در محضر پیامبر
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم ) در وصیتی به امیرالمؤمنین (علیه السلام) به نکات اخلاقی انسان اشاره می فرمایند:
یا علی ! برای مؤمن در دنیا سه خوشحالی است : دیدار برادران، افطار از روزه ، تهجّد در پایان شب .
یا علی ! سه چیز است که اگر در کسی نباشد کاری از او پا نگیرد ( و در کارها توفیق نیابد ) پارسایی ( و ورعی ) که حایل شود او را از نافرمانی های خدای عزّ و جّل ، و خلق و خویی که به وسیله آن با مردم مدارا کند ، و بردباری و حلم که به وسیله آن جهالت و نادانی جاهل ( و افراد نادان ) را برگرداند .
یا علی ! سه خصلت از حقیقت های ایمان است : انفاق و بخشش در تنگدستی ، انصاف مردم از خویشتن ، بذل دانش به دانشجو .
یا علی ! سه چیز از مکارم اخلاق است : عطا کنی به کسی که تو را از عطای خویش محروم ساخته ، پیوند کنی با کسی که از تو بریده ، عفو کنی و بگذری از کسی که به تو ستم کرده است .
یا علی ! سه چیز است که هر کس خدای را با آن سه دیدار کند از برترین مردم خواهد بود : کسی که به پیشگاه خدا برود با انجام هر چه خدا بر او فرض و واجب کرده که او از زمره ی عابدترین مردم است ، کسی که پارسایی ورزد از محرمات الهی که او از پارساترین مردم است ، کسی که قناعت کند به آنچه خدا روزی اش کرده که او از بی نیازترین مردم است .
یا علی ! سه چیز است که این امت طاقت آن را ندارد . مواسات با برادر دینی در مال ، انصاف مردم از خویش ، و ذکر و یاد خدا در هر حال ، و آن ذکر « سبحان الله و الحمدالله و لا اله الا الله و الله اکبر » نیست ، بلکه هر گاه بر عملی درآمد که بر او حرام گشته از خدای عزّ و جلّ بترسد و آن را واگذارد .
یا علی ! سه چیز است که حافظه را زیاد کند و بیماری را ببرد . کندر ، مسواک کردن ، خواندن قرآن .
یا علی ! سه چیز از وسواس است : خوردن گِل ، گرفتن ناخن ها با دندان ، جویدن ریش .
یا علی ! از سه خصلت تو را نهی می کنم ( و به سختی باز می دارم ) : حسد ، حرص ، تکبر .
یا علی ! ( بهره و شیرینی ) زندگی در سه چیز است : خانه ی فراخ ، زن نیکو ، اسب میان تهی .
مرا با مولایم آشنا کن!
عصر روز جمعه ای بود که در مسجد بالا سر حضرت رضا (علیه السّلام) نشسته و مشغول دعا بودم که یک دفعه دستی از بالای سرم پایین آمد و کتاب «مفاتیح» را از دستم گرفت، دعائی را از مفاتیح به من نشان دادند و فرمودند: «این دعا را بخوان!»
من کتاب را گرفتم و دعائی را که قبلا می خواندم، ادامه دادم. دیدم برای مرتبه دوّم و سوّم دستور خواندن همان دعای مخصوص که چند مرتبه خواندم را دادند. در این حال یک دفعه به خود آمدم که این چه دعایی است که سه نوبت این سیّد که بالا سر من ایستاده، امر به خواندن می کند؟ نگاه کردم، دیدم «دعا در غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) است.
سر بلند کردم تا از او تشکر کنم، کسی را ندیدم به خود گفتم: «وای بر من که امام خود را دیدم و نشناختم.»
آن دعائی که سفارش شد و چند مرتبه خواندم این بود:
«اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي؛
خدایا خودت را به بن بشناسان که اگر معرفت درباره ات نیابم، رسولت را نخواهم شناخت. خدایا رسولت را به من بشناسان همانا اگر او را به من نشناسانی، حجتت را نخواهم شناخت. خدایا حجتت را به من بشناسان؛ همانا اگر نسبت به حجتت معرفت نداشته باشم، از دینم گمراه می شوم.»
کتاب شیفتگان حضرت مهدی (عج) جلد اول ص 145؛ به نقل از سایت اندیشه قم
بی تو گذشت!!!
آن عشق پر شرار نهانی که داشتیم
روزیّ ما نبود ببینیم شاه را…
ناکام ماند عمر جوانی که داشتیم
دارد به سمت قبر مرا می کشد کسی…
طی شد بدون یار زمانی که داشتیم
حتی «دعای عهد» مرا با وفا نکرد
سمت گناه رفت، توانی که داشتیم
از بس زبانمان به دعای تو لب نزد
«لکنت گرفت بی تو زبانی که داشتیم»
از بس گناه روی دلم را سیاه کرد
پنهان شد آن عیار عیانی که داشتیم
این گرگِ نَفس آمد و ما را به خاک زد-
با دوری از حضور شبانی که داشتیم
بی تو چقدر زندگی ما تباه شد
مرداب شد همین جَرَیانی که داشتیم
با دوری از تو، عمر به دردی نمی خورد
آجر شده است لقمه ی نانی که داشتیم
محمّد کاظمی نیا