نمود افکار در نمادها!!!
برای همة ما نشان های صلیب سرخ، داس و چکش، صلیب شکسته، ستارة داوود و امثال اینها مفاهیمی را متذکّر می شوند و ما را از جملات و عبارات، بی نیاز می سازند.
در عالم نشانه ها و آرم ها، خطوط، رنگ ها، حرکات اندام، حیوانات، گیاهان و حتّی اعداد و حروف از جایگاه و حیثیت اوّلیه و اصلی خود فاصله می گیرند و در هیئت یک نشانه، معانی دوم و دیگری را به نمایش می گذارند. معانی و مفاهیمی که در بسیاری اوقات از دیدها و نظرها پنهان می مانند تا تنها جماعتی خاص امکان و محرمیّت لازم برای دریافت پیام را داشته باشند.
در جهانی که جماعتی خلاف آنچه می نمایند در سر سودایی دیگر می پرورند، نمادها و نشانه ها راهی برای پرده برداری از اهداف و مقاصد پنهان نگاه داشته شده، می گشایند.
در جهانی که جماعتی در تلاشند تا از تیررس سؤال و نگاه دور بمانند، نمادها و آرم ها، نقش مهمّی در کشف گرایش ها و افشای وابستگی ها و تعلّقات خاطر ایفا می کنند.
در جهانی آکنده از سمبل ها و نشانه ها، نمی توان با سطحی نگری از کنار همه چیز و همه کس گذشت و با سادگی یک روستایی دل صاف با خود نجوا کرد که: إن شاء الله بز است !
آنها می خواهند که ما از کنار همه چیز بگذریم، قسم ها را باور بیاوریم و دُم خروس را ندیده بگیریم. ما را عادت می دهند که در گیرودار ظواهر و شلوغی از سؤال دربارة آنچه که می رود، خودداری کنیم تا بتوانند بی سؤال و پرسش، همه چیز را اتّفاقی و بی برنامه ریزی قبلی جلوه دهند و به حیات مزوّرانة خود ادامه دهند. در پایان، جان و روح و معانی نهفته در پشت ظاهر را در کالبد حیات مادّی و فرهنگی ما بدمند و صورت و سیرت مادی و فرهنگی ما را در تصرف و تملک تامّ خود وارد آورند. درست به همان صورتی که کودکان ما، بی پرسش و تردید به تماشای کارتون های موش و گربه(تام و جری)، فرار جوجه ای و امثال اینها می نشینند و از نمادها، نشانه ها و مفاهیم القاء شدة برنامه سازان و عروسک گردانان پشت صحنه، بی خبرند.
تفسیرپذیری نمادها این امکان را ایجاد می کند تا هماره جماعتی مجال ماندن و در امان ماندن بیابند.
آن زمان که معماران اروپایی، در پناه آل سعود، بهسازی و بازسازی مساجد مقدّس مسلمانان را عهده دار شدند، به خوبی می دانستند که چگونه می توان همة نشانه های فرهنگ ولایی و دینی مسلمانان گذشته را که در لابه لای همة ستون ها، دیوارها و پنجره ها نشسته بود و در پیوند با سنّت ها و باورها هماهنگی ای دلپذیر، ماورایی و نورانی میان آسمان و زمین سبب شده بود، از بین برد و به جای آن صورتی از ابنیه و نمادهای وابسته به باور معماران فراماسونر را در لابه لای نرده ها، چراغ دان ها و راه پله ها کاشت و از سؤال و پرسش در امان ماند.
ماکت ابلیسک میدان آرژانتین، مشرف بر مصلای تهران
نشانه های نشسته بر آثار و محصول دستان تربیت یافتگان مکاتب معماری اروپایی با زبان بی زبانی اعلام می دارند: «ما هستیم» حتّی اگر رخصت ورود به بلد امن و حرم خدا و مسجد پیامبر(ص) را به ما ندهید.
در جهان آرم ها و نشانه ها؛ خوراک ، پوشاک، نوشابه، تنها خوراکی و نوشیدنی نیستند. آنگاه که بازار کشوری را تسخیر می کنند، پیش از آنکه مردم آن دیار، نوشابه ای بر صحن سفره بگذارند یا کفشی را پای کنند و شادمانه با اتومبیلی به تفریح و سیر و سفر مشغول شوند، سایة صاحبان پنهان کمپانی ها را با خطّ مشی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ویژه به صحن خانه و شهر و دیار خود برده اند، چنان که دیگر، کوکا کولا یک نوشابة معمولی نیست.
ابلیسک های سه گانه مدخل کنونی شیراز (شمال دروازه قرآن)
حضور گستردة هر آرم، اعلام حضور جریانی خاص بر پهنة حیات مادی و فرهنگی یک ملّت است. مثل ستارة شش گوش منقوش بر دلارهای آمریکایی، مثل علامت دست شیطان که توسط مردان نام آور سیاسی آمریکایی و اروپایی به نمایش در می آید تا وابستگی آنها به کلیسای شیطان به هم قطارانشان اعلام شده باشد.
عرقچین چسبیده بر فرق سر بنی اسرائیل همان اندازه تعلّق خاطر صاحبش را به آموزه ها و عهدهای بنی اسرائیل می نمایاند که هرم منقوش بر دلار آمریکایی یا نماد ماسونی ابلیسک 1 در شهر واشینگتن، فلسطین اشغالی و برخی کشورهای دیگر دو نماد شیطانی و ماسونی که پرده از تمایل و گرایش سران پنهان ایالات متحدة آمریکا و دیگران به طریقت های شیطانی برمی دارد.
ساختمان «هتل بزرگ شیراز» که قسمت فوقانی آن به شکل هرم ناتمام است
آن گونه که در «مُهر بزرگ» آمریکا مشاهده می شود
امروزه در برخی از کشورهای اسلامی، بر کشیده شدن نمادها در هیئت ساختمان ها، تندیس های تزیین کنندة میادین شهری در گوشه گوشة شهرها، پرده از نفوذ وابستگان فرقه های ماسونی و شیطانی در برخی سازمان های رسمی آنها نیز برمی دارد. این واقعه در کشور ما حاکی از بی اطّلاعی و غفلت امضا کنندگان و صادر کنندگان پروانه ها از دسیسه و شیطنت صاحبان سرمایه و وابستگان فرق سابق الذّکر و آرمان ها و مقاصد آنهاست.
نزد صاحبان اندیشه و چشم های باز، نمادها راز هواداران خود را برملا می سازند و راز پوشیدة وابستگان سازمان های سرّی و مخفی را که هماره علیه خداوند، شریعت محمّدی و آیین و مرام مردان اهل ولایت و امامت مشغول توطئه اند، آشکار می نمایند.
آیا ظهور و بروز علائم و نمادهای شناخته شدة فرقه های ماسونی و شیطان پرستان را در گوشه گوشة این سرزمین باید اتفاقی ساده انگاشت و چشم را بر آن همه بست؟ یا از کنار بناهای رفیع و بر کشیده شده در شهرهای مهمّ فرهنگی مذهبی مثل مشهد، اصفهان، شیراز و تهران که تمام قد نمادهای شناخته شدة ماسونی و شیطانی را به رخ ساکنان مسلمان این سرزمین می کشند، گذشت و آن همه را اتّفاقی ساده انگاشت؟ و یا از آنان پرسش نمود؟
نمادها حرف های بسیاری برای گفتن دارند، اگر گوش هایی مهیّای شنیدن باشند.
مجله موعود شماره99
صفحات: 1· 2