی شناسایی می شوند. دقت و عینیت امر متضمن آن است که تحلیل مبتنی بر قواعد مشخصی باشد تا به دانش پژوهان امکان دهد از پژوهش های مختلف به نتایج یکسان مورد نظر دست یابند. (8) کرلنگر بر این باور است که تحلیل محتوا دارای ویژگی های زیرمی باشد:
الف) تحلیل محتوا روشی نظام مند است؛ به این معنا محتوایی که قرار است مورد ارزیابی قرار گیرد، باید براساس قواعد روشن و ثابتی برگزیده شود.
ب) تحلیل محتوا روشی عینی است. بنابراین، ساخته های ذهنی پژوهشگر نباید در آن دخالت داشته باشد.
ج) از آنجایی که تحلیل محتوا کمی است، هدف اصلی تحلیل محتوا بازنمایی دقیق مجموعه ای از پیام می باشد. (9)
مراحل تحلیل محتوا
تحلیل محتوا نوعی بررسی اسناد و مدارک می باشد که ممکن است شخص پژوهشگر یا افراد دیگر به جمع آوری آن پرداخته باشند. ولی تحلیل و وارسی آن توسط شخص محقق انجام می گیرد که کلمات، عبارات، اسامی، بندها، تصاویر، موضوع ها یا هر جلوه ویژه ای که مورد نظر پژوهشگر است در برگه ثبت می گردد. با وجود تنوع اسناد و مدارک، از روش علمی برای تحلیل آن استفاده می شود. فرایند کلی عملیات تحلیل محتوا عبارت است از:
1- موضوع مورد مطالعه از قبل تعیین می گردد که می تواند لغات، جملات، عناوین اصلی مقالات و موارد مشابه آن باشد. به عنوان نمونه، پژوهش برای بدست آوردن بار ارزشی به کار رفته در یک مقاله انجام می گیرد.
2- بیان یک چارچوب که تئوری تحقیق بر آن مبتنی است. با توجه به تئوری موجود، فرضیه ها و متغیرهای مرتبط با مفاهیم مشخص می گردد و با استفاده از روش
مناسب برای متغیرهای مورد نظر و یا اهدافی که بر آن مرتب می باشد، به تحلیل داده ها پرداخته می شود.
3- در نظر گرفتن وسیله ای برای اندازه گیری متغیرها. به عنوان مثال، تهیه فهرستی ازواژگان کلیدی به قصد شمارش آن و بدست آوردن معانی که در آن واژگان قصد گردیده است.
4- تهیه و تنظیم ابزار جمع آوری اطلاعات با توجه به موضوعی که قرار است پژوهش در آن انجام گیرد.
5- جمع آوری اطلاعات مربوط به طرح تحقیق، با در نظر گرفتن زمان مشخص و مکانی که قرار است عملیات در آن انجام گیرد. در ضمن لازم است به جمع آوری متن ها یا واژه هایی پرداخته شود که به طور عموم در مسئله مورد پژوهش کاربرد داشته باشد. پس از انجام مراحل فوق، داده های جمع آوری شده به دسته های مختلف طبقه بندی می گردد.
6- پژوهشگر پس از جمع آوری اطلاعات، به تجزیه و تحلیل آن دسته از داده هایی می پردازد که با فرضیه تحقیق مرتبط می باشد تا بتواند نتایج مورد نظر را بدست آورد. (10)
محورهای مناسب برای تحلیل محتوا
از جمله محورهای مناسب برای تحلیل محتوا عبارتند از: گزارش های بایگانی شده، اسناد و مدارک، نامه ها، خاطرات، مقالات، روزنامه ها، یادداشت های جلسات زنده، فیلم ها، برنامه های همایش رادیو و تلویزیون (11). به عنوان مثال، می توان از طریق تحلیل محتوا، به مقایسه میان قرآن و نهج البلاغه در مورد تعداد کلماتی که لفظ «الله» به کار رفته پرداخت. با تهیه یک جدول با جمع آوری کلمات بکار رفته با لفظ جلاله «الله» در این دو کتاب در دو ستون جداگانه مبادرت ورزید. آنگاه با روش تحلیل محتوا، در عین توجه به تأکیدات به کار رفته با لحن های خاص، همراه کلمه «الله» دراین دو کتاب، به ویژه در کتاب نهج البلاغه می توان به شرایط حاکم بر جامعه ای که حضرت علی (علیه السلام) در آن می زیسته دست یافت؛ زیرا از نقل قول های تاریخ این گونه بر می آید که گروه کثیری از مردم به دلیل کرامتی که از حضرت علی (علیه السلام) مشاهده می نمودند، نسبت به حضرت غلو می نمودند. از این رو، حضرت در سخنان خود واژه «الله» را همراه با تأکید خاص بسیار به کار می گرفت تا جاهلان را از ضلالت و گمراهی نجات بخشد.
پی نوشت ها :
*دانشجوی دکترای جامعه شناسی دانشگاه تهران. دریافت: 89/5/3 پذیرش: 89/8/13 rlorezvani @ yahoo.com
1- فرامرز رفیع پور، تکنیک های خاص تحقیق در علوم اجتماعی، ص 110.
2- باقرساروخانی، روش های تحقیق در علوم اجتماعی، ج2، ص 300.
3- کریپندورف باقر، تحلیل محتوا، مبانی روش شناسی، ترجمه هوشنگ نایبی، ص 13-14.
4- باقرساروخانی، روش های تحقیق در علوم اجتماعی، ص 301.
5- رایف دانیل، لیسی استفن، جی. فیکو فریدریک، تحلیل پیام های رسانه ای (کاربرد تحلیل محتوای کمی در تحقیق)، ترجمه مهدخت بروجردی علوی، ص 23.
6- چاوا فرانکفورد، دیوید نچمیاس، روش های پژوهش های در علوم اجتماعی، ترجمه فاضل لارجانی و رضا فاضلی، ص 469.
7- راجردی، ویمر و جوزف آر. دومینیک، تحقیق در رسانه های جمعی، ترجمه دکتر کاووس سید امامی، ص 217.
8- محمود طالقانی، روش تحقیق نظری، ص 95-96.
9- راجردی. ویمر و جوزف آر. دومینک، تحقیق در رسانه های جمعی، ص217- 218.
10- محمود طالقانی، روش تحقیق نظری، ص96، رفیع پور فرامرز، تکنیک های خاص تحقیق در علوم اجتماعی، ص 119-120. جمع نویسندگان، کتاب آگاه، ج1، ص 217- 218.
11- چاوا فرانکفورد، دیوید نچمیاس، روش های پژوهش در علوم اجتماعی، ص 496، ارل ببی، روش تحقیق در علوم اجتماعی، ترجمه رضا فاضل، ج2، ص 644.
منبع: نشریه پژوهش، شماره 3.